درس هايي از مكتب سياسي امام رضا(ع)
4 - مسئولیت سنگین رهبر و زمامدار اسلامی در مبارزه با نفوذ و شیوع فساد و تباهی در تشکیلات حکومتی
همچنان که در کلام حضرت امام علیبن موسیالرضا(ع) آمده است، یکی از فلسفههای وجودی رهبر و زمامدار برای جامعه و کشور، مقابله با فساد و تباهی در ابعاد و انواع گوناگون و تحقق سلامت ناشی از عملکرد همه جانبه با عوامل گسترش این آفت و آسیب میباشد:
"فجعل علیهم قیم یمنعهم من الفساد"
"بر جامعه و کشور، رهبر و زمامدار گماشته شد تا مانع فسادانگیزیها و تبهکاریها شود."
پیش از این، درباره "فساد گروههایی از مردم علیه یکدیگر" که به صورت تحرک کسانی که نفعطلبی و خلافکاریهایشان با تعدی و تجاوز به حقوق همنوعان تلازم پیدا میکند، توضیح دادیم و به تبیین جلوههای فساد اخلاقی، فساد جنسی، فساد جانی و فساد اقتصادی پرداختیم و مسئولیت رهبر و زمامدار اسلامی را در جلوگیری از این تباهیها نمایاندیم.
اینک یکی از خطرناکترین انواع فساد و تباهی را معرفی میکنیم و از ضرورت هوشیاری و کیاست رهبر و زمامدار برای مبارزه با آن سخن میگوئیم. این نوع فساد و تباهی، در تشکیلات و مراکز حکومتی به وقوع میپیوندد و در مقایسه با فساد و تعدی و ستمی که در جامعه و در میان مردم و علیه یکدیگر اتفاق میافتد، بسیار بزرگتر و خطرناکتر است، ضمن آن که این واقعیت انکارناپذیر را نیز نباید از نظر دور داریم که در موارد گوناگون، فساد و تباهی، از تشکیلات حکومتی و در اثر عملکرد برخی از کارگزاران به جامعه سرایت میکند و مردم را آلوده میسازد. زیرا بین گروهی از مردم که دارای توانمندی برای فعالیتهای مخرب و تشکیل باندهای فساد اقتصادی در ابعاد وسیع هستند، با عناصر ناباب و ناصالح که در تشکیلات حکومت اسلامی رخنه و نفوذ میکنند زد و بند میشود و این گروهها، از کارگزاران ناصالح به صورت "اهرم قدرت" و برای تبهکاریهای مختلف خود بهرهوریهای خلاف شرع و قانون مینمایند و این واقعیتی بسیار تلخ و آزار دهندهای است که در مقاطع تاریخی صدر اسلام ودر حکومت امیر مومنان(ع) نیز چهره ظاهر کرد و در مقطع تاریخی امروز نیز رخ نموده است، و موارد مختلف آن با رسیدگیها و مجازاتها اثبات شده است، و البته اگر بخواهیم این عناصر ناصالح را از سیستم حکومتی و مراکزقدرت طرد کنیم، باید در این مبارزه از حضرت علی(ع) تبعیت نمائیم و بر دقت و مراقبت و شدت مقابلهها بیفزائیم.
مسولیت رهبر و زمامدار اسلامی در مبارزه با فساد و تباهی در تشکیلات حکومتی به آن دلیل حائز اهمیت بسیار میباشد که حکومت و دولت به طور طبیعی محل تجمع قدرتها، و جایگاه انباشته شدن ثروتها، و مرکز فراهم آمدن همه ابزارهای توانمندی سیاسی، نظامی، انتظامی، اداری و اجرایی میباشد. طبیعی است که مهار این همه قدرت و ثروت و مناصب و امکانات بسیار "حیاتی" و در همان حال "سخت" میباشد و برنامهریزی رهبر و زمامدار اسلامی و تدبیر و مدیریت و نظارت همه جانبه و دقیق و عمیق او را برمیانگیزاند و هرگونه غفلت یا ضعف یا مسامحه،شکافها و آسیبها و زیانهای فراوانی را ایجاد میکند و ضرباتی بر پیکر "حکومت" و در پی آن بر "جامعه" و "مردم" وارد میآورد که جبران آن هرگز "سهل" و "ساده" نخواهد بود.
تردیدی وجود ندارد که وقتی حضرت امام رضا(ع) وجود ولی امر و زمامدار را برای مقابله با فساد در بین گروهها و اقشار مختلف مردم واجب و ضروری اعلام مینمایند،این ضرورت در حکومت و مراکز قدرتی که در حیطه اختیارات و مدیریت زمامدار اسلامی میباشد، بیشتر رخ مینمایاند و به طور طبیعی حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بر مسئولیت ولی امر و رهبر در مبارزه با رخنه فساد و تباهی در تشکیلات حکومتی تاکید و تصریح دارند که در صورت تحقق آن، هم در "دولت" و هم در میان "ملت" فساد و تعدی و تباهی روبه کاهش میرود و به این ترتیب و بر مبنای رهنمودهای سیاسی حضرت امام رضا(ع)، مفاهیم عام و مشخصه های مهم امامت و رهبری همچون "زمامالدین"[1]و "نظام المسلمین"[2] و "امینالله فی ارضه"[3] و خلیفهالله فی بلاده [4]، مصداق عینی و عملی پیدا میکند. راستی آیا بدون مبارزه با فساد و تباهی و تعدی و جور در تشکیلات حکومتی و در جامعه و کشور، میتوان زمام دین را در دست گرفت و امور مسلمین را به نظام آورد و امانتدار الهی و خلیفه او در زمین بود؟!
حضرت امام رضا(ع) در اثر سلطه بنیعباس و غصب خلافت اسلامی، موفق به تشکیل حکومت اسلامی و استقرار نظام سیاسی اسلام در ابعاد مختلف از جمله مقابله با رخنه و فساد در تشکیلات و مراکز قدرت و سیاست نشد، لکن این مهم در دوران حیات حضرت امام علی(ع) تحقق یافت و آن حضرت در دوره کوتاه حکومت خویش با هرگونه فساد و تباهی در مراکز حکومت و در میان کارگزاران مبارزه نمود.
شیوه کارآمد حضرت علی(ع) در مقابله با نفوذ و شیوع فساد و بهرهوریهای خلاف شرع از قدرت و ثروت وامکانات انباشته شده در مراکز حکومتی، عالیترین الگوی عملی امروز برای رهبر و زمامدار اسلامی میباشد و به همین دلیل در برخی از نمونهها و مصادیق این روش موفق میاندیشیم و به پیامگیری میپردازیم.
حضرت علی(ع) در منشور حکومتی خویش خطاب به مالک اشتر و برای اداره سرزمین مصر، ابتدا به دقت در انتخاب "کارگزارن حکومتی" فرمان میدهد، زیرا گزینش دولتمردان و کارگزاران سالم و صالح و گماشتن آنان بر مصادر مهم، مانع نفوذ فساد و تباهی در تشکیلات حکومتی میگردد، چنان که در نقطه مقابل، گزینش ناصحیح و به کار گماردن کارگزاران ناسالم، زمینهای است مساعد و آماده برای رخنه و فساد در مراکز قدرت و حکومت.
حضرت علی(ع) چنین میفرمایند:
"در امور کارگزارانت بیندیش، و پس از آزمایش، به کارشان بگمار، و با تمایل شخصی و بدون مشورت با دیگران، آنان را به کارهای مختلف وادار کن."[5]
امام(ع) سپس برخی از معیارها و مشخصهها را برای انتخاب صحیح کارگزاران معرفی مینمایند:
"کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و با حیا، از خانوادههای پاک و صالح، که در مسلمانی سابقه درخشان دارند انتخاب کن، زیرا اخلاق آنان گرامیتر، و آبرویشان محفوظتر، و طمعورزیشان کمتر، و آیندهنگری آنان بیشتر است."[6]
امیرالمومنین(ع) پس از این توصیه، برای مراقبت از کارگزاران به منظور جلوگیری از نفوذ فساد و خیانت در حوزه مدیریت آنان و مقابله شدید با خلافکاران، این گونه فرمان میدهند:
"رفتار کارگزارانت را بررسی کن و مامورانی مراقب که راستگو باشند و وفا پیشه بر آنان بگمار. زیرا نظارت و بازرسی پنهانی تو از عملکرد کارگزاران، سبب امانتداری و مهربانی آنان با مردم خواهد شد.
اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و ماموران مراقب و راستگو و مخفی، خیانت او را تایید کرد، به گزارش او اکتفا کن و او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او بازپسگیر، سپس او را خوار گردان،و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیفکن."[7]
در این دستورالعملهای حکومتی، معیارهای مهمی برای جلوگیری از رخنه فساد و تباهی در مراکز و سازمانهای تحت مدیریت زمامدار اسلامی تعیین میگردد که عبارتند از:
- آزمودن کارگزاران قبل از دادن مسئولیت به آنان.
- مشورت با اهل صلاح و کاردانی و اجتناب از تمایلات شخصی در گزینش و به کار گماردن کارگزاران.
- در نظر گرفتن ویژگیهای تجربه، حیا، انتساب به خانوادههای صالح و دارای سابقه درخشان در دیانت، که اینان از حرص و طمع و در نتیجه گرایش به بهرهبرداریهای ناشایست از ثروت و قدرت فراهم آماده در حکومت به دور هستند و دارای کرامت در اخلاق و آبروی پایدار و آینده نگری و عاقبت اندیشی میباشند.
- گماردن ماموران صادق و راستگو و وفادار بر کارگزاران در سراسر کشور و دریافت گزارشهای لازم درباره افرادی که به فساد و خلاف افتادهاند.
- مجازات کارگزاران "نا صالح که در مراکز و سازمانها و در دایره مسئولیت و حکمرانیشان لغزیدهاند و به فساد و ظلم گرفتار آمدهاند...
عملکردهای حضرت علی (ع) در مسئولیت رهبری و زمامداری مسلمین علیه فساد و تعدی در مراکز حکومتی در سرتاسر زمین اسلامی به گونهای بود که حلقههای محاصره فاسدان و چپاولگرانی را که در حکومت و دولت به قصد بهرهبرداری از مناصب و ثروتها و امکانات نفوذ کرده بودند تنگتر میکرد، به گونهای که یا خیانتشان توسط ماموران مخفی و صادق و امین و زبده کشف میشدو توسط مولای متقیان(ع) به مجازات میرسیدند، یا در اثر مراقبتهایی که از آنها میشد به پرهیز از فساد و خیانت و امانتداری ترغیب و ناگزیر میشدند.
نامه ذیل از حضرت علی(ع) به یکی از کارگزارانش، نمونهای است از مواجهه صریح و سریع امام(ع) با فساد و خیانتی که در حوزه حکمرانی او به وقوع پیوسته است:
"از تو خبری رسیده است که اگر چنان کرده باشی، پروردگار خود را به خشم آورده و امام خود را نافرمانی کرده و در امانت خود خیانت نمودهای.
به من خبر رسیده که حاصل زمینها را برداشته، و آنچه را که میتوانستی گرفته، و آنچه در اختیار داشتی به خیانت خوردهای. پس هر چه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان که حسابرسی خداوند از حسابرسی مردم سختتر است...[8]
امیرمؤمنان(ع) در نامهای دیگر به یکی از کارگزارانی که در امانت خیانت ورزیده و به فساد اقتصادی آلوده گردیده است، به شدت او را بازخواست میکند و اعلام مینماید که اموال چپاول شده را به صاحبان آن باز گردان و در غیر این صورت با شمشیرم تو را مجازات خواهم کرد.[9]
سیره و روش رهبری و زمامداری حضرت امام علی(ع) باید با صراحت و قاطعیت در این عصر و در مقابله با آن دسته از کارگزاران حکومتی که به لغزش افتاده و به فساد اقتصادی آلوده شده و به تعبیر حضرت علی(ع) "همچون گرگهای مهاجم که گوسفندان از پا افتاده را میربایند"[10] به یغماگری اشتغال دارند و با زد و بندهای "سیاسی" به مطامع "اقتصادی" میرسند و سعی میکنند از ابزار "قدرت" و "حکومت" برای تاخت و تازهای بیشتر و غارت گریهای افزونتر استفاده کنند، به مرحله عمل درآید.
رهبر و زمامدار اسلامی در هر عصر و زمان، باید از این "حقیقت" غفلت نورزد که نیابت و نمایندگی امام معصوم (ع) را در مدیریت کلان و راهبرد جامعه و کشور به عهده دارد و این مسئولیت به گونهای حیاتی و خطرناک است که آرامش و قرار را میرباید و ذهن و فکر را حساس و گوش جان را شنوا و چشم دل را بیدار و عقل و خرد را مراقب مینماید تا مراکز قدرت و حکومت که باید تدبیر و اداره امور مردم را تنظیم و ساماندهی کنند و از فساد و تباهی در همه جا جلوگیری نمایند و داد مظلومان را از ظالمان باز ستانند، خود به فساد و ظلم عناصر ناباب و ناصالح گرفتار نیایند و چنانچه گرفتار شدند، با سرعت و صراحت مواجهه و برخورد کنند و به سالم سازی بپردازند.