13 آذر 1396, 14:46
آرزو[1]
قال رسول الله(ص):ألامل رحمةٌ لأمتی ولولا ألامل مارَضَعتْ والدةٌ وَلدَها و لاغَرَسَ غارسٌ شَجَراً (نهج الفصاحه)
آرزو در مسائل حیاتی در مراحل زندگی انسان نقش مهمی ایفا میکند به گونه ای که اگر انسان نسبت به آینده امیدوار نباشد چرخ زندگی از کار می افتد. از این رو در آیات و روایات آرزو لازمهی زندگی و وسیله کار و کوشش و کمال انسان شمرده شده است.
در بعضی از روایات آرزو را دشمن بشر و مایهی شقاوت و هلاکت او دانستهاند و در برخی از آنها آرزو تشبیه به سراب شده است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
«الامل کالسراب یَغُرّ، مَن راه و یَخلفُ من رَجاه»
آرزو چون سراب دارای نمای فریبندهای است که حقیقت ندارد.
اگر آمال و آرزوها از حدّ اعتدال تجاوز کند و هوی و هوس بر انسان چیره شود، به تعبیر امیرمؤمنان علیهالسلام انسان غلام حلقه به گوش شهوات خویش خواهد شد.
آرزو بد نیست طغیانش بد است هست دریا خوب و طوفانش بد است
گرچه هر میلی همایون مرکبی است خارج از اندازه جولانش بد است
مایهی آبادی و هستی است آب سهمگین سیل خروشانش بد است
سردی و گرمی جهان را لازم است شدت بیجا و بحرانش بد است
تا بود اندازه هر چیز است خوب چون که شد خارج زمیزانش بد است
تمام غریزههایی که خداوند به انسان عنایت فرموده طبعاً و بالذات خوب است اما باید از طغیان آنها جلوگیری کرد و علم اخلاق، علمی است که راه کنترل و هدایت غرایز را به ما میآموزد. برای مثال، غریزهی حبّ ذات جهت ادامهی زندگی لازم است ولی علم اخلاق میگوید خودخواهی باید حدّ و مرزی داشته باشد و اگر از حدّخود تجاوز کند انسان دچار خودبینی و غرور میشود و در اثر غرور و خودخواهی و طغیان به جایی میرسد که به عقیدهی او همه باید تنها در خدمت او و تحت نفذ و قدرت و سیطرهی او باشند و تنها برای او کار کنند. در اینجا حب نفس به مرحله طغیان و استکبار رسیده که آن خوی شیاطین و گردنکشان است. این گونه حب نفس در اسلام نکوهش شده است و باید به وسیلهی ریاضت و مجاهدت و عبادت آن را تعدیل کرد. علم اخلاق با تبیین ارزشهای واقعی و احیای آن انسان را راهنمایی میکند که چگونه میتوان از این احساس در حد مطلوب بهره گرفت و غرایز را مهار کرد و از سرکشی باز داشت و به هدف نهایی سوق داد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان