كلمات كليدي : بني دلف، بني عجل، عراق عجم، ولايت دمشق، بني عباس، صفاريان، علويان، غلات شيعه
نویسنده : منيره شريعت جو
بنی دلف
"بنی دلف" ( به ضم دال و فتح لام) یکی از خاندان هایی است که به مدت هفتاد و پنج سال ( 285- 210 هجری قمری) در منطقۀ جبال یا عراق عجم تحت لوای بنی عباس حکمرانی نمود. در این مدت شش تن از افراد این خاندان به فرمانروایی رسیدند.[1]
این خاندان، در اصل از تیره بنی عجل شاخه ای از بنی بکر بن وائل به شمار می رود که ابتدا در "حیره"[2] و سپس از زمان بنی امیه در "همدان" اقامت داشتند.[3]
قاسم بن عیسی بن ادریس بن معقل عجلی کرجی اولین فرد از این خاندان بود که در زمان هارون به ولایت فارس و جبال رسید. نام این حکومت نیز برگرفته از کنیه وی، با عنوان "ابودلف" می باشد.[4] او در نزاع بین مأمون و امین، جانب امین را گرفت.
در سال 195 نیز به دستور او، همراه با علی بن عیسی بن ماهان به نبرد با طاهر بن حسین پرداخت. با کشته شدن "ابن ماهان"، طاهر درخواست بیعت با مأمون را از وی نمود. اما او با اظهار بی طرفی، به کرج ( مابین اصفهان و همدان که در فارسی کره نامیده می شود[5]) رهسپار گردید.[6]
پس از مدتی نیز از سوی "مأمون" به امارت همین منطقه منصوب شد. به علت خشم معتصم بر وی با وساطت برخی از رجال حکومتی "أبودلف" از این منطقه تبعید شده به ولایت دمشق منصوب می گردد.[7] همچنین وی از فرماندهان سپاه "افشین"، در جنگ بابک خرمدین(221) نیز بوده است.[8]
پس از وی فرزندش "عبدالعزیز" در سال 252 از سوی وصیف، ولایت جبال را دریافت می دارد. اما در سال 253 در نبرد با موسی بن بغا که از سوی معتز خلیفه ولایت جبال را یافته بود شکست خورده و به قلعه زر در حوالی کرج پناه برد.[9]
پس از آن "دلف بن عبدالعزیز" که از سوی پدر در جندی شاپور و تستر عامل خراج بود به حکومت رسید. اما با کشته شدن وی در سال 265، احمد فرزند عبدالعزیر، که از سرداران یعقوب لیث صفاری به شمار می رفت از سوی وی به امارت برگزیده شد.[10] با خصومتی که بین بنی عباس و خاندان صفاری به وجود آمد، معتمد ولایت کرمان و پارس را به احمد داد. او نیز علیه عمرولیث طغیان نموده و به خدمت معتضد عباسی درآمد.[11]
پس از فوت "احمد" در سال 280، "معتضد" با وجود اختلاف در بین برادران وی، سرانجام در سال 281 فرمان حکومت اصفهان و کرج را برای عمر بن عبدالعزیز فرستاد.[12] با نافرمانی که از سوی وی صورت گرفت، خلیفه در سال 282 "بکر" را به جای وی گماشت، بکر نیز شورش نمود،[13] در حالی که معتضد، "وصیف" را به نبرد با وی فرستاده بود، بکر به همراه یارانش در سال 284 به محمد بن زید علوی در آمل پیوسته و در سال 285 در همین شهر وفات یافت.[14]
همچنین در سال 284 یکی دیگر از فرزندان عبدالعزیز با نام "حارث"، مشهور به "ابولیلی"، که در خدمت معتمد بود شورش نمود. وی توسط عمر بن عبدالعزیزکه اکنون به خدمت دستگاه خلافت درآمده بود زندانی شد. پس از فرار، شورش را ادامه داده و در نبرد با خلیفه کشته شد. بدین ترتیب حکومت سیاسی این خاندان در منطقه جبال پایان می یابد.[15]
آبادانی شهر "کرج أبی دلف" که به دست جد وی ساخته شده بود و به "بلاد" شهرت یافت نیز از اقدامات أبودلف می باشد.[16] همچنین جلسات شعری نیز با حضور وی و دیگر شاعران برگزار می شد.[17]
البزات و الصید، السلاح، النزه، سیاست الملوک، الجوارح و العب بها از ابودلف، و کتاب الفاظ از بکر بن عبدالعزیز، کتاب هایی است که توسط این امرا به نگارش درآمده است.[18] از دیگر افراد این خاندان، "آل ماکولا" می باشند که در سده پنجم هجری منصب وزارت و قضا یافتند.[19]
جنبه مهم دیگر این خاندان به لحاظ مذهبی است. در منابع، از دلفیان با عنوان شیعه و غلات یاد می شود.[20] هر چند اعمالی خلاف عقاید شیعه نیز از عبدالعزیز نقل شده است.[21] دلفیان با پناه دادن به ابوجعفر موسی بن محمد، از سادات رضوی، توسط احمد بن عبدالعزیز، و نیز پیوستن به علویان طبرستان، منطقه ای امن را برای شیعیان و علویان در قلمرو خویش فراهم ساختند.[22]