كلمات كليدي : آرمئيتي، اسپندارمذ، امشاسپندان، زمين، زرتشت، افراسياب، ترومد
نویسنده : محمد رضا نظري
سپنته آرمیتی یکی از هفت ایزد بزرگ دین زرتشتی است. این ایزدبانو در میان "امشاسپندان" در جایگاه پنجم قرار دارد. نام این ایزد در ( اوستا بصورت سپنته آرمیتی SpəntāĀrmaiti، در پهلوی سپندارمد Spandārmad، و در فارسی اسفندارمد Isfandārmad آمده است. برخی محققان این ایزد بانو را هم ریشه با "اَرامتی" ودائی به معنای بخشنده و پرستش میدانند.[1]
نام این امشاسپند مرکب از دو جزء است. جزء اول آن "سپنته" صفتی به معنای مقدس و با برکت که بارها در متون زرتشتی در مورد اهورامزدا و دیگر ایزدان استعمال شده است این کلمه در اصل به معنای نیرومند بوده و زمانی که برای مینوان استعمال شده است به معنای تقویتکننده، حمایتکننده و سودبخش بوده است. برخی نیز این واژه را همطراز کلمه انگلیسی Holy میدانند.[2]
جزء دوم "آرمئیتی" است که به معنای اخلاص و بردباری میباشد. بنابر این نام سپنتهآرمیتی به معنای اخلاص مقدس خواهد بود.
صفات این ایزدبانو
این ایزد مظهر سرسپردگی به نیکی و عدالت است. آرمئیتی در اوستا با صفات گوناگونی آمده است: او به موجودات برکت میبخشد (یسن 31: 4)، انسانها به وسیله او راهنمائی میشوند، تنی پایدار را عطا میکند که در هنگام جرَیان فلز مذاب که در قبل از فرشگرد اتفاق میافتد به سلامت عبور نماید (یسن 30: 7).
همچنین آرمئیتی دختر اهورامزدا خوانده شده است (یسن 45: 4). او همراه با اهورامزدا به نزد زرتشت میرود (یسن 43: 10). آرمئیتی آشکارکننده قضاوتهای سرور دانائی است(یسن 43: 6).
اهورامزدا او را میستاید (یسن 45: 10) و همچنین ارتباط نزدیکی با دینا دارد (یسن 44: 11).
در چندین شعر گاهانی، "آرمئیتی" همکار خشثره – شهریور- است و نقش الهه زمین را دارد که آفریدهشده تا به گاوان چمنزار عطا نماید (یسن 47: 3). او الهه زایش است و از او میخواهند تا زاد و ولد جانداران را کامل نماید(یسن 48: 5). او در نقش ایزدی ظاهر میگردد که به واسطه وی از اهورامزدا خواسته میشود که تمام نیروهایش را به آفریدگان ببخشد (یسن 33: 12).
در یسن چهل و نهم، زرتشت از شخصی به نام بَندو شکایت میکند که او را اذیت میکند و او را منفور اشه میداند زیرا او کوششی برای جلب نظر آرمئیتی مقدس نمینماید (یسن 49: 2).
جایگاه این امشاسپند
در "گاهان" ترتیبی برای امشاسپندان ذکر نگردیده است اما در اوستای متأخر، جایگاه آرمئیتی به همراه دو ایزد مؤنث دیگر یعنی خرداد و مرداد، در سمت چپ اهورامزداست. او بعد از شریک خود شهریور – ایزد عدالت و حافظ آسمانها – جای دارد. از آنجا که شهریور، نگهبان ویژه مردان است آرمئیتی نیز زنان را تحت پوشش دارد زیرا زنان، همانند زمین، زندگیبخش و غذارسان هستند.[3] در دین زرتشتی زن نمونه، زنی است که در پاکی همانند آرمئیتی باشد.[4]
در اوستای متأخر، آرمئیتی همراه با ایزدان دیگر مانند اهورامزدا، میثرا، اشه، رشن و راته آمده است. اوستای متأخر وی را چنین توصیف کردهاند که او دختر اهورامزدا , مادر ایزد اَشَه نیز هست.[5]
در این متون اسپنتهآرمئیتی هممعنای با زمین نیز هست[6] و به واسطه گیاهان داروئیای که دارد او را به عنوان یک ایزد شفابخش میدانند: «او یک هزار، ده هزار داروی شفابخش به همراه خود دارد».[7] او چشمان بدکاران را حقیر میکند و به عنوان منزلگاه درستکاران مورد ستایش قرار میگیرد. از کارهای او آن است که نطفههائی که ناخواسته خارج میشود را جمع میکند و آنها را در زمان احیای جهان – فرشگرد – باز میگرداند.[8] در اوستای متأخر کسانی که در خدمت آرمئیتی هستند مورد ستایش قرار گرفتهاند.[9]
اسپندارمذ در متون پهلوی
در متون پهلوی نیز اسپندارمذ اهمیت خود را همچنان حفظ نموده است و او را دختر اهورامزدا نامیدهاند. بندهش او را چنین معرفی میکند:
«سپندارمذ را خویشکاری پرورش آفریدگان است که هر چیزی را در حق آفریدگان کامل بکردن است. او را در گیتی زمین خوش است. چنین گوید که سپندارمذ نیکو (گله اوبار) کمال اندیش (راد) فراخ بین هرمز آفریده پرهیزگار. او را نیکوئی اینکه قانع است او را نیکوئی؛ این که بدی را که بر سپندارمذ زمین رسد همه را بگوارد، او را کمال اندیشی اینکه همه بدی را که به وی کنند به خرسندی بپذیرد، او را رادی اینکه همه آفریدگان از او زیند - یعنی به یاری او زندگی کنند - . مینوی پرهیزکاران برای پاکی زمین آفریده شده است که چون آن را دیوان به شب، پلیدی فراز برند او پاکیزه بکند. نیز او را خویشکاری این است که هر ایواری ( غروبی) از هر آفریدهای، فرّهای باز به پیش هرمز شود. به اوشهینگاه آن فرّه به ستاره پایه آید و اوش بام - بامداد روشن و ایزد مخصوص -آن را بپذیرد. به بامدادگاه به دریای اورویش آید و مینوی پرهیزکاران آن را بپذیرد و به رَی که گردونه است در آید و به هر جانوری فره خویش بسپارد. او که زمین را رامش بخشد یا بیازارد. آنگاه سپندارمذ از او آسوده یا آزرده بود او را همکار آبان، دین، ارد، مارسپند و نریوسنگ بود».[10]
اهورامزدا او را به همراه دو ایزد بانوی مؤنث دیگر - آناهیتا و ارتهفرورت - به سوی زرتشت میفرستد.[11] او با ایزدانی چون آبان (مینوی پاککننده زمین و تخمه آبها) ماراسپند (که "مانسراسپند" سخن هرمز است) ارششونگ ( فرّه پرهیزکاری بهشتی) آناهیتا (پدر و مادر آبها)[12] ایزد دین دختر آرمئیتی و اهورامزدا است.[13]
متون پهلوی که برگرفته از اوستای گمشده هستند بیشترین تکیهشان بر جنبه پرورشی اسپندارمذ و ارتباط او با زمین است. صفت ویژه او صبر و بردباری است فلذا از این جهت او بسیار به "پِرتهوی (اله ودائی)" شبیه میگردد.[14] اسپندارمذ نسبت به کسانی که برای آبادانی زمین تلاش میکنند خرسند است.[15] آنان که قصد خوشنودی وی را دارند باید زمین و زنان پاکدامن را خوشنود نمایند.[16] هنوز هم نشستن به صورت چهار زانو از سوی برخی زرتشتیان به منظور تماس بیشتر با زمین از اهمیت خاصی برخوردار است. در دین زرتشتی، دفن مردگان در زمین کاری بسیار نکوهیده است زیرا آنها این کار را باعث آلودهشدن زمین میدانند. آرمئیتی را به نحوی میتوان نگاهدارنده بشر دانست زیرا گفته شده است زمانی که کیومرث درگذشت، نطفه وی در روشنی خورشید تصفیه شد و دو سوم آن را "ایزد نریوسنگ (ایزد مردانگی)" برداشت و یک سوم آن را نیز اسپندارمذ گرفت و اسپندارمذ آن نطفه را به مدت چهل سال در زمین نگهداری کرد. بعد از چهل سال یک گیاه ریواس سر از زمین بلند کرد و سپس مشی و مشیانه - اولین زوج به شکل انسان- متولد گردیدند.[17] از تن کیومرث هشتگونه فلز پدید آمد اسپندارمذ طلا را با خود به درون زمین برد. چنان که گفتهاند دین نخست بر زمین و به اسپندارمذ عرضه گردید.[18] در دین زرتشتی هر عضوی از انسان به ایزدی خاص تعلق دارد و مغز سهم اسپندارمذ میباشد.[19]
زرتشت پس از ملاقات با اهورامزدا با اسپندارمذ دیدار مینماید. پس از آن زرتشت چند بار دیگر با اسپندارمذ ملاقات نمود. همچنین گفته شده که اهریمن قصد فریب زرتشت را نمود و به همین منظور، مادهدیوی را به صورت زنی زیبا به سوی زرتشت فرستاد اما قبل از آن که او به نزد زرتشت بیاید اهورامزدا این نقشه اهریمن را به اطلاع زرتشت رسانید. این مادهدیو خود را به صورت اسپندارمذ درآورد و خود را ایزد بانوی زمین معرفی نمود. زرتشت که فهمید او دروغ میگوید دعای اهونور را برای رهائی از دست آن دیو خواند و مادهدیو ناپدید شد.[20]
دیو دشمن اسپندارمذ
دشمن اسپندارمذ، دیو ترومد Tarōmad به معنی حقیر و پست دارنده است که آن را همچنین "نانگهیثیه هم میگویند.
در ماجرای نبرد میان افراسیاب تورانی و منوچهر پادشاه پیشدادی و پس از انعقاد صلح میان افراسیاب و منوچهر، منوچهر از افراسیاب تقاضا کرد که به اندازه پرتاپ یک تیر از خاک او را به وی بازگرداند. افراسیاب این تقاضا را قبول نمود اسپندارمذ نیز روش ساختن تیر و کمان خاصی را به وی داد.[21] همچنین زمانی که افراسیاب جلوی جریان آب به ایرانشهر را گرفت، اسپندارمذ به صورت دوشیزهای زیبا وارد خانه منوچهر پادشاه ایرانشهر گردید. گفتهاند که او لباسی روشن پوشیده بود که به شعاع دو فرسنگ نور داشت. او بر کمر، کُشتی[22] زرّینی بسته بود که خود نشان از دین مزدیسنی است -زیرا زرتشتیان معتقدند که دین، بندی است که بر سیوسه گناه بسته است- دوشیزگان وقتی که زیبائی کشتی بستهشده اسپندارمذ را دیدند همگی به بستن کشتی مشتاق گردیدند.[23] متون پهلوی گفتهاند که افراسیاب دلباخته اسپندارمذ شد و از او خواستگاری نمود اما اسپندارمذ شرط کرد که آب را به سوی ایران شهر باز کند و بعد از آن که افراسیاب آب را آزاد کرد اسپندارمذ به زمین فرو رفت.[24]
آرمئیتی را همچنین نگهبان ویژه کشاورزی کشاورزان میدانند و از این رو بعدها جشن مخصوص این ایزد، جشن کشاورزان نامیده شد.[25] در طبقه بندی جامعه، کشاورزان بایستی همچون زنان دارای صفت فرمانبرداری میبودند که سرچشمه آن اسپندارمذ بوده است.
اسپندارمذ و زنان
اسپندارمذ ارتباط مستقیمی با زنان دارد کسی که میخواهد او را شاد کند باید زمین و زنان پاکدامن را خوشنود کند[26] او به افراد مجرد همسر میدهد و همچنین صفات مادری را میبخشد.[27]
در یکی از نوشتههای مانوی بیان شده که او از زمین و از طرف شرق میآید او هنگامی که جنازهای دفن میشود به خود میلرزد و زمانی که دزدان، انسانهای شر و همسران بیتوجه به شوهران به بیرون میروند ناراحت میشود. صدای قدمهای کسی که با پای برهنه راه میرود یا قدم برداشتن زن دشتان[28] او را رنجیده میکند. [29]
از سویی دیگر زمانی که درستکاران زمینهای بایر را شخم میزنند یا گاو پرورش میدهند و یا هنگامی که پسری پارسا زائیده میشود خرسند میشود.[30] بیان کردهاند که او در مانویت احتمالاً ایزد مادر زندگی است و در میترائیسم او را با تراماتر trater مقایسه میکنند.
او تنها امشاسپندی است که در ارمنی از آن ذکری به میان آمده است. در آنجا از او به عنوان یک خدای مذکر یاد گردیده است.[31]
ماه دوازدهم به اسپندارمذ تعلق دارد و همچنین او عهدهدار روز پنجم هر ماه است. روز پنجم اسفند، روز جشن زنان و کشاورزان بوده است. در این زمان زمینها را شخم میزدند. این عمل، آئینی بود که موجودات موذی همچون عقرب را از لانههایشان بیرون میکشید.[32]