نویسنده: علی خانی
در بیان ویژگیهای اخلاقی مومنان
قناعت و اجتناب از حرص و طمع، یکی از ویژگیهای بارز افراد با ایمان و از امتیازات انسانهای بافضیلت است، چنانکه امام صادق (ع) در توصیف اهل ایمان فرمودند: «قانعا بما رزقه الله؛ مومن به روزی عطا شده از سوی پروردگار قانع است». افراد خودساخته و آراسته، دارای روحیه قناعت و عزتاند و در پرتو این روحیه عالی هیچگاه چشم طمع به مال و منال دیگران نمیدوزند. واژه «قناعت» در لغت به معنای «روی آوردن به چیزی» است و مفهوم رضایت و خشنودی از آن برداشت میشود. در اصطلاح، این واژه گاه صفت فعل و به معنای «بسنده کردن به اندک در کالاهای مورد نیاز» دانسته شده است و گاه صفت نفس است و به مفهوم «صفت پایدار نفسانی که موجب اکتفا کردن به اندازه نیاز و ضرورت از مال» میشود. بنابراین، افراد قانع در زندگی به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر از آن نیز خشنودند. مهمترین بارزه صفت «قناعت» همان رضایت خاطر و روحیه بالای انسانهای قانع نسبت به مقدرات عالم است.
شخص قانع در نزد مردم محبوب و گرامی است؛ چرا که به سبب عدم زیاده طلبی نیازمند خلق نمیشود و دست احتیاج به سوی این و آن دراز نمیکند و آبروی خود را حفظ میکند. انبیاء و اولیاء (ع) به صفت قناعت موصوف بودهاند و عزت نفس که از سرمایههای بزرگ بشری است، در سایه قناعت نصیب انسان میشود.
آموزههای دینی، سفارش به قناعت دو هدف را دنبال میکند: نخست آنکه سرشت آدمی به دنیا آزمند و حریص است، در مقابل، دین او را به قناعت و پرهیز از حرص فرا میخواند. برآیند این دو نیرو، ایجاد اعتدال و توازن در آدمی نسبت به زندگی دنیاست. امام باقر (ع) در مذمت حرص فرمودند: «مثل حریص مانند کرم ابریشم است که هر قدر به دور خود بتند بیرون آمدنش مشکل میشود». دوم آنکه بر اساس نظام حکیمانه آفرینش، افراد از نظر استعدادها، توانمندیهای فکری و جسمی و ویژگیهای بسیار دیگر، متفاوت از هم آفریده شدهاند و در نتیجه از نظر ثروت و قدرت اقتصادی نیز، برابر نیستند. بنابراین همواره کسانی یافت میشوند که در برخی زمینهها از دیگران برترند و این خود میتواند عامل شعلهور شدن آتش حسد، کینه توزی و حسرت و افسوس در جان آدمی و برهم زدن آرامش روحی او گردد. از این رو عناصری مانند قناعت و خشنودی از خواست الهی، نقش موثری در حفظ آرامش روان آدمی خواهد داشت.
آموزههای دینی با اشاره به این مطلب دو گونه تاثیر برای «قناعت» در زمینه رشد اقتصادی بیان نموده است:
نخست تاثیر روانی؛ یعنی احساس بی نیازی، رضایت از زندگی و آرامش روحی در عین فقر مادی، چنانکه امیر مومنان علی (ع) میفرمایند:
«لاکنز اغنی من القناعه … و من اقتصر علی بلغه الکفاف فقد انتظم الراحه…؛ هیچ گنجی بی نیاز کنندهتر از قناعت نیست… آنکه به مقدار کفاف بسنده کند آسایش خود را فراهم ساخته است».
دوم، تاثیر مادی به گونهای که قناعت عاملی برای فقرزدایی به شمار رفته است. امام علی (ع) میفرمایند:
«من لزم القناعه زال فقره؛ هر که با قناعت همراه شد، فقر و تهیدستیاش از میان برود».
در روایتی از امام صادق (ع) قناعت از مکارم اخلاق و از خصایص پیامبر اکرم (ص) دانسته شده است:
«خداوند امتیاز پیامبرش را به مکارم اخلاق قرار داد، شما نیز خود را در این مورد بیازمایید. اگر این ویژگیها در شما بود خدا را سپاس گویید و از او بخواهید که آنها را زیادتر کند. این امتیازات عبارت است از: یقین، قناعت، صبر، شکر، رضا، حسن خلق، سخاوت، غیرت، شجاعت و مردانگی».
از رسول خدا (ص) روایت شده است:
«مال اندکی که نیاز انسان را برآورد بهتر از مال زیادی است که انسان را از یاد خدا باز دارد».
نیز فرمودند:
«خوشبخت ترین مردم در نظر من مومنی است که متعلقاتش کم و از نماز بهره ور باشد.روزی او به حد کفاف باشد و با آن بسازد تا به خدای خویش برسد، خدای را به خوبی پرستش کند و در میان مردم گمنام باشد»
در حدیث دیگری فرمودند:
«خوشا به حال کسی که مسلمان باشد و زندگیاش به قدر کفاف».
از امیرالمومنین (ع) نیز روایت شده است:
«خوشا به حال کسی که به یاد معاد و بازگشت باشد و برای روز حساب کار کند و در زندگی به اندازه کفایت و رفع نیاز قناعت نماید و از خدا راضی باشد».
روزنامه رسالت، شماره 7101، 17/7/89، صفحه 6 (اخلاق)