16 تیر 1397, 0:0
یکی از بحثهای غامض دنیای اسلام مبحث عرفان و چرایی ایجاد و ایجاب و شدت و ضعف آن در روزگاران مختلف تا به امروز بوده است. مخالفان و موافقان آن مباحث گوناگونی را از دیدگاههای متفاوت بررسی و عرضه نموده اند، به زبان ساده توان گفت هرکدام از این آرا نسبت به استعداد و میزان ادراکات معرفتی و دریافتهای روحی و معنوی صادق است. چون انسان را تنها موجودی در عالم ارض متصورند که میتواند امانت و گوهر الهی را به اصل خویش بازگردانده و به میثاق بسته شده در الست متعهد و ملزم باشد. پس لاجرم این موجود بایستی صبغه و استعداد قلبی الهی گون داشته باشد تا خیر را از شر تشخیص به سوی خیر و نور گام بردارد «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» و این تشخیص را به زبان ساده عرفان علمی و عمل به مصادیق الهی گون و نورانی و مجاهدت و جهاد اکبر را عرفان عملی نامید.
عرفان دارای درجات غیرمتناهی است بنابراین هر کس به قدر وسع و دریافت خویش از حضرت احدیت و رب العالمین که به وسیله ارسال رسل و قلیلی صاحب کتاب و کثیری بدون کتاب که تنها مبشر بوده اند احکام و دستوراتی را برای هدایت و فلاح جسم و روح یا دنیا و عقبی انسان عرضه فرموده و عمل به این دستورات و احکام و تطهیر جسمی و روحی و معنوی انسان را که یکی از ارکان اصلی و اساسی از آغاز تا به انجام بوده و خواهد بود ایجاب فرموده است. این احکام از عالی تا دانی را مد نظر قرار داده هرکس به فراخور درک و کتب آسمانی و تبیین رسل مرسل در دریای بیکران و نامتناهی حضرت احدیت گام به سر منزل مقصود مینهد و اگر فردی در طول حیات بتواند خویش را با علم و عمل به جایی رساند که مقبول ساحت حضرت جانان باشد در اصطلاح به آن غواص چیره دست معرفت الله توان نام عارف را اطلاق کرد و باز توان گفت عرفان و معرفت حقی است که بندۀ غوطه ور در ژرفای ماده به تفضل الهی و البته به امداد از غیب خود را بالاکشانده و در جوار رحمت رب العالمین قرار گیرد.
بنابراین عرفان صفت بنده است برای تلاش جهت رد امانت الهی به صورتی که لایق جانان باشد و عرفان متعلق به یک قوم و یا نژاد خاص نیست بلکه ودیعتی است فطری و به شدت و ضعف در عالم انسانی برای حرکت و تلاش به سوی معبود بوده اما امر خصوصی و میزان مجاهدتی است که خود فرد در جهت فلاح و رستگاری دنیا و عقبای خویش انجام میدهد و نتایج این قرب به جوار حضرت حق از جمله ملکات فاضله اخلاقی، رضا، امانت، مردمداری، قناعت و... که اینها آثار و اثرات وضعی قرب رحمت الهی و همنشینی با امور قدسی بوده است اما اساس و هدف انسان و فرد عارف و پوینده عرفان با مراقبه و مجاهده رسیدن به کمال حضرت حق بوده است و لاغیر. پویندگان طریق دوست، چون دارای درجات غیر متناهی و در طول هم قرار داشته نه بر ضد هم و چون هیچ دو نفری شباهت تمام با هم ندارند اما خوی و صفات عرفانی سبب میشود تا عشق الهی گونه بر روح و جان فرد و جامعه متجلی و ساری و جاری گردد و جامعه با تربیت عرفانی و عارفانه رو به کمال میرود. در این میان به وجود نورانی قرآن و حضرت ختمی مرتبت(ص) و ائمه اطهار(ع) که خودِ قرآن معرفت تام و کمال دیگر کتب حقه و آسمانی است و زندگی حضرت ختمی مرتبت(ص) و ائمه طاهرین(ع) خود عرفان و معرفت نابی است که پویندگان راستین حضرت جانان را به سوی فلاح حقیقی رهنمون مینماید.
عرفان حقه اسلامی توسط سالکین راستین و مسلمانان و متفکران آزاده به سبب مجاهدت و رسیدن به قرب حضرت جانان که مطالب و مفاهیمی را از باطن قرآن و سیره و احادیث قدسی حضرت ختمی مرتبت(ص)و ائمه طاهرین(ع) دریافت نموده آن را در ادوار بعدی مدون نموده و بن مایههای حکمت و عرفان اسلامی را به وجود آوردند، تا به امروز به حیات خود ادامه داده است.
اما زندگی علمی، عملی و قرآنی ختمی مرتبت(ص) و مولاعلی(ع) و دیگر ائمه(ع) و آثار و اثرات ایشان مانند نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و... مبانی عالیه و معرفت الهی است که در وجود شاگردان و رهروان مکتب و شیعیان راستین مانند سلمان، مقداد، ابوذر و در ادوار بعدی این جریان و اندیشه معرفتی در ذی وجود عارفان و عالمانی مانند آیت الله بهاری و سید علی آقا قاضی و علامه طباطبایی و دیگر بزرگواران جریان داشته است.
عرفان اسلامی یعنی زندگی علمی و عملی خالصانه و الهی گونه آن بزرگواران که انسان و شیعه آزاده و راستین را به قرب حضرت حق رهنمون مینماید.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان