كلمات كليدي : نسب، نفقه، ارث، ولايت، حضانت، نسب مشروع، قرابت
نویسنده : محمد مهدی حکیمی
نسب در لغت به معنی قرابت، خویشی و خویشاوندی است.[1] نسب در اصطلاح حقوقی عبارت است از رابطه خویشاوندی بین دو نفر که یکی از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالثی باشند و به طور کلی منتهی شدن دو نفر به منشأ واحد است.[2] نسب، مترادف با قرابت نسبی است و رابطه طبیعی و خونی بین کلیه خویشاوندان نسبی خط مستقیم یا خط اطراف[3] را در بر میگیرد. این نسب به معنی عام است. اما نسب به معنی خاص عبارت است از رابطه پدر فرزندی یا مادر فرزندی و رابطه طبیعی و خونی میان دو نفر است که یکی به طور مستقیم و بدون واسطه از صلب یا بطن دیگری به دنیا آمده است.[4]
الف - بررسی احکام نسب
1- توارث؛
یکی از موجبات ارث نسب است. به موجب ماده 862 قانون مدنی اشخاصی که به موجب نسب ارث میبرند سه طبقهاند:
1- پدر و مادر و اولاد، و اولاد اولاد؛
2- اجداد، و برادر و خواهر و اولاد آنها.
3- اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها.
البته به موجب ماده 884 قانون مدنی ولد الزنا از پدر و مادر و اقوام آنها ارث نمیبرد، اما اگر حرمت رابطهای که طفل ثمره آن است نسبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری به واسطه اکراه یا شبهه زنا نباشد، طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث میبرد و بالعکس.
2- انفاق؛
یکی از احکام نسب نفقه اقارب است. این نفقه شامل نفقه اقارب و نفقه اولاد میشود. در مورد نفقه اولاد ماده 1199 قانون مدنی بیان نموده که نفقه اولاد بر عهده پدر است و پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب. در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. و هرگاه مادر هم زنده یا قادر به انفاق نباشد، با رعایت الاقرب فالاقرب، به عهده اجداد مادری و جدات پدری واجب النفقه است.
در مورد نفقه ابوین و اجداد به موجب ماده 1200 قانون مدنی نفقه پدر برعهده فرزندان است و در صورتی که آنان فرزند نداشته باشند، نوهها با رعایت قاعده تقدم خویشاوندان نزدیکتر نفقه را باید بپردازند. قانون مدنی ما در این زمینه فرزندان دختر و پسر را در یک ردیف آورده است.
مطابق ماده 1204 قانون مدنی نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت، با درنظر گرفتن درجه استطاعت منفق. البته آنچه که به عنوان اجزای نفقه در قانون آمده است نمونهای از مهمترین نیازمندیهای زندگی است و جنبه انحصاری ندارد. پس هزینه بهداشت و درمان و رفت و آمد و سوخت را باید بر آن افزود.[5]
3- حضانت؛
یکی از مهمترین احکام نسب حضانت است. حضانت نگاهداشتن طفل، مواظبت و مراقبت او و تنظیم روابط او با خارج است. قانونگذار ایران نگهداری و تربیت اطفال را به پدر و مادر آنها اعطاء نموده است. نگهداری به معنای عام کلمه شامل همه کارهایی است که برای سرپرستی و مواظبت از طفل و کودک لازم است.[6] البته حضانت بیشتر ناظر به حمایت جسمی از کودک است، هر چند که حمایت روحی و اخلاقی طفل در این نهاد حقوقی، هم در حقوق اسلام و هم در حقوق جدید منظور بوده است.[7] در مورد مدت حضانت ماده 1169 قانون مدنی مقرر داشته که: «برای نگاهداری طفل مادر تا دو سال از تاریخ ولادت اولویت خواهد داشت. پس از انقضای این مدت حضانت با پدر است، مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود.»
در این که حضانت حق محض یا هم حق و هم تکلیف است، فقهای امامیه اختلاف نظر دارند، اما قانون مدنی ما به موجب ماده 1168 نگاهداری اطفال را هم حق و هم تکلیف ابوین میداند. و تا زمانی که پدر و مادر کودک زنده هستند و صلاحیت نگهداری از فرزند خود را دارند، حضانت با آنها است. ماده 1172 قانون مدنی مقرر داشته که: «هیچ یک از ابوین حق ندارند، در مدتی که حضانت طفل به عهده آنها است، از نگهداری او امتناع کنند. در صورت امتناع یکی از ابوین حاکم باید به تقاضای دیگری یا به تقاضای قیم یا یکی از اقرباء و یا به تقاضای مدعی العموم نگاهداری طفل را به هر یک از ابوین که حضانت یه عهده اوست الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا موثر نباشد، حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تأمین کند.»
4- ولایت؛
یکی از احکام دیگر نسب ولایت بر اطفال است. ولایت به معنی عام، سلطهای است که شخص بر مال و جان دیگری پیدا میکند و شامل ولایت پدر و جد پدری و پیامبر و حاکم میشود. اما در روابط خانوادگی عبارت است از اقتداری که قانونگذار به منظور اداره امور مالی و گاه تربیت کودک و طفل به اشتراک به پدر و جد پدری اعطا کرده است[8] و مادر نسبت به اداره اموال فرزند خود هیچ سمتی ندارد. [9]
5- حرمت نکاح؛
یکی از احکام مهم نسب حرمت نکاح است که به موجب ماده 1045 قانون مدنی نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است، اگر چه قرابت حاصل از شبهه یا زنا باشد.
1- نکاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات، هر قدر که بالا برود؛
2- نکاح با اولاد هر قدر که پایین برود؛
3- نکاح با برادر و خواهر و اولاد آنها، تا هر قدر که پایین برود؛
4- نکاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات.
در مورد حرمت نکاح فرزندی که از رابطه نامشروع زن و مردی به وجود میآید، از حیث حرمت نکاح، مانند فرزند مشروع آنها است و نمیتوان با پدر و مادر خود و فرزندان آنها نکاح کند و همچنین با سایر خویشان نسبی. بنابراین قانون مدنی ما اولاد متولد از زنا و شبهه را نیز مشمول مانعیت و حرمت نکاح دانسته است و این حکم مطابق با نظریه مشهور علمای فقه امامیه است.[10]
ب - بررسی احکام انواع نسب
نسب که از طریق رابطه خونی طفل به پدر و مادر موجود میشود، از نظر حقوقی دارای انواعی است که هر کدام دارای احکام خاصی میباشند. ما در این قسمت به بعضی از احکام آن اشاره میکنیم.
1- احکام نسب مشروع یا قانونی؛
نسب وقتی قانونی و مشروع است که در زمان انعقاد نطفه طفل، پدر و مادر طفل دارای رابطه نکاح و زوجیت صحیح اعم از نکاح دائمی یا منقطع باشد.
در صورتی که نطفه طفل قبل از ازدواج منعقد گردد، و سپس آن پدر و مادر طبیعی با یکدیگر ازدواج نمایند، طفل واقعاً متولد از رابطه قانونی و شرعی نیست، هر چند که در زمان زوجیت متولد شده، و او را طفل خود بدانند.[11]
2- احکام نسب ناشی از شبهه؛
هر گاه مردی با زنی نزدیکی کند، به تصور این که بین آنها رابطه زوجیت وجود دارد و در واقع چنین رابطهای وجود نداشته باشد، این عمل را نزدیکی به شبهه یا وطی به شبهه میگویند.
در صورتی که فرزندی از نزدیکی به شبهه به دنیا آید، او را ولد شبهه و نسب او را نسب ناشی از شبهه مینامند. [12]
در صورتی که پدر و مادر طفل هنگام انعقاد نطفه در وضع نکاح صحیح نباشند. و عدم نکاح صحیح را بعداً متوجه شوند، در صورتی که در زمان نزدیکی بر صحت ازدواج باور داشته باشند، چه در شبهه حکمی و چه در شبهه موضوعی،[13] در فقه و حقوق ایران نسب ناشی از شبهه در حکم نسب مشروع است. ولد شبهه هم به کسی که در هنگام نزدیکی در اشتباه بوده است، ملحق میگردد.[14]
3- احکام نسب ناشی از زنا؛
نسب ناشی از زنا زمانی است که پدر و مادر طبیعی طفل هنگام انعقاد نطفه در حال ارتکاب زنا بودهاند، و رابطه زوجیت بین آنها وجود نداشته و نسبت به هم اجنبی بودهاند. در چنین شکلی از رابطه نامشروع طفل متولد از زنا یا به اصطلاح ولد الزنا است.[15]
در حقوق ایران نسب نامشروع به رسمیت شناخته نشده و طفل ناشی از رابطه آزاد زن و مرد، به زنا کار ملحق نمیشود.[16]
4- احکام نسب ناشی از تلقیح مصنوعی؛
نسب وقتی ناشی از تلقیح مصنوعی است که به لحاظ ناباروری زوج یا زوجه یا هر دو و از تماس غیر جنسی و از راه دخالت متخصصین پزشکی و با به کار گیری صور مختلف تلقیح مصنوعی، طفل ایجاد شده باشد.[17]
هر گاه نطفه شوهر با وسیلهای جز نزدیکی وارد رحم زن شود و از ترکیب اسپرم شوهر با تخمک زن فرزندی پدید آید، این فرزند ملحق به صاحب نطفه و مادر طفل میباشد.[18]