كلمات كليدي : سقوط تعهد، اركان تعهد، موضوع تعهد، سبب تعهد، منشاء تعهد، طرفين تعهد، عقد ضمان، انتقال دين، انتقال طلب، آثار تبديل تعهد
نویسنده : محمد حسين رامين
تبدیل در لغت به معنی عوض کردن و گرفتن چیزی بجای چیز دیگر میباشد.[1] تعهد نیز در لغت به معنی کاری را به عهده گرفتن و عهد و پیمان بستن میباشد.[2] مقصود از تبدیل تعهد در علم حقوق این است که، یک تعهد از بین برود و تعهد جدیدی جایگزین آن شود.[3] بعنوان مثال هرگاه شخصی به دیگری ده هزار تومان بدهکار باشد و طلبکار و بدهکار توافق کنند که بجای این مبلغ، بدهکار 10 کیلوگرم برنج تحویل طلبکار بدهد؛ تعهد نسبت به ده هزار تومان ساقط شده و به جای آن تعهد جدیدی که موضوع آن ده کیلوگرم برنج است به وجود میآید. در این صورت گفته میشود، تعهد تبدیل یافته است.[4]
از آنجایی که تبدیل تعهد یک عمل حقوقی است که دارای اقسام مختلفی میباشد، بررسی اجمالی ماهیت و اقسام و شرایط تحقق آن لازم و ضروری است.
ماهیت تبدیل تعهد
قانونگذار از تبدیل تعهد بعنوان یکی از اسباب[5] سقوط[6] تعهدات نام برده است (مادهی 264). بدین توضیح که هر تعهدی دارای چند رکن است. رکن اول آن عبارت است از موضوع تعهد. مقصود از موضوع تعهد، کار معین و معلومی است که شخص عهدهدار انجام آن میباشد. مانند اینکه شخصی متعهد شود که خانهی خود را به مبلغ صد میلیون ریال به دیگری بفروشد. رکن دیگر تعهد، دو طرف تعهد هستند. برای به وجود آمدن یک تعهد، باید شخصی به عنوان طلبکار یا صاحب حق و شخص دیگری بعنوان متعهد یا مدیون وجود داشته باشد.[7]
یکی از راههای سقوط این تعهد آن است که متعهد به عهد خود وفا کرده و موضوع تعهد را انجام دهد. قانونگذار، این راه سقوط تعهد را، وفای به عهد نامیده است. (م. 264. ق.م) لیکن وفای به عهد، تنها راه سقوط تعهد نیست. "تبدیل تعهد" نیز یکی دیگر از راههای سقوط تعهدات میباشد.[8] تبدیل تعهد عمل حقوقی است که ماهیت قراردادی دارد.[9] یعنی دو طرف تعهد باید برای تبدیل تعهد با یکدیگر به توافق برسند.[10] بنابراین تبدیل تعهد، با ارادهی یک طرف واقع نمیشود و نیازمند ارادهی دو طرف خواهد بود.[11]
از طرف دیگر باید افزود، تبدیل تعهد یک قرارداد "معوّض" است.[12] بدین توضیح که در تبدیل تعهد، دو عوض وجود دارد. یکی از ایندو عوض، سقوط تعهد سابق و دیگری پیدایش تعهد جدید است.[13] بین این دو عوض ملازمه وجود دارد. یعنی پیدایش تعهد جدید با از بین رفتن تعهد قبلی همزمان و ملازم است.[14]
اقسام تبدیل تعهد (موارد تبدیل تعهد)
در مبحث مربوط به ماهیت تبدیل تعهد، 3 رکن تعهد را معرفی کردیم که عبارتند از: موضوع تعهد، متعهد و متعهدٌله (طرفین تعهد).[15] تعهد، رکن چهارمی نیز دارد که عبارت است از منشاء یا سبب تعهد.[16] بدین توضیح که، چنانچه کسی به دیگری مبلغی بعنوان اجارهبها[17] بدهکار باشد، سبب این بدهی یا تعهد، قرارداد اجاره[18] است. و اگر کسی به دیگری بابت خرید ملکی بدهکار باشد، سبب تعهد، قرارداد خرید ملک است. از آنجایی که با تغییر هر یک از این ارکان چهارگانه، تعهد میتواند تبدیل شود؛[19] تبدیل تعهد، 4 قسم یا مورد خواهد داشت که به ترتیب عبارتند از:
الف) تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل موضوع تعهد
مقصود از موضوع تعهد، کار معین و معلومی است که شخص عهدهدار انجام آن میباشد.[20] هنگامی که طرفین تعهد توافق کنند که به جای تعهد اصلی، تعهد جدیدی با موضوع جدید به وجود آید، تبدیل تعهد به وسیلهی تبدیل موضوع تعهد واقع میگردد.[21] مانند اینکه موضوع تعهد اصلی، تحویل صد کیلوگرم برنج باشد و متعهد و متعهدٌله توافق کنند که این تعهد از بین برود و به جای آن صد هزار تومان به متعهدٌله پرداخته شود. یا اینکه طرفین توافق کنند به جای تدریس زبان انگلیسی، زبان فرانسه تدریس شود.
ب) تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل منشأ تعهد
طرفین تعهد میتوانند توافق کنند که منشاء تعهد را تغییر دهند. در این صورت تعهد اصلی از بین میرود و تعهد جدیدی که سبب آن با سبب تعهد اصلی متفاوت است به وجود میآید.[22] بعنوان مثال شخصی خانهای را به دیگری اجاره[23] میدهد و مستأجر[24] بابت مال الاجاره[25] به موجر[26] بدهکار میشود. پس از مدتی موجر و مستأجر توافق میکنند که مالالاجاره تا مهلت معینی، بعنوان قرض[27] نزد مستأجر باقی بماند. در این مثال تعهد مستأجر به پرداخت مالالاجاره که از قرارداد اجاره ناشی شده بود، از بین رفته و به جای آن تعهد جدیدی که منشاء آن عقد قرض[28] است، به وجود میآید. بنابراین رابطهی بین متعهد و متعهدٌله از این پس بجای مقررات اجاره، تابع احکام و مقرارت عقد قرض خواهد بود.[29]
ج) تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل متعهد
گفتیم متعهد یکی از ارکان تعهد است.[30] با تغییر این رکن نیز میتوان تعهد را تبدیل کرد. بدین توضیح که هرگاه شخصی با رضایت متعهدٌله قبول کند که دین متعهد را ادا نماید، تعهد مدیون اصلی ساقط و تعهد شخص جدید جای آنرا میگیرد.[31]
رضایت متعهدٌله در این نوع از تبدیل تعهد، به این علت ضروری است که متعهدٌله، یک طرف تعهد جدید نیز هست. به عبارت دیگر این نوع تبدیل تعهد با انعقاد قراردادی بین متعهد جدید و متعهدٌله تحقق مییابد.[32]
رضایت متعهد اصلی در این نوع تبدیل تعهد شرط نیست. چرا که از یک طرف، او در تعهد جدید نقشی ندارد و از طرف دیگر هر کسی میتواند پرداخت دین دیگری را بدون موافقت و اجازهی او به عهده گیرد.[33] منتهی متعهد جدید تنها در صورتی میتواند برای مطالبهی آنچه پرداخته است به مدیون اصلی مراجعه کند که، ایفای تعهد با موافقت و رضایت مدیون اصلی صورت گرفته باشد[34] (م 267 ق.م).
عقد ضمان؛[35] نمونهای از تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل متعهد
عقد ضمان یکی از مصادیق تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل متعهد است.[36] بدین توضیح که، بعد از وقوع عقد ضمان، تعهد اصلی ساقط میشود و مضمونٌعنه دیگر نسبت به مضمونٌله تعهدی نخواهد داشت. لیکن بجای آن ضامن در قبال مضمونٌله، متعهد و مسئول پرداخت دین میگردد (م 698 ق. م).
بنابراین با وقوع عقد ضمان بجای تعهد اصلی، تعهد جدیدی شکل میگیرد که طرفین آن ضامن و مضمونٌله هستند و مضمونٌعنه در این میان نقشی ندارد.[37]
تفاوت بین تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل متعهد و "انتقال دین"
تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل متعهد با نهاد حقوقی "انتقال دین" متفاوت است. گفتیم که این نوع تبدیل تعهد، قراردادی است بین متعهد جدید و متعهدٌله که موجب سقوط تعهد قبلی و پدید آمدن تعهد جدید میگردد.[38] لیکن در انتقال دین، هیچ تعهدی ساقط نمیشود و تعهد جدیدی به وجود نمیآید. بلکه همان تعهدا اصلی با تمام ویژگیهای آن به متعهد جدید منتقل میشود. یعنی بدون اینکه تعهد قبلی ساقط شود، متعهد جدید جانشین متعهد قبلی میشود.[39]
بنابراین چنانچه تعهد اصلی، رهن یا وثیقهای[40] داشته باشد، پس از تبدیل تعهد، این رهن یا وثیقه به تعهد جدید تعلق نمیگیرد. لیکن پس از انتقال دین تضمینات و وثیقه باقی خواهد بود.[41]
در انتقال دین نیز، رضایت متعهدٌله لازم است. چرا که انتقال دین نوعی تصرف و دخالت در مال دیگری است که بدون رضایت مالک، فاقد اثر حقوقی میباشد.[42]
د) تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل متعهدٌله
متعهدٌله یکی از ارکان تعهد است. با تغییر این رکن نیز میتوان تعهد را تبدیل نمود.[43] این نوع تبدیل تعهد به این معناست که، به موجب یک تعهد جدید، طلبکار جدیدی جای طلبکار قدیم را بگیرد و مسئولیت بدهکار در برابر طلبکار قبلی ساقط شود.[44] مثلاً شخصی از دیگری مبلغی پول طلبکار است. طلبکار از بدهکار میخواهد که این پول را به جای او به شخص دیگری مثلاً فرزند او بپردازد. با موافقت بدهکار، قراردادی بین بدهکار و طلبکار جدید منعقد میشود. در نتیجه به جای آنکه مبلغ مزبور را به طلبکار سابق بدهد آن را به طلبکار جدید خواهد پرداخت.[45]
تفاوت بین تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل متعهدٌله و "انتقال طلب"
گفتیم که تبدیل تعهد به واسطهی تبدیل متعهدٌله، قراردادی است که موجب سقوط تعهد سابق و پدیدآمدن تعهد جدید است. لیکن در انتقال طلب، تعهدی ساقط نمیشود. بلکه طلب با تمام ویژگیها و تضمینات آن به شخص دیگری انتقال مییابد.[46]
رضایت بدهکار در انتقال طلب شرط نیست. چرا که طلبکار با این عمل در اموال خود تصرف و دخالت میکند و هر کس حق تصرف در اموال خویش را دارد.[47]
* در تبدیل تعهد بهواسطهی تبدیل متعهدٌله، تعهد قبلی ساقط و رابطهی حقوقی جدیدی بین بدهکار و طلبکار جدید بوجود میآید که بدهکار، یک طرف این رابطهی حقوقی است. فلذا ارادهی وی علیالاصول باید در تحقق این نوع از تبدیل تعهد مؤثر باشد. با این وجود قانون مدنی رضایت بدهکار را در این مورد شرط ندانسته و ظاهراً تبدیل تعهد را با انتقال طلب اشتباه کرده است.[48]
شرایط تبدیل تعهد
با توجه به اینکه تبدیل تعهد نوعی قرارداد است، بنابراین باید شرایط عمومی را که قانونگذار برای صحت قراردادها مقرر داشته است، دارا باشد. از سوی دیگر تبدیل تعهد، یک عمل حقوقی است که علاوه بر شرایط عمومی صحت قراردادها، باید دارای چند شرط اختصاصی نیز باشد.[49] بنابراین ما شرایط تبدیل تعهد را در 2 بخش جداگانه بررسی مینمائیم.
الف) شرایط عمومی تبدیل تعهد
شرایط عمومی برای تحقق تبدیل تعهد، همان است که قانونگذار برای صحت همهی قراردادها مقرر نموده است. این شرایط به اختصار عبارتند از:
1- قصد طرفین و رضای آنها[50]
2- اهلیت طرفین[51]
3- موضوع معین که مورد معامل باشد.[52]
4- مشروعیت جهت معامله.[53](م. 190 ق.م)[54]
بعنوان مثال لازم است طرفین قرارداد تبدیل تعهد، دارای قصد و رضا باشند و برای انجام عمل حقوقی، که تبدیل تعهد از جملهی آنهاست، اهلیت داشته باشند.
ب) شرایط اختصاصی تبدیل تعهد
تبدیل تعهد دارای شرایط اختصاصی نیز میباشد که عبارتند از:
1- وجود تعهد صحیح قبلی
تعهدی که قرار است جای خود را به تعهد جدید بدهد حتماً باید از لحاظ حقوقی صحیح باشد. یعنی باید همان شرایط عمومی صحت قراردادها را داشته باشد (م 190 ق.م).
در صورتی که معلوم شود تعهد قبلی به جهتی از جهات باطل بوده است، تعهد جدیدی نیز وجود نخواهد داشت و در حقیقت تبدیل تعهدی واقع نشده است.[55]
2- پیدایش تعهد جدید
تبدیل تعهد زمانی مفهوم دارد که هم زمان با سقوط تعهد قبلی یک تعهد جدید نیز به وجود آید. در صورتی که معلوم شود تعهد جدید به علت فقدان یکی از شرایط، به وجود نیامده است، در حقیقت تبدیل تعهدی واقع نشده و تعهد سابق، ساقط نشده است.[56]
3- تفاوت دو تعهد در یکی از ارکان
همانطوری که گفته شد هر تعهد دارای 4 رکن است. تبدیل تعهد زمانی مفهوم دارد که یکی از ارکان تعهد سابق در تعهد جدید تغییر یافته باشد. بنابراین نمیتوان تعهدی را تبدیل نمود؛ بدون اینکه هیچ یک از ارکان آن تغییر پیدا کرده باشد.
بلی؛ میتوان تعهد سابق را با توافق طرفین آن ساقط کرد. سپس تعهد جدیدی با همان ارکان واقع ساخت. لیکن این عمل حقوقی را نمیتوان "تبدیل تعهد" دانست. چرا که سقوط تعهد سابق، همزمان با پیدایش تعهد جدید نبوده است.[57]
آثار تبدیل تعهد
آثار تبدیل تعهد مختصراً عبارت است از:
1- سقوط تعهد اول
در تبدیل تعهد، تعهد اول با تمام آثار و احکام خاص آن ساقط میشود و متعهد نسبت به آن بری میگردد.[58]
2- پیدایش تعهد جدید
همزمان با سقوط تعهد سابق، تعهد جدیدی به وجود میآید.[59]
3- زوال تضمینات تعهد اول
با سقوط تعهد اول، تضمینات آن نیز ساقط میگردد. بعنوان مثال هرگاه برای پرداخت دینی، مالی بعنوان وثیقه قرارداده شده باشد، پس از تبدیل تعهد، مال مورد وثیقه آزاد خواهد شد.[60]