كلمات كليدي : مرتبه، وجود، سلسله طولي، سلسله عرضي، تشكيك
نویسنده : حسن رضايي
مرتبه از ریشه «رتب» و به معنای درجه است[1] و در اصطلاح فلسفی عبارتست از اینکه وجودهای عالم دارای درجهبندی از نظر شدت و ضعف وجودی باشند. وجود دارای مراتب طولی و عرض میباشد و کثرت آن بر اساس رابطه تشکیکی است.[2] تشکیک و مرتبهای بودن وجود دارای دو نوع طولی و عرضی میباشد. هرچند عدهای معتقدند که درسلسله عرضی موجودات، تشکیک راه ندارد که البته این قول باطل است. [3]
الف: تشکیک طولی: مراتب طولی وجود در صورتی است که بین وجودها، رابطه علی و معلولی برقرار باشد. در این سلسله، هریک از مراتب، به مرتبه عالی تر از خودش وابسته است و به آن قائم است. این سلسله از واجب الوجود شروع میشود و به عالم ماده ختم میشود.[4]
ب: تشکیک عرضی: این امر در جایی است که مخلوقات در عرض یکدیگر و در مرتبه وجودی واحدی واقع شوند، هیچ نحوه قیام و وابستگی به یکدیگر ندارند و با یکدیگر تباین کامل دارند.[5]مثل اختلاف بین قدرت، علم، حیات، اراده و سایر اموری که از صفات موجودات است. اموری که اشتراکشان در مفهوم وجود و اخلافشان در شدت و ضعف وجودی است.[6] این قسم از تشکیک واقعیت دارد؛ چون مفهوم واحد وجود، همانطور که از مراتب طولی حقیقت وجود انتزاع میشود، از مراتب عرضی نیز انتزاع میشود. پس وجودات عرضی نیز با وجود کثرتی که دارند، از وحدتی حقیقی برحوردارند و چون وجود بسیط است، وجه اشتراک آنها نمیتواند چیزی غیر از وجه اختلاف آنها باشد.[7]
مراتب طولی وجود، از وجود واجب شروع میشود. در مرتبه بعد عالم ممکنات قرار دارد که به سه مرتبه میرسد؛ عالم عقل، مثال و ماده. این عوالم، از نظر وجودی دارای تقدم و تاخر هستند و با یکدیگر رابطه علی و معلولی دارند[8]، عالم عقل علت وجودی عالم مثال است و عالم مثال، علت وجدی عالم ماده و هر مرتبه، متقوم به مرتبه بالاتر است.[9]
مرتبه اول در سلسله ممکنات، عالم عقل است. عالمی که موجودات در آن هم در مقام ذات و هم در مقام فعل، مجرد از ماده هستند. [10]این عالم از نظر رتبه وجودی از همه ممکنات بالاتر است. چون حدود وجودی آن از همه کمتر و سعه وجودی آن بیشتر است و حتی دارای آثار ماده هم نیست. پس از عالم مثال هم بالاتر است و به بالاترین مرتبه که مبدا کل است نزدیکتر است.[11]در این عالم، اولین وجودی که مخلوق خداوند میشود، عقل اول یا صادر اول است[12] که نوعی منحصر به فرد و اشرف ممکنات است و به علت شرافت وجودیاش، علت موجودات مادونش و واسطه در ایجاد آنهاست دارای جهات کثرتی است که به واسطه آن جهات، صدور موجودات کثیر از آن ممکن میشود. سپس این عقل، عقل دوم -که جهات کثرت بیشتری دارد- را ایجاد میکند[13] و این سیر نزولی عقول که از عقول دارای سعه وجودی بسیار به طرف عقلی میرود که عقل فعال نام دارد، علت ایجاد، عالم مثال است.[14] سعه وجودیاش، مادون عقول و مافوق عالم مثال است.[15]در این سلسله طولی، انواع متباینی از عقول وجود دارد که هر یک نوعی منحصر به فرد است و هر یک از عقول، علت فاعلی عقل پایین تر است و درجه وجودیاش کاملتر است.[16]
مرتبه دوم در این سلسله طولی، عالم مثال است. این عالم مجرد از ماده است ولی دارای آثار ماده (شکل، بعد، وضعیت و ....) است.[17] در عالم مثال، به تناسب جهات کثرت در عقل فعال که این عالم را پدید آورده است، صورتهایی جوهری وجود دارد.[18]در این عالم اشباهی وجود دارد که شبیه اجسامی هستند که در عالم ماده وجود دارند. تفاوت این نظام مادی و مثالی در این است که موجودات مثالی، ترتب وجودی بر یکدیگر دارند و تفاوت آنها به صورت ترتب است و وجود هر یک اشرف از دیگری است، در حالی که در عالم ماده تفاوت وجودی به نحو تباین است و برای تبدیل به یکدیگر، باید در صورت یا حالت تغییر کنند.[19]
مرتبه سوم از مراتب طولی وجود، عالم ماده است که سراسر ضعف، قوه و استعداد است و توان رسیدن به مراتب بالاتر را دارد و موجودات این عالم، دارای حدود و قیود بسیاری هستند و از سعه وجودی کمی برخورداند.[20]