23 فروردین 1397, 11:38
در ارتباط با ویژگی اصلی قیامت (روز جزا بودن) پرسشها و شبهات مهمی مطرح شده است که پاسخگویی به آنها لازم و ضروری است. برخی از این اشکالات در مورد اصل نظام مجازات در عالم آخرت و برخی از آنها در ارتباط با نوع مجازات در آن عالم و برخی از آنها درباره برخی از آموزههای دینی در این باره است.
شبهه ششم: قانون حبط و تکفیر چگونه با عدل خدا در مجازات سازگار است؟ پاسخ: جا دارد در ابتدا تعریفایندو واژه بیانگردد. حبط به این معناست که اعمال صالح انسان به وسیله عمل بدی که بعدا انجام میدهد پوچ و باطل گردد و تکفیر به این معناست که عمل صالح بعدی انسان، عمل ناشایست پیشین او را بپوشاند و آن را از اثر بیندازد. در آیات متعدد قرآن از حبط و تکفیر سخن به میان آمده است. در ارتباط با حبط میتوان به سوره بقره / 217، انعام / 8، مائده / 5، اعراف / 147، توبه / 17 و 69، کهف / 105، حجرات / 2، زمر / 65، احزاب / 19 و محمد / 9، 28 و 32 و در ارتباط با تکفیر به سوره بقره/ 271، مائده 12 و 65، نساء / 31، انفال / 29، طلاق / 5، محمد / 2 و تغابن / 9 مراجعه کرد.
منظور از اشکال یاد شده این است که اگر به خاطر اعمال بدی که بعدا انجام میشود اعمال نیک قبلی انسان باطل و پوچ گردد چگونه عدل الهی قابل توجیه است؟
در پاسخ این اشکال باید گفت هر عمل بدی که انسان انجام میدهد باعث حبط حسنات پیشین نمیشود بلکه تنها برخی از اعمال بد مانند کفر، شرک، تکذیب آیات الهی، ارتداد، قتل انبیا و اولیای الهی، وابستگی به دنیا و تعلق خاطر به زخارف دنیا و نفاق در ایمان باعث حبط میگردند و این امر با مراجعه به آیات و روایات باب روشن میشود. حبط در این گونه موارد نه با عقل انسانی منافات دارد و نه با عدل الهی؛ زیرا ارزش کار نیک به اثر مثبت و ماندگاری است که در روح و جان انسان باقی میگذارد اما این گونه سیئات، به کلّی اثرات مثبت کارهای نیک پیشین را از بین میبرند. بنابراین، با وجود این گناهان بزرگ، عمل صالحی در پرونده انسان باقی نمیماند تا از خداوند پاداش آن را مطالبه کند.
نقطه مقابل آن، برخی از کارهای نیک به خاطر تاثیرات مثبت فوق العادهای که بر دل و روح انسان باقی میگذارند اثرات سوء گناهان قبلی را شستشو و زنگارهای دل را صیقل میدهند (تکفیر).
بر این اساس، حبط و تکفیر با مضمون آیه: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ»( زلزال / 8 ـ 7) منافاتی نخواهد داشت؛ زیرا این آیه درباره عمل خیر و یا شرّی است که در جان و روح انسان پایدار و ماندگار باشد.
در تفسیر شریف المیزان در ذیل آیه 7 و 8 زلزال آمده است: «در اینجا این سئوال به ذهن میرسد که در آیات شریفه قرآن آیاتی هست که با این ضابطه کلی (مضمون آیه 7 و 8 زلزال) سازگار نیست. از آن جمله آیاتی که دلالت دارد بر حبط و بینتیجه شدن اعمال خیر به خاطر پارهای از کارها و آیاتی که بر انتقال اعمال خیر و شر اشخاص به دیگران دلالت دارد مانند انتقال حسنات قاتل به مقتول و گناهان مقتول به قاتل و آیاتی که دلالت بر این دارد که در برخی از موارد توبه باعث تبدیل گناه به ثواب میشود و...
پاسخ این است که آیات نامبرده حاکم بر این دو آیهاند و بین دلیل حاکم و محکوم منافاتی نیست؛ مثلاً آیاتی که دلالت بر حبط دارند دلالت بر این دارند که برای صاحب عمل خیر، عمل خیری باقی نمیماند و یا قاتلی که نگذاشت مقتول زنده بماند و عمل خیر انجام دهد، اعمال خیرش را به مقتول میدهند و خودش عمل خیری ندارد، تا آن را ببیند و توبه کاری که گناهش مبدل به حسنه میشود برای این است که گناه موافق میل او نبوده، عوامل خارجی باعث گنهکاری او شدند.»( سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، پیشین، ج 40، صص 350ـ351)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان