27 فروردین 1397, 19:49
امیرالمومنین علی(ع) در وصیت خویش به امام مجتبی(ع) میفرماید: «لایغلبن علیم سوء الظن فانه لایدع بینک و بین صدیق صلحا؛ سوء ظن و بدگمانی بر تو چیره نگردد که میان تو و هیچ رفیقی جای صلح و صفا باقی نمی گذارد».
در این فراز از سخن، حضرت علی(ع) ما را با یکی از آفات معاشرت، به نام سوء ظن، آشنا و از پیامدهای سوء و ناخوشایند آن برحذر میدارند. شاید بتوان گفت که سوء ظن بزرگترین آفت دوستی، همسایگی، رفاقت، برادری، همکاری و هر شکل از اشکال معاشرت است. اگر سوء ظن در جامعه رخنه کند آن را از پای بست ویران میکند و ریشههای آن را میسوزاند. بی تردید آفت زدایی از پیکره جامعه از لازم ترین کارهاست که یکایک اعضای اجتماع باید مسئولیت خود را در قبال آن انجام دهند تا هم خود و هم جامعه را مصونیت بخشند.
ذیل موضوع سوء ظن در آیات و روایات مباحث اساسی فراوانی مطرح شده است. در قرآن کریم سوء ظن یکی از صفات اخلاقی مذموم به شمار آمده و صریحاً مورد نهی واقع شده است: «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم»(حجرات: 12). در این آیه از سوء ظن به عنوان اثم و گناه بزرگ یاد شده است. همین طور روایات بسیار زیادی در این زمینه بیان شده است که همگی آنها سوء ظن را یک معصیت میشمارند. بنابراین جای هیچ شکی نیست که سوء ظن از جمله صفات مذموم است و اسلام چنین حالت روحی و ویژگی اخلاقی را نمی پذیرد. اما در اینجا سئوالها و ابهامهایی وجود دارد مثلایکی از آن ابهامها این است که حالات و روحیاتی همانند ظن و گمان یا وهم و شک و یا حتی یقین، حالات نفسانی هستند و حالات نفسانی هم تحت اختیار آدمی نیستند تا مورد امر و نهی واقع شوند، پس چگونه آدمی از آنچه تحت اختیارش نیست نهی شده است؟
در پاسخ به این سئوال میتوان گفت: درست است که وقتی زمینه روحیهها و احتمالاتی همچون ظن، شک و وهم فراهم میشود این حالات خود به خود پدیدار میشوند و دیگر آدمی اختیاری از خود ندارد، اما انسان در تحصیل مقدمات آنها با اختیار خود اقدام میکند و میتواند در آنها تصرف کند. به عبارت دیگر چون مقدمات این حالات و احتمالات در اختیار خود انسان است، به اعتبار این مقدمات میتوان گفت این حالات اختیاری است و به همین اعتبار میتوانند مورد تکلیف قرار بگیرند. مثلااز جمله مقدمات موثر تلقین به نفس است. در بسیاری از موارد ابتدا یک احتمال ذهنی برای فرد پیش میآید و ذهن او را مشغول میسازد که البته احتمال بسیار ضعیفی است اما وی آنچنان این احتمال را در ذهنش میپروراند و به خودش تلقین کرده، تقویتش میکند که کم کم به صورت ظن و گاهی هم به صورت جزم برای او نمودار میگردد. گاهی اوقات نیز یک احتمال قوی برای فرد پیدا میشود ولی بعد خود فرد در ذهنش آن را مورد تشکیک قرار میدهد و آن را از استحکام و قوت ساقط میسازد مثلاپیوسته با خود میگوید از کجا معلوم که این گونه باشد؟ شاید به این شکل نبوده و من اشتباه کرده ام و ... و به این ترتیب آن حالت قوی نفسانی را سست کرده و به این شکل از بین میبرد. پس با اینکه پیدایش ظن و شک صددرصد در اختیار انسان نیست، اما از راه مقدماتش در اختیار آدمی قرار میگیرد و انسان میتواند اختیار و اراده خود را در آن اعمال نماید و از همین طریق میتواند آن را ایجاد و یا محو سازد؛ از این روست که میتواند مورد تکلیف قرار بگیرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان