24 آبان 1393, 14:1
تعارض قوانين، قانون حاكم، حل تعارض، عوامل تعارض، قانون صلاحيت دار، قواعد حل تعارض
بنابراین علت بروز تعارض قوانین، دخالت یک یا چند عامل خارجی است. به این توضیح که اگر یک رابطۀ حقوقی تنها به یک کشور مربوط شود چنانکه مسأله ازدواج دو نفر از اتباع ایران مطرح باشد و محل انعقاد عقد نیز در ایران باشد، این رابطه حقوقی تابع حقوق داخلی خواهد بود چرا که هیچ عامل خارجی در آن دخالت ندارد؛ اما همین که یک عامل خارجی در یک رابطه حقوقی دخالت داشته باشد، چنانکه محل انعقاد عقد در خارج ایران باشد در این صورت با مسأله تعارض قوانین مواجه خواهیم بود.
عامل خارجی ممکن است وقوع مال مورد معامله یا عمل و واقعه حقوقی در خارج باشد یا تنظیم سند در کشور خارجی، و نیز ممکن است تابعیت خارجی افراد باشد یا اقامتگاه آنان در خارج. ضمناً باید توجه داشت که گاهی یک عامل خارجی در مسأله دخالت دارد و گاهی چند عامل خارجی، که هر چه قدر عوامل خارجی دخیل در یک رابطه حقوقی، بیشتر باشند مسأله پیچیدهتر شده و حل تعارض قوانین دخیل در موضوع یعنی یافتن قانون صالحی که بتواند بر این رابطه حقوقی حاکم باشد، مشکلتر خواهد شد.
نکته دیگر این است که مساله تعارض قوانین تنها در مرحله إعمال و اجرای حق مطرح میشود و منطقاً متفرع بر مسأله داشتن حق (اهلیت تمتع) است همانگونه که مسأله اهلیت تمتع نیز منطقاً مسبوق به تابعیت است.
پس چنانچه شخص در روابط بینالمللی از تمتع از حقی محروم شده باشد مسأله تعارض، مطرح نخواهد شد، زیرا تعارض قوانین زمانی مطرح میشود که فردی در زندگی بینالمللی دارای حقی باشد و مطلوب ما تعیین قانون حاکم بر آن حق باشد؛ به طور مثال بیگانهای که دولت متبوع وی تعدّد زوجات را در قانون خود نشناخته است نمیتواند در ایران به استناد ماده 1049 قانون مدنی ایران، از حق داشتن بیش از یک زوجه استفاده کند. در این قبیل موارد اساساً تعارضی به وجود نمیآید زیرا تعارض در صورتی حاصل میشود که حقی موجود باشد و ما بخواهیم از بین قوانین متفاوت قانون صلاحیتدار را در مورد آن إجرا کنیم و بدیهی است در صورت موجود نبودن حق (عدم اهلیت تمتع) تعارض قوانین که مربوط به اعمال حق است موضوعاً منتفی خواهد شد.
لازم به ذکر است که در مسأله تعارض قوانین برای تعیین قانون صالح دو روش وجود دارد که در واقع معرّف دو مکتب متفاوت هست یکی روش اصولی یا جزمی و دیگری روش حقوقی یا انتخاب أَنْسَب؛ در روش حقوقی یا قاعده انتخاب أنْسب، مناسبترین قانون نسبت به طرفین اختلاف، انتخاب و اعمال میگردد؛ اما، در روش اصولی مبنای انتخاب قانون حاکم و صالح، ملاحظه حاکمیت دولتی است که مسأله مورد تعارض در آنجا مطرح است.
عامل اول- توسعه روابط و مبادلات بینالمللی: تعارض قوانین زمانی به وجود میآید که یک رابطه حقوقی به دو یا چند کشور ارتباط پیدا کند.
عامل دوم- اغماض قانونگذار ملّی و امکان اجرای قانون خارجی: از جمله شرایط ضروری برای وجود تعارض قوانین آن است که قانون یک کشور در پارهای موارد قبول کند که قانون کشور دیگری را در خاک خود اجرا کند. اگر قانونگذار ملی فقط قانون کشور متبوع خود را صلاحیتدار و حاکم بداند، دیگر مسأله تعارض قوانین مطرح نخواهد شد.
عامل سوم- وجود تفاوت بین قوانین داخلی کشورهاست، یعنی اگر در یک مسأله حقوقی قوانین کشورهای مختلف احکام متفاوتی نداشته باشند و راه حلّ آنها یکسان باشد، دیگر تعارض قوانین به وجود نخواهد آمد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان