24 آبان 1393, 13:54
حقوق بینالملل، معاهده، ریچارد زوش، حقوق ملل
مجموعه قواعد حقوقی است که برای کشورها و دیگر افراد بین المللی در روابط متقابل آنها الزامآور تلقی میشود. حقوق بین الملل اساساً بر معاهدات و عرف و همچنین اصول کلی حقوق شناخته شده توسط ملل متمدن ( همراه با منابع فرعی مانند آرای قضایی و آثار علمای حقوق ) پایهگذاری شده است.
واژه «بین الملل » ترجمهای از اصطلاح jus inter gentes ( حقوق بین مردم ) که توسط ریچارد زوش در کتاب راهنمای خود درباره حقوق بین الملل استفاده شده و به فیلسوف انگلیسی جرمی بتهام منسوب است. به حقوق بین الملل؛ حقوق ملل، که نامی سنتیتر است، یا حقوق بین الملل عمومی نیز گفته میشود ( تمام این اسامی نشان دهنده محدوده و موضوع آنند.) حقوق بین الملل گاه به حقوق بین الملل جهانی، حقوق بین الملل عام و حقوق بین الملل خاص تقسیم بندی میشود.
حقوق بین الملل جهانی به قواعدی اشاره دارد که برای جامعه ملتها چنان اساسی و بنیادی هستند که برای همه کشورها بدون در نظر گرفتن اینکه به آنها رضایت دادهاند یا خیر الزام آورند . نمونهای از این قواعد اصل « الزام وفای به عهد » میباشد.
حقوق بین الملل عام اغلب برای اشاره به قواعدی که از معاهدات چند جانبه (قانونگزار) ناشی میشوند و توسط تعداد زیادی از کشورها منعقد میگردند، به کاربرده میشود. این گونه معاهدات معمولاً کلیه مناطق کره زمین را در بر میگیرندو به کرات جنبه تقریباً جهانی پیدا میکنند.
حقوق بین الملل خاص به قواعدی اشاره دارد که توسط معاهدات منعقده بین تعداد محدودی از کشورها ایجاد میشوند و تنها برای همان کشورها الزام آورند. با اینکه حقوق بین الملل عمدتاً توسط دادگاهها و مراجع بین المللی اعمال میشود، کراراً توسط دادگاههای داخلی نیز به اجرا در میآید.
حقوق بین الملل، تاریخی غنی دارد که به دوران باستان بر میگردد.
حقوق بین الملل نوین با تکامل نظام کشور سرزمینی که در قرن شانزدهم و هفدهم در اروپا غربی ظهور کرد، مرتبط است. به لحاظ روابط نزدیکی که با نظام کشوری غربی دارد، حقوق بین الملل محصول و پدیده ارزشها و سنتها غربی تلقی میشود. بنابراین برخی از قواعد آن از سوی جهان غیر غربی، به مبارزه طلبیده شدهاند. البته باید تاکید کرد که هر دو دسته از این کشورها اصولاً نظام سنتی حقوق بین الملل را پذیرفته و تأیید میکنند. بنابراین یکی طرحهای عمده نظام بین الملل معاصر ایجاد و اقتباس قواعد حقوقیای است که جامعه جهانی بتواند از آن پیروی کند. منطق برگزاری کنفرانسهای بین المللی همچون کنفرانسهای حقوق دیپلماتیک، حقوق کنسولی، حقوق معاهدات و حقوق دریاها نیز همین است . با اینکه چنین فعالیتهایی عمدتاً به قواعد موجود اعتبار میبخشند، اما ایجاد قواعد جدید و اصلاح رویههای عرفی گذشته نیز بسیار متداول است. به عنوان مثال گشترش وسعت دریای سرزمینی، ایجاد منطقه انحصاری اقتصادی و مفهوم «میراث مشترک بشریت » نمونههایی از این قبیل میباشند. البته مفهوم اخیر در معرض تفسیرهای متناقض از سوی بسیاری از کشورها قرارگرفته است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان