ارزش هاي آسيايي، ارزش هاي غربي، حقوق بشر، جهان شمولي، نسبي گرايي
نویسنده : محمد ابراهيمي
جهان شمول گرایان از استحقاقهای ویژه همه افراد بشر از حقوق بشر بدون هر گونه تمایزی بر اساس فرهنگ، نژاد، قومیت، جنس، دین، زبان، عقیده مذهبی یا سیاسی، خاستگاه ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت و یا هر موقعیت دیگری دفاع مینمایند و برای برخودداری از حقوق بشر، چیزی جز انسان بودن را لازم نمیدانند. ایدهای که در اسناد حقوق بشری مهمی چون اعلامیه جهانی حقوق بشر1948 [1]و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی 1966 [2]و سایر اسناد متعاقب مورد پیگیری قرار گرفته و نظام حقوق بشر مدن نیز بر مبنای چنین ایدهای سازماندهی شده است. این در حالی است که نسبی گرایان فرهنگی نیز با توجه به تنوع فرهنگی جوامع بشری و با بهرهگیری از تحقیقات و نظرات مردم شناسان که گستره و عمق نسبیت گرایی فرهنگی را در مطالعات انسان شناختی به اثبات رساندهاند، جهان شمولی حقوق بشر را زیر سؤال برده و مدعی شدند حقوق و آزادیها، نظیر آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر شمرده شده به لحاظ فرهنگی، ایدئولوژیک و سیاسی یک سویهاند نه جهان شمول. به این ترتیب آنها هنجارهای رایج حقوق بشر را حاوی گرایش خاص «غربی» میدانند که قابلیت اجرای محدودی دارند.[3] انواع فراوانی از نظامهای اخلاقی و حقوقی غیر غربی وجود دارد که در فرهنگهای مربوط خود تجسم یافتهاند و به نظر میرسد با نظامهای غربی و حقوق بشر برگرفته از آنها در تعارضاند. استدلال آنها این است که در هر نظریه مناسب و کارآمد درباره حقوق بشر، این تنوع باید مورد توجه قرار گیرد. چنین رویکردهایی از تنوع حقوق بر اساس ارزشهای فرهنگی و... دفاع نموده و جهان شمولی حقوق بشر را مورد انکار قرار میدهند.[4]
اصطلاح «ارزشهای آسیایی» نیز یکی از اصطلاحاتی است که در کنار اصطلاحاتی چون «ارزشهای غربی»، «ارزشهای آفریقایی»، «ارزشهای اسلامی» و ... در مقابله با ایده جهانی شمولی حقوق بشر از جانب برخی منتقدین و نسبی گرایان حقوق مطرح شده است. در واقع بحث از ارزشهای آسیایی زیر مجموعهای از مباحثی میباشد که پیرامون جهان شمولی حقوق بشر (و تنوع فرهنگی) مطرح میگردد.
البته برخی انتقادهای کنونی کشورهای غیر غربی که درقالب چنین گفتمانهایی نسبت به حقوق بین المللی بشر صورت میپذیرد را در قالب نسبیگرایی فرهنگی دسته بندی نمینمایند.[5] در این تحقیق تلاش شده تا توصیف اجمالی از نحوه پیدایش این ایده و رویکردهای متفاوت نسبت به آن ارائه گردد.
الف) ایده ارزشهای آسیایی
1. ضرورت توجه به گفتمان ارزشهای آسیایی
از گذشته و از بدو پیدایش حقوق بشر در مفهوم مدرن آن و در زمان تهیه و تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر، این ایده به گونهای مقبول واقع شده بود، در صورتی که مجموعهای از قواعد از طریق پذیرش سیاسی به نحو گستردهای مورد حمایت قرار نگیرند، نمیتوانند از کارآیی و تأثیرگذاری واقعی برخوردار شوند. از این رو، یونسکو[6] برای تعیین این موضوع که آیا اعلامیه جهانی تنها میراث اروپایی را منعکس میکند یا متضمن ارزشهایی است که از پذیرش و مقبولیت جهانی برخوردارند در مقام نظرخواهی از اندیشمندان برجسته در سراسر جهان برآمد. هر چند این آزمون پاسخهای مثبتی را در پی داشت اما در عین حال منعکس کننده نظریات منفی نیز بود که نسبت به پذیرش چنین ایدهای اکراه داشتند.[7]
بنابراین بدیهی است چنانکه نرمهای حقوق بشری متضمن ارزشهای مشترک بشری باشند، حمایت عام و جهان شمول را به دنبال دارند و در عمل منجر به حمایت گسترده و مؤثرتر از نرمهای آن خواهد شد. از این رو هر نظری که در مقابله با این ایده مطرح میگردد و به گونهای بتواند این جنبه را مورد خدشه قرار دهد لازم است به طور جدی و دقیق مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. ایده ارزشهای آسیایی نیز از جمله ایدههایی است که این جنبه حقوق بشر را مخدوش میسازد.
2. تعریف و علل پیدایش ایده ارزشهای آسیایی
دیدگاههایی که در ارتباط با «ارزشهای آسیایی» مطرح شده نسبتاً متفاوت است. در تلخیص دیدگاههای مربوط به این اصطلاح و تعریف و توصیف مختصر این ایده، یکی از نویسندگان ارزشهای آسیایی را به عنوان تأکیدی بر جستجوی راه کارهای جامعه گرایانه[8] (جامعه گرایی) در مقابل فردگرایی،[9] نظم اجتماعی[10] و هماهنگی،12 احترام به بزرگترها، انضباط، دولت پدرسالار و نقش اصلی و اساسی حکومت در توسعه اقتصادی تعریف کرده است.[11]
در خصوص علل پیدایش چنین رویکردهایی نظرات گوناگونی ابراز میشود. اما به طور خلاصه پیدایش چنین رویکردهایی را با عنوان نوعی واکنش جوامع غیر غربی در مقابل تحولات حقوق بشری شکل داده شده از جانب جوامع و دولتهای غربی تلقی مینمایند که در آن خواهان ایجاد تغییراتی برای توجه به واقعیت حیات جوامع دیگر شدهاند.[12]
بنابراین چنین گفتمانی را در وهله نخست میتوان در بافت و زمینه نفی سلطه غرب (به طور عام) مورد توجه قرار داد که در آن یک جامعه یا فرمان روایان آن احساس میکنند باید مواضع خود را بیان کنند و از استقلال، خود مختاری و هویت خویش دفاع نمایند[13] و به این ترتیب علاوه بر ابراز وجود به نوعی حمایت از خویش نیز به عمل میآورند.
از طرف دیگر با اهمیت فزاینده حقوق بشر به منزله معیار رفتار حکومتها (و حتی اشخاص خصوصی) به طور منطقی موجب گردید تا حکومتها و جوامع غیر غربی خواستار افزایش نقش خویش در تعیین محتوا، تفسیر و استفاده از حقوق بشر باشند. دیگر این جوامع مایل نبودند با ابزاری سنجیده شوند و مورد قضاوت قرار گیرند که به نظر آنها برای فضا و محیط خاص آنها ناکافی و نامناسب بود و عمدتاً توسط دولتهای غربی ایجاد شده بود. از این رو گفتمانهای متنوعی چون «ارزشهای آسیایی» مطرح گردید که این گفتمان در آسیای جنوب شرقی با موفقیتهایی که در عرصه اقتصادی نصیب کشورهای منطقه (همان ببرهای اقتصادی») شد، توسعه و رونق فراوانی یافت.[14]
ب) حقوق بشر و ایده ارزشهای آسیایی
گرچه در بیان علل و زمینههای پیدایش ایده ارزشهای آسیایی نقش سهم خواهی در عرصه حقوق بشر و تأکید بر نقش فعال در تعیین محتوا و تفسیر و استفاده از حقوق بشر مطرح میشود اما این ایده عمدتاً توسط دولتهای آسیایی در هنگامی که اقداماتشان یا قوانین مورد اعمال آنها با آنچه به عنوان هنجارهای کلی و عمومی حقوق بشر مطرح و پذیرفته شده در تضاد و تغایر قرار میگیرد به عنوان یک دفاع ماهوی به کار گرفته میشود. با این بیان که در این منطقه و فرهنگ ارزشهای معین و ویژهای مورد قبولند که با آنچه در فرهنگ غربی مطرح است متفاوت میباشد.[15]
در واقع در عرصه حقوق بشر بحث و گفتمان ارزشهای آسیایی بیشتر به عنوان یک دفاع ماهوی در مقابل نرمهای حقوق بشر بین المللی به کار گرفته میشود تا توجیه گر موارد نقض ادعایی حقوق بشر در کشورهای مربوطه باشد.
این گفتمان محدود به بیان دیدگاههای صرف نظری نبوده و اقدامات عملی مهم جهت پیگیری آن توسط کشورهای آسیایی صورت پذیرفته است. در اجلاسی که در بیست ونهم مارس 1993 تا دوم آوریل 1993 در بانکوک تشکیل شد، چهل و نه کشور آسیایی در آن شرکت نمودند تا خود را برای شرکت در کنفرانس جهانی حقوق بشر 1993 وین آماده سازند.[16] نتیجه این اجلاس، انتشار اعلامیه بانکوک بود که با وجود به رسمیت شناختن حقوق بشر جهان شمول در پاراگراف هشتم آن بر این نکته تأکید شد که حقوق بشر را باید در متن یک فرایند پویا و متکامل معیارگذاری بین الملل ملاحظه کرد و اهمیت خصوصیات ملی و منطقهای و زمینههای متفاوت دینی، تاریخی و فرهنگی را نیز مدنظر داشت.
در همین راستا نماینده چینی حاضر در کنفرانس جهانی سازمان ملل درباره حقوق بشر در وین اظهار نموده که مفهوم حقوق بشر محصول تحول تاریخی بوده و به گونهای تنگاتنگ با شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نیز تاریخ، فرهنگ و ارزشهای خاص هر کشوری پیوند خورده است. کشورها در مراحل مختلف تحول و نیز به دلیل برخورداری از سنن تاریخی و زمینههای فرهنگی متفاوت، فهم و عمل متفاوتی در خصوص حقوق بشر خواهند داشت. بنابراین کسی نباید و نمیتواند تصور کند که معیارهای حقوق بشر و نیز الگوی برخی از کشورهای خاص تنها معیارها و الگوی صحیح بوده و از سایر کشورها بخواهد تا خودشان را با آنها وفق دهند.[17]
به این ترتیب هر چند بحث از ارزشهای آسیایی در عرصه حقوق بشری گاهی به طور مستقیم با مباحث نظری مطرح در این عرصه پیوند زده میشود اما عمده کاربرد چنین مباحثی در حوزه بهرهبرداری سیاسی دولتهای آسیایی در قبال موارد نقض ادعایی حقوق بشر از جانب کشورهای غربی میباشد.
ج) ارزیابی ایده ارزشهای آسیایی
ایده ارزشهای آسیایی از آن جهت که گفتمانی را در مقابل تحولات حقوق بشری نظام بین المللی که بیش از حد غربی به شمار میآید ایجاد نموده تا به نحوی جلوی غلبه و سلطه غرب در روابط بین المللی قدرت در سطح وضع ضوابط و نیز در سطوح تفسیر و اجرای موازین حقوق بشر و در زمینه و بافت تعیین اولویتهای حقوق بشر را بگیرد از جانب برخی (به ویژه کشورهای آسیایی) مورد حمایت و استقبال قرار گرفته است.[18] به ویژه این که برخی مطالعات انسانشناسی و فرهنگی بر درستی برخی ادعاهای این ایده صحه میگذارد. اما در نقطه مقابل دیدگاههایی هم مطرح میشود که چنین گفتمانی را صرفاً یک تصور از یکپارچگی کاذب ارزشهای آسیایی در مقابل لیبرالیسم غربی تلقی مینمایند که برای سرپوش گذاشتن بر بحثها و نزاعهای سیاسی و ایدئولوژیکی عمده و حل نشده ما بین آسیا و غرب مطرح شده است. در واقع این دیدگاه بحث از ارزشهای آسیایی را چندان بازتاب دهنده یک نگرش ثابت از ارزشهای آسیایی در قبال ارزشهای غربی نمیداند، زیرا معتقد است اساساً چنین نگرشی به شکل واقعی وجود ندارد بلکه چنین امری بیشتر محصول نیاز مشترک جوامع آسیایی بوده تا بتوانند هویت جدیدی برای خود ایجاد نمایند تا در مقابل جوامع غربی بر آن تکیه نمایند.[19] بررسی گفتمان حاکم و شیوه بیانهای گوناگون تا حدودی مشخص میسازد که چنین گفتمانی بیش از آنکه گفتمانی مبتنی بر واقعیات و ایدههای مترقیانهای در جهت حمایت از فضیلتها و ارزشهای انسانی و اخلاقی باشد، بیشتر به عنوان ابزاری سیاسی از سوی رهبران سیاسی، به منظور حفظ سلطه و اقتدار در برابر هر نوع چالشی حسب صلاحدید مورد استفاده قرار میگیرد. از این رو برخی معتقدند چنین گفتمانی صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد و ترفندی سیاسی است که پس از پایان جنگ سرد به منظور توجیه ساختارهای اقتدار گرایانه حکمرانی مورد استفاده قرار گرفته است.[20]
از این رو، هر گاه رهبران سیاسی این مناطق با این اشکال مواجه شدهاند که چرا رفتارها یا قوانین مغایر با نرمهای حقوق بشری را اعمال مینمایند به این دفاع کلی که دارای ارزشهای ویژه و متمایزیاند متوسل شدهاند و در واقع جهان شمولی هنجارهای حقوق بشر بین المللی را مورد انکار قرار دادهاند.[21]
انتقادهای متعددی از این نسخ نسبت به گفتمان ارزشهای آسیایی طرح شده که غالب این انتقادها از منظر غربی نسبت به این گفتمان صورت پذیرفته است. هرچند پارهای از انتقادها نسبت به گفتمان مزبور وارد است و نمیتوان سوء استفاده سیاسی از این گفتمان را جهت توجیه نمودن موارد نقض آشکار حقوق بشر انکار نمود اما با این حال نمیتوان برخی از ارزشهای اخلاقی مورد حمایت در این گفتمان را نیز نادیده گرفت و از نقشی که این گونه گفتمانها میتوانند در تعدیل سوء استفاده از معیارهای حقوق بشری - برای اعمال فشار علیه کشورهای غیر غربی – داشته باشند نیز نمیتوان غافل شد. سوء استفاده سیاسی از حقوق بشر و نرمهای آن نیز توسط دولتهای غربی صورت می پذیرد.