دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ارتباط "تمییز" و "حال"

این نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان "تمییز" و "حال"، به مقایسه آن دو می‌پردازد
No image
ارتباط "تمییز" و "حال"

نویسنده : مريم مظفّري

كلمات كليدي : تفاوت "تمييز" و "حال"، شباهت "تمييز" و "حال"، فضله، رفع ابهام از ذات، تعدّد حال، تعدّد تمييز، حال مؤكِّد

ارتباط میان "تمییز" و "حال"، از مجموعه مباحث "تمییز" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد از این رو به خواننده‌ی محترم توصیه می‌شود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل "تمییز" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. این نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان "تمییز" و "حال"، به مقایسه آن دو می‌پردازد:

 الف. شباهت "تمییز" و "حال"

"تمییز" و "حال" در مواردی شباهت دارند که در ادامه به آنها اشاره می‌شود:[1]

1. هر دو اسم واقع می‌شوند.

2. هر دو به صورت نکره به کار می‌روند.

3. هر دو منصوب هستند.

به عنوان مثال در عبارت «عندی رطلٌ زَیتاً» و «رجع الجندُ ظافراً» دو لفظ "زَیتاً"و "ظافراً" به ترتیب تمییز و حال بوده که در اسم، نکره و منصوب بودن مشترک هستند.

4. هر دو فضله[2] می‌باشند؛ به عنوان مثال در عبارت «عندی خاتمٌ فضّةً» و «أَدِّب وَلَدَکَ صغیراً»، دو لفظ "فضّةً" و "صغیراً" به ترتیب تمییز و حال بوده که در فضله بودن مشترک هستنداز این رو با حذف آن دو، ضرر و اختلالی در معنای اساسی جمله وارد نمی‌شود.

5. هر دو ابهام را بر طرف می‌کنند؛[3] به عنوان مثال "نَفساً" در عبارت «طابَ المُجتَهِدُ نَفساً» تمییز بوده و ابهام موجود در نسبت میان "طابَ" و "المُجتَهِدُ" را بر طرف می‌کند و همچنین "صغیراً" در عبارت «أَدِّب وَلَدَکَ صغیراً» حال بوده و ابهام در چگونگی و حالت مفعول (ولد) را بر طرف می‌کند.

ب. تفاوت "تمییز" و "حال"

"تمییز" و "حال" در مواردی با هم تفاوت دارند که در ادامه به آن موارد اشاره می‌شود:

 1. "تمییز" تنها به صورت مفرد به کار می‌رود در حالی که "حال" به سه شکل مفرد، جمله و یا شبه‌جمله به کار می‌رود.[4]

2. معنای کلام بر وجود "تمییز"توقّف ندارد اما گاهی معنای کلام، متوقف بر وجود "حال" است؛[5] مانند: «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً»؛[6] در این آیه شریفه با حذف "حال" (مَرَحاً) معنای کلام، کامل و صحیح نخواهد بود از این رو وجود "حال" ضروری و کامل کننده معنای کلام است.

3. رفع ابهام در "تمییز"، از ذات و یا نسبت است امّا "حال"، از هیأت (چگونگی و حالت) رفع ابهام می‌کند؛[7] به عنوان مثال "فضّةً" در عبارت «عندی خاتمٌ فضّةً»، تمییز بوده که ابهام در ذات (خاتم) را رفع می‌کند و "صغیراً" در عبارت «أَدِّب وَلَدَکَ صغیراً»، "حال" بوده که ابهام در هیأت و چگونگی صاحب حال (وَلَدَ) را بر طرف می‌کند.

4. نحوه کاربرد "حال" و دو نوع تمییز (تمییز ذات و تمییز نسبت) در صورت تعدّد آنها متفاوت بوده که در ادامه هر یک جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد:

الف. تمییز ذات

تمییز ذات در صورت تعدّد بهتر است به صورت عطف به کار رود و در صورتی که تمییز ذات به صورت ممزوج و مخلوط از دو جزء باشد تعدد آن دو با عطف[8] و بدون عطف جایز است؛[9] به عنوان مثال "سمناً" و "عسلاً" دو تمییز در عبارت «عندی رطل سمناً عسلاً» بوده که کاربرد آن دو به صورت عطف (سمناً و عسلاً) وغیر عطف (سمناً عسلاً) جایز است.

ب. تمییز نسبت

تمییز نسبت در صورت تعدّد تنهابه صورت عطف به کار می‌رود؛[10] مانند: «ارتفع النبیل خلقاً و علماً و جاهاً»؛ در این مثال "خلقاً"، علماً" و "جاهاً" تمییز نسبت و متعدد بوده که به صورت عطف به کار رفته‌اند.

ج. حال

"حال" در صورت تعدّد به هر دو صورت (عطف و بدون عطف) به کار می‌رود؛[11] مانند: «أقبل المنتصر فرحاً مسرعاً مصافحاً»؛ در این مثال "فرحاً"، "مسرعاً" و "مصافحاً" حال و متعدد بوده که بدون عطف به کار رفته‌اند اگرچه کاربرد آنها به صورت عطف (فرحاً و مسرعاً و مصافحاً) نیز جایز است.

5. "تمییز" بر عامل خود مقدم نمی‌شود[12] امّا تقدّم "حال" بر عامل خود جایز بوده حتی در مواردی این تقدم، واجب است؛ به عنوان مثال "کیفَ" در عبارت «کیفَ رجعَ سلیمٌ؟» اسم استفهام و "حال" بوده که تقدّم آن بر عامل (رجعَ) به جهت صدارت طلب بودن، واجب است.

6. "تمییز" غالبا جامد و گاهی مشتقّ به کار می‌رود در حالی که "حال" غالبا مشتقّ و گاهی جامد است؛[13] به عنوان مثال "فارساً" در عبارت «لله دَرُّه فارساً» تمییز بوده که بر خلاف غالب، اسم مشتقّ است و "ذهباً" در عبارت «رغبتُ فی الخاتمِ ذهباً» حال بوده که بر خلاف غالب اسم جامد است.

7. "تمییز"، طبق دیدگاه صحیح، برای تأکید به کار نمی‌رود ولی "حال" گاهی عامل خود را تأکید می‌کند؛[14] مانند: «و أَرسَلناکَ لِلنّاسِ رَسُولاً»؛[15] در این آیه شریفه "رَسُولاً"، حال واقع شده و در لفظ و معنا، عامل خود (أرسَلنا) را تاکید می‌کند.[16]

 

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS