كلمات كليدي : كلان، خانواده گسترده، خويشاوندي نسبي تك خطي، پدرتباري، مادرتباري، توتم، پدركلان، مادركلان، برون همسر
نویسنده : نسرين خاني اوشاني
واژه "Clan" از کلمه "Clann" به معنای خانواده در زبان ایرلندی و اسکاتلندی مشتق شده است. این کلمه در سال 1425 میلادی برای اشاره به گروههای قومی ایرلندی و اسکاتلندی به زبان انگلیسی استفاده شد.[1]
کلان یک گروه خویشاوندی نسبی تکخطی[2] (پدرکلان یا مادرکلان) است که شامل تعدادی خانواده میشود و بزرگسالان وابسته به دو یا چند نسل را در خود جای میدهد و همه خود را اولاد یک نیای افسانهای یا اسطورهای مشترک میدانند.[3]
تعلق به کلان تعیینکننده چگونگی انتقال میراث و کارکردهای مختلف مناسکی، اقتصادی، سیاسی، جنگی و غیره است و سبب پدید آمدن گونهای همبستگی فعال میان اعضا میشود. با افزایش جمعیت در کلان یا به دلیل تعارضها نوعی پراکندگی در کلانها و دودمانها به وجود میآید و آنها را در طول زمان به شاخههایی تقسیم میکند. همچنین بر اساس نوع جامعه نیز میتوان تمایزهایی میان کلانها، زیرکلانها، دودمانهای بزرگ و کوچک مشاهده کرد. در نتیجه میتوان به ترتیب از بزرگ به کوچک، قوم، قبیله، کلان، دودمان، خانواده، خانوار و فرد را در یک نظام خویشاوندی برشمرد.[4]
اصول خویشاوندی نسبی تکخطی[5]
خویشاوندی نسبی تکخطی از دو اصل تبعیت میکند:
- یکی از دو جنس مرد (پدرتباری) یا زن (مادرتباری) تعلق به کلان را منتقل میکند و کلان، پدرتبار یا مادرتبار میشود. در جامعهای که حقوق اجتماعی، ردهها، نامها، دین، نیاکان، اموال، از خلال والدین پدری و از طریق خط همزادان پدری (Agantique)[6] انتقال بیابند، با جامعهای پدرتبار، روبرو هستیم. در این حالت کودکان به دودمان پدری و نه مادری خود تعلق دارند و تنها فرزندانِ پسران نیز هستند که تعلق دودمانی را انتقال میدهند. زمانی که فرد از لحاظ اجتماعی با اسلاف مادری خویش پیوند داشته باشد، جامعه را مادرتبار مینامیم. در چنین حالتی، قدرت و کنترل اجتماعی باز هم در دست مردان است اما اینبار دایی است که بر خواهر و خواهرزادگان خود دارای اقتدار است. البته در این حالت پدر اغلب تلاش میکند که اقتدار خود را بر فرزندانش افزایش دهد بهخصوص زمانی که این فرزندان تا موقع بلوغ هرچند به دودمان مادری تعلق دارند اما به همراه پدر زندگی میکنند. کلان مادرتبار یا پدرتبار را مادرکلان یا پدرکلان هم میگویند.
- خواهرها و برادران به کلان یکی از والدین خود که انتقال دهنده تعلق است، متعلق میشوند.
پیآمد این قاعده آن است که گروههای خویشاوندی نسبی حاصل از خواهر-برادران دارای جنس مخالف پدر یا مادر مثلا (عمه و دایی)، پسرعمه /داییها، دخترعمه /داییهای عرضی (CousiCroises)نامیده میشوند و از گروههای خویشاوندی نسبی حاصل از خواهر-برادران دارای یک جنس با پدر یا مادر مثلا (خاله، عمو)که پسرخاله /عموها و دخترخاله /عموهای موازی (CousinParalleles) نام میگیرند، تفکیک میشوند. این تفکیک در زمینه وصلت اساسی شمرده میشود؛ زیرا بنا بر قاعده برونهمسری، پسرعمو /خاله و دخترعمو /خالههای موازی اغلب بیش از دیگران از ازدواج با یکدیگر منع میشوند، در حالیکه پسردایی /عمههای عرضی اغلب قادر به ازدواج با یکدیگرند.
رابطه کلان و توتم
اعضای یک کلانی گاه خود را به یک توتم (Totem)مشترک منتسب میکنند. توتم عبارت است از حیوان، گیاه یا هر پدیده طبیعی دیگر که نیا یا مظهر خویشاوندی یک خانواده گسترده یا کلان تلقی میگردد. بنابراین توتم نیای افسانهای است در نتیجه افرادی که توتم مشترکی دارند خویشاوند محسوب میشوند و نمیتوانند باهم ازدواج کنند لذا کلان شامل تعدادی دودمان برونهمسر (Exogamy) است؛ که همسر خود را از بیرون دودمان انتخاب میکنند.توتم برای اعضای کلان مقدس و مورد احترام است از این رو کشتن، خوردن و آزار رساندن به آن ممنوعیت دارد. توتم نماد گروهی است و حامی و حافظ آن گروه میباشد و با بت متفاوت است چون مصنوع بشر نمیباشد.[7]
ویژگیهای کلان
خانوادههای گسترده در ویژگیهایی باهم همسان بودهاند. مهمترین آنها عبارتاند از:
- نام مشترک؛ این نام عمومى بود و نام فردى بعدها پدید آمد.
- این نام مشترک همراه با یک علامت خاص بود.
- در هر کلان این عقیده براى همگان وجود داشت که از تبار یک نیاى مشترک هستند.این نوع خویشاوندى، نه واقعى، بلکه قراردادى است، زیرا براساس توتم بود. اعضای کلان همبستگى خود را از همین اشتراک اخذ مىکردند. آنان یکدیگر را همخون به حساب میآوردند و از همین رو نیز به برونهمسرى تن در مىدهند.[8]
سایر ویژگیهای کلان عبارت است از اینکه: معمولا اعضای یک کلان اعتقادات مذهبی همانندی داشتند، دارای تعهدات اقتصادی نسبت به یکدیگر بودند و در یک محل زندگی میکردند.گروههای کلان ممکن بود نسبتا کوچک باشند اما گاهی تعداد آنها به صدها یا هزاران نفر هم میرسید. عضویت کلان اغلب تقریبا بر تمام جنبههای زندگی فرد تاثیر میگذاشت. در اینگونه گروهها اغلب خویشاوندانی که ممکن بود به نظر ما خویشاوندان دور بیایند، خویشاوند نزدیک پنداشته میشدند. در این گروهها شنیدن اینکه مردی به مرد دیگری که ممکن بود از خودش جوانتر باشد بهعنوان "مادر" خود اشاره کند، غیرعادی نبود. در یک کلان فرد آگاه بود که چه کسی مادر واقعی اوست اما او فرد مورد اشاره را بهعنوان کسی که از همان نسب مادر اوست و پیوندهای نیرومندی با خودش دارد، مشخص میکرد.[9]
نظام اقتصادی کلان
کلان یک واحد تولیدی و همچنین مصرفی بود که دارای نظام پخش کالا نیز بود. مهمترین تولید کلان، مواد غذایی و پس از آن تولید پوشاک و ساخت مسکن بود. این واحد دارای سلسله مراتب مشخص سنی و جنسی بود و کلیه افراد از سنین پایین در امر تولید شرکت داشتند. زیرا فعالیتهای تولیدی کلان به آموزش خاص در مکانی خاص نیاز نداشت و تنها از طریق مشاهده و تقلید و هدایت و سرپرستی بزرگسالان امکانپذیر بود. فعالیتهای اقتصادی کلان، جنبههای خودکفایی داشت، هرچند که در مراحلی در قرون وسطی با تولید پیشرفته نیز روبرو میشویم. اما بازهم مایحتاج مهم در خانه تولید میشد. برای این واحدهای تولیدی خانوادگی، نیروی کار هم برای تولید جهت مصرف خانگی یا برای فروش در بازار، اصل مهمی بود. از اینرو افرادی که در تولید خانگی نقش داشتند جزیی از خانواده محسوب میشدند و کلان از طریق ازدواج و فرزندآوری قادر به تولید و تقویت نیروی کار بود. مایملک خانواده که معمولا به صورت غیرمنقول (زمین)بود، اغلب به پدر خانواده تعلق داشت و از طریق او به ارث میرسید. زمین موروثی در مواردی غیرقابل تقسیم بود و این مالکیت اقتدار بسیاری به پدر میداد. ملکیت پدر که تنها پس از فوتش به فرزندان انتقال مییافت در هنگام عدم اطاعت فرزندان سلاحی بسیار قوی بود و تهدید به محروم کردن از ارث، کلان یا عضوی از کلان را به طور جدی به خطر میانداخت. زیرا از یک طرف وجود اعضا کلان به عنوان نیروی تولید، ضروری و اساسی بود و از طرف دیگر امکان پیدا کردن کار در خارج از کلان به قدری کم و محدود بود که فرد نمیتوانست در هیچجا کاری در سطح کار خانه پدری خود پیدا کند. بنابراین تولید در کلان و همچنین شرایط تولیدی اجتماعی، همبستگی خانوادگی را میطلبید.[10]
یک کلان که براساس تحقیقات انسانشناسان در جوامع کشاورز رواج بیشتری داشته است، فواید اقتصادی (از طریق سهیم بودن در هزینهها و کار)و دفاعی، امنیت اجتماعی (در بیماری یا مرگ، افراد این خانواده بیپناه و تنها نمیماندند)و همصحبتی را برای افراد به بار میآورد.کلانها انعطافپذیر بودند زیرا اعضای این نوع خانواده میتوانستند به دستههایی تقسیم گردند و انواع کارها را همزمان انجام دهند و در محصول تولیدشان شریک باشند. اما این کلانها ایرادهایی هم داشتند از جمله اصطکاک میان والدین و فرزندان و نیز در میان خود فرزندان بزرگسال، چیرگی سالمندانی که سمتهای رهبری را نه برمبنای توانایی بلکه براساس سن به دست دارند و همچنین فقدان حریم شخصی. مثلا زوج جدید در یک کلان ممکن بود اتاقی برای زندگی کردن داشته باشند اما عروس در انجام دادن کارهای آشپزی با زنان دیگر کلان شریک بود و همه اعضای کلان سر یک سفره مینشستند و در منابع اقتصادی خانواده سهیم بودند.[11]
نظریه دورکیم در باب کلان و توتم
افراد یک کلان از نظر دورکیم و با در نظر گرفتن دو شکل همبستگی دورکیمی (همبستگی مکانیک یا خود به خودی و همبستگی ارگانیک یا اندامواره)، دارای همبستگی از نوع مکانیک هستند.یعنی همبستگی آنها ناشی از شباهتشان به هم است. در یک کلان هر کس همانند دیگران است، احساسات مشترک یا احساسات جمعی از لحاظ تعداد و درجه شدت عامل عاطفی مسلط در وجدان هر یک از افراد جامعه است.[12]
از نظر دورکیم، توتمپرستی سادهترین شکل مذهب است و گروههای خویشاوندی مانند کلان براساس پسوندهای همخونی تشکیل نشده است. بلکه کلان یک گروه بشری و شاید سادهترین آنهاست که هویت خویش را با پیوند دادن خود به یک گیاه یا حیوان بیان میکند.[13]
نمونه یک کلان
نمونهای از گروه کلان، تسو (Tsu)در چین قدیم است. تعداد افراد یک تسو گاهی به هزاران نفر میرسید. هر تسو دارای یک شورای ریشسفیدان بود. اعضای تسو الزامات مذهبی مشترک داشتند. تسو وظایف اقتصادی و آموزشی نیز برای اعضای خود انجام میداد. کلان تسو، یک سیستم پرداخت وام به اعضا و یک دادگاه قانونی برای حل اختلافات حقوقی داشت.[14]
در دورههای اخیر، کلانها و دیگر گروههای خویشاوندی بههم پیوسته نفوذ خود را از دست دادهاند. تاریخ دوره بعد از جنگ چین نمونه گویایی است. هنگامی که حکومت کمونیستی در سال 1949به قدرت رسید کوشش کرد نفوذ تسو را بر زندگی خانوادگی و امور اقتصادی از میان ببرد. اراضی متعلق به تسوها خرد شد و مجددا میان دهقانان توزیع گردید. در نتیجه در بسیاری از جوانب نفوذ آنان کاهش یافت.[15]