كلمات كليدي : شركت تضامني، شركت نامه، اساسنامه، سهم الشركه
نویسنده : سيد محمد هاشم واعظ
طبق قانون تجارت، شرکت تضامنی توسط مدیر یا مدیرانی که بهوسیله شرکا انتخاب میشوند اداره میشود. بنابراین، انجام هر فعالیتی توسط شرکت، بدون انتخاب مدیر غیرممکن خواهد بود و هر معاملهای که بهنام شرکت انجام شود، چه توسط شریک و چه توسط مدیر شرکت، فضولی بوده و تابع مقررات معامله فضولی است و باید همهی شرکا آنرا تنفیذ کنند.
نصب مدیر
مدیر یا مدیران شرکت تضامنی باید با اتفاقنظر تمام شرکا انتخاب شوند. با این حال شرکاء میتوانند ضمن شرکتنامه یا اساسنامه، انتخاب از راه اکثریت آرا را پیشبینی کنند.[1] تعداد مدیران از طریق اساسنامه یا از طریق توافق جداگانه مشخص میشود.
تعیین مدیر یا مدیران باید مقارن تشکیل شرکت و قبل از تقاضای ثبت آن به عمل آید. زیرا یکی از مدارکی که لازم است، برای ثبت شرکت، به مرجع ثبت شرکتها داده شود نوشتهای است به امضای مدیر شرکت، حاکی از پرداخت تمام سرمایه نقدی یا غیر نقدی با تعیین قیمت آنها و این امر، همانطور که معلوم است، وجود مدیر شرکت را قبل از ثبت شرکت ایجاب میکند.[2]
قانون در مورد تشریفات انتخاب مدیر ساکت است و ظاهرا انتخاب مدیر میتواند در شرکتنامه به عمل آید، یا ضمن اساسنامه و یا به موجب توافق جداگانه.[3] ولی اداره ثبت شرکتها، نمونههایی از شرکتنامه از پیش تنظیم نموده که جهت ثبت شرکت نام مدیر باید در آن قید شود و از آنجا که ثبت شرکت و تقدیم شرکتنامه، الزامی است میتوان نتیجه گرفت که تعیین مدیر باید در شرکتنامه صورت پذیرد. البته مدیران بعدی ممکن است به موجب سند دیگری تعیین شوند.[4]
مدیر یا مدیران شرکت تضامنی میتوانند یک شخص حقیقی یا حقوقی باشند.
عزل مدیر
هرگاه در شرکتنامه یا اساسنامه شرکت، شرایط عزل مدیر معین شده باشد، مطابق آن عمل میشود. برای مثال، ممکن است شرکا برای عزل مدیر اتفاق نظر شرکاء را پیشبینی نکرده، بلکه رای اکثریت را کافی تلقی کرده باشند. در این صورت نظر اکثریت مذکور برای عزل مدیر کافی خواهد بود. اما اگر در مورد عزل مدیر توافق قبلی نشده باشد و این موضوع در شرکتنامه یا اساسنامه مسکوت مانده باشد، عزل مدیر تنها از طریق توافق همه شرکا ممکن خواهد بود.
مدت مدیریت
مدت مدیریت با به پایان رسیدن مهلت معین شده در شرکتنامه یا اساسنامه خاتمه مییابد. و در صورتیکه مدیریت بدون قید مدت باشد، فوت، محجوریت، ورشکستگی، استعفا، یا عزل مدیر میتواند باعث خاتمه آن باشد.[5]
قلمرو اختیارات مدیر
مدیر در شرکت تضامنی طبق قانون تجارت در حکم وکیل شرکت است و بنابراین برای اینکه بتواند، شرکت را در مقابل اشخاص ثالث متعهد سازد، باید به نام شرکت و در حدود اختیارات خود و موضوع شرکت اتخاذ تصمیم نماید و الا شخصا مسئول تعهدات مزبور خواهد بود.
شرکاء میتوانند در اساسنامهی شرکت، حدود اختیارات مدیر را تعیین کنند، با این حال قانونگذار در دو مورد اختیارات مدیر شرکت تضامنی را محدود نموده است:
الف) محدودیت انجام فعالیتهای تجاری
مدیر یا شریک شرکت تضامنی نمیتوانند بدون رضایت سایر شرکاء (به حساب خود یا حساب شخص ثالث) تجارتی از نوع تجارت شرکت نماید؛ همچنین مدیر یا شریک حق ندارد به عنوان شریک ضامن یا شریک با مسئولیت محدود، در شرکت دیگری که تجارتی از نوع تجارت شرکت دارد، داخل شود.
ب) محدودیت در تقسیم سود
ماده 132 قانون تجارت مقرر میدارد: "اگر در نتیجهی ضررهای وارده به شرکت، سهمالشرکهی شرکا کم شود، مادام که این کمبود جبران نشده، تادیه هر نوع منفعت به شرکا ممنوع است." به عبارت دیگر مدیر شرکت تضامنی، حق ندارد تا جبران ضرر وارده به شرکت سود حاصله را تقسیم نماید.[6]
ج) انجام فعالیت در حدود اذن شرکا و موضوع شرکت
مدیر شرکت تضامنی حق ندارد خارج از اختیاراتی که شرکا در اساسنامه شرکت یا طی قراداد جداگانهای تعیین نمودهاند معامله نماید؛ همچنین مدیر نمیتواند خارج از موضوع شرکت معامله بنماید.[7]
مسئولیتهای مدنی مدیر شرکت:
مدیر شرکت تضامنی در مقابل اعضای شرکت و اشخاص ثالث دارای مسئولیتهای جداگانهای است که در زیر هر یک به صورت مجزا آمده است:
مسئولیتهای مدنی مدیر شرکت در قبال شرکا
همانطور که در بالا اشاره شد مدیر شرکت تضامنی، در حکم وکیل شرکت است و بنابراین نسبت به اموال و اسناد شرکت امین محسوب میشود، البته این در صورتی است که وی در اقدامات خود مصلحت و غبطهی شرکت را مراعات نماید و از حدود اختیارات و وظایفی که طبق قانون و اساسنامه دارد تجاوز نکند. و الا هرگاه از تقصیر مدیر، خسارتی به شرکت متوجه شود، که عرفا مدیر مسبب آن محسوب گردد، وی مسئول خواهد بود و شرکت حق دارد خسارت وارده به خود را از مدیر مطالبه کند.[8] فرض کنیم مدیر، اموال شرکت را حیف و میل میکند، این عمل مدیر خطاست و زیان ناشی از این خطا را باید مدیر جبران کند.
مسئلهای که مطرح است اینکه اگر شرکت بخواهد علیه مدیر اقامه دعوا نماید، چه کسی میتواند این دعوا را در دادگاه طرح کند؟ در این جا چند فرض مطرح است:
1. اگر حین اقامه دعوا مدیر مورد تعقیب دیگر مدیر شرکت نباشد، مدیر فعلی به نمایندگی از طرف شرکت علیه او اقامه دعوا خواهد کرد.
2. در صورتیکه مدیر خاطی هنوز مدیر شرکت باشد، هرگاه همه شرکا راضی به طرح شکایت شوند، میتوانند از طرف شرکت علیه مدیر خاطی اقامه دعوا کنند، سود و زیان این دعوا نیز تا زمانی که شرکت منحل نشده به پای شرکت گذاشته خواهد شد.
3. در صورتی که همه شرکا راضی به طرح دعوا نشوند، هر شریکی که بخواهد اقامه دعوا کند، باید دعوای خود را بر اساس قواعد عام مطرح کند، یعنی اولا فقط نسبت به سهم خود میتواند طرح دعوا کند، ثانیا باید ثابت کند که در اثر ورود زیان به شرکت، به او هم زیان وارد شده است؛ ثالثا زیان وارد به او به سبب خطای مدیر بوده است.[9]
مسئولیتهای مدنی مدیر در مقابل اشخاص ثالث
مدیر شرکت، نماینده شرکت محسوب شده، بنابراین در مقابل اشخاص ثالث، شرکت متعهد بوده و در صورت تخلف در اجرای تعهدات، اشخاص طرف معامله، میتوانند علیه شرکت طرح دعوا نموده و عنداللزوم تقاضای ورشکستگی شرکت را بنمایند و مدیر در مقابل اشخاص ثالث مسئولیتی ندارد.[10] اما مسئولیت شرکت در صورتی قابل طرح است که مدیر، حدود اختیارات خود را رعایت کرده، همچنین از حدود موضوع شرکت خارج نشده باشد، و الا مطابق مقررات عام، اشخاص ثالث فقط حق دارند به مدیر رجوع کنند و مسئولیت تنها متوجه مدیر خواهد بود.[11]
برخی حقوقدانان عقیده دارند که، در صورتی که حدود و اختیارات مدیر ثبت و آگهی شده باشد و مدیر، معاملهای خارج از اختیارات خود انجام دهد، شرکت مسئول نخواهد بود. و الا شرکت در قبال هر معاملهای، چه خارج از اختیارات مدیر و چه در حیطهی آن، مسئول است.[12]
مسئولیت کیفری مدیر
هر گاه مدیر در اجرای وظایفش، مرتکب جرمی شود، شخصا مسئول اعمال خویش است؛ هر چند در صورتی که بر اثر ارتکاب جرم مذکور، ضرر مادی وارد شود، میتوان شرکت را به پرداخت آن محکوم ساخت.[13]
اداره شرکت تضامنی در صورت تعدد مدیران
همانطور که قبلا اشاره شد، شرکا شرکت تضامنی میتوانند برای اداره شرکت چند مدیر انتخاب کنند. در این صورت معاملات آنان با اشخاص ثالث در صورتی موثر خواهد بود که مطابق قواعدی که برای نحوه تصمیمگیری آنها در شرکتنامه یا اساسنامه آمده است عمل کرده باشند. و اگر نحوه تصمیمگیری مدیران، به اتفاق یا به صورت انفرادی، در شرکتنامه یا اساسنامه قید نشده باشد، مطابق قواعد عام وکالت، هیچ یک از آنان نمیتواند بدون دیگری یا دیگران تصمیمگیری کند.[14]
نقش مستقیم شرکا در اداره شرکت
شرکا میتوانند در شرکت به دو طریق در تصمیمات و اقدامات شرکت دخالت کنند:
الف) نظارت بر اقدامات مدیر: در شرکت تضامنی، همهی شرکا میتوانند بر کار شرکت نظارت مستقیم داشته باشند؛ ولی میتوان در شرکتنامه ناظری بر کار مدیران شرکت تعیین نمود.[15]
ب) حق عزل مدیر عامل: قانون برای شرکا اختیاراتی پیشبینی کرده است؛ از جمله حق انتخاب و عزل مدیر، تغییر اساسنامه و شرکتنامه، حق فسخ شرکت، خروج یکی از شرکا، ماندن در شرکت در صورت فوت یکی از شرکا، تبدیل شرکت به شرکت سهامی و....
برای تصمیمگیری در مورد هر یک از موارد بالا، اتفاقنظر شرکا لازم است مگر اینکه اساسنامه یا شرکتنامه طریق دیگری را مشخص نموده باشد. برای مثال در اساسنامه پیشبینی شده باشد که رای اکثر شرکا برای تصمیمگیری کافی است.[16]
..زل مدیر تنها از طریق توافق همه شرکا ممکن خواهد بودسنامه مسکوت مانده باشد، غا مه صورت پذیرد. البته دد شود و از آنجا که ثبت شرکت زل مدیر تنها از طریق توافق همه شرکا ممکن خواهد بودسنامه مسکوت مانده باشد، غا مه صورت پذیرد. البته دد شود و از آنجا که ثبت شرکت