15 فروردین 1397, 12:17
محبت دنیا رفیق نا اهل است، محبّ دنیا پیوسته به اتباع شهوات نفسانی و اشتغال به مشتهیات حیوانی و استیفای لذات جسمانی در حمیم سوزان، یا در پی تحصیل آنها شهر به شهر سرگردان و در حسرت آنها به دیده گریان و جگر بریان. ادراک این معنی آن چنان که سزاوار است موقوف به بیداری اطفال طبیعت از خواب غفلت و ترک لذت و شهوت است و این امر بر نازنینان خودپسند بسیار بسیار دشوار است.
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس لذت ندانی
طالب عقبی باید به دل از جاه و مال دنیا بی رغبت باشد نه آنکه به زبان و گفتگو زاهد و به دست و پا و دندان پنج پنج بگیرد و تا اول به اکراه بر نفس زور نیاورد و ترک فضولی مباحه نکند به عیوبش بر نمیخورد و به درجه زهد نمیرسد.
ای عزیز؛ در خبر است که نمیباشد هیچ کس از متقیان و رستگاران تا آنکه به حساب نفس خود نپردازد و خوردنی و نوشیدنی و پوشیدنی خود را بداند که از کجاست و چراست و چه مقدار است و مروی است که مقید سازید نفسهای خود را به محاسبه آن و مملوک خود گردانید به مخالفت، تا امن توانید شد از عذاب خدا و بتوانید رسید به ثواب وی، به درستی که عازم جازم آن کسی است که در بند دارد نفس خود را به مراقبه و زیر دستش سازد به مطالبه حقوق خِرد. عاقل زیرک کسی است که قبل از فوت فکر بعد از موت کند و نیک بخت ترین خلقان آن کس است که حال بدین منوال گذراند.
پس ای عزیز؛ سزاوار است که نَفَس به نَفَس به خطاب و عتاب نفْس پردازی پیش از آنکه غنیمت فرصت از دست برود و گنجینه مهلت از نقد حیات خالی شود پس بگوی آن عدوی بدخوی سیه روی و آن مجنون مفتون را که: ای نفس در کار خود حزم و احتیاط مرعی دار و جنس نفیس دراهم و دنانیر انفاس و اوقات عمر گرامی را که تو را جز آن بضاعتی و سرمایهای نیست در تحصیل مآرب و مطالب دنیویه دنیه صرف مکن و فانی مساز که چون راس المال بر باد رود خسارت ظاهر گردد و یاس از تجارت حاصل شود و ندامت به جز حسرت سودی ندهد. پس نفس را مخاطب ساخته بگو که:
ای نفس این روز جدید که آمده مانند آن روز است که گذشته و بر گفتار و کردار تو شاهد است. دی قدرش نداشتی امروز بدان و در آن کاری بکن که به کار آید و طریقی کن که دریغ خوردن در آن نباشد. پس از هر ساعتی توشه ای ساز و به طاعت و عبادت پرداز و از ضایع کردن آن بپرهیز و بدانکه هر نفسی از انفاس و هر حسی از حواس و هر قوتی از قوای تو و هر عضوی از اعضای تو جوهری است جلیل القدر و گوهری است بی بدل. بدانکه شبانه روزی بیست و چهار ساعت است. در هر ساعتی چندین نفس نفیس که هر یک میهمانی است که از غیب به تو میرسد و میرود. زینهار و هزار زینهار این ساعات با برکات و انفاس مبارکات را حرمت و عزت بدار و در آن جز به باقیات صالحات قیام و اقدام منما که اعلی را به ادنی نتوان داد و بعد از انقضاء مدت فرصت تاسف فایده نخواهد داد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان