مردمسالاري ديني سرمشق نظام هاي سياسي معاصر
امیرعلی هاشمی
بررسی مفهوم مردمسالاری دینی در کلام رهبر معظم انقلاب
اشاره: یکی از موضوعات مهم و اساسی که در چند سال گذشته به طور ویژه مدنظر رهبر معظم انقلاب بوده است، نگاه به مفهوم مردمسالاری دینی و بررسی تفاوتهای آن با نظام دموکراسی رایج در غرب است. این بحث مهم و اساسی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و به هنگام تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان قانون اساسی نیز جزء مسائل مهم و حیاتی تلقی میشده و همچنان هم بعد از گذشت سه دهه، در نشستها، کرسیهای سخنرانی علمی و همچنین مقالات پژوهشی مورد بحث و بازشناسی قرارمی گیرد. مقام معظم رهبری چه در زمان تصدی پست ریاست جمهوری و چه بعد از قرار گرفتن در جایگاه رهبری نظام اسلامی، در سخنرانیها و اشاراتشان به طور جدی این مسئله را مورد پیگیری و بررسی قرار دادند. لذا اشاره کوتاهتر به برخی از قسمتهای آن در این مجال بسیار راهگشا و موثر خواهد بود.
تعریف مردمسالاری دینی
در کشور ما اگر چه مردمسالاری دینی حاکم است ولی یک مردمسالاری مطلق نیست بلکه به نوعی مردمسالاری دینی و اسلامی است چرا که حکومت ما جمهوری اسلامی است. بر همین مبنا رهبر معظم انقلاب در تبیین و تعریف آن خاطر نشان میکنند: «جمهوری اسلامی بر دو پایه استوار است: یکی جمهور؛ یعنی آحاد مردم و جمعیت کشور. آنها هستند که امر اداره کشور و تشکیلات دولتی و مدیریت کشور را تعیین میکنند و دیگری اسلام. یعنی این حرکت مردم بر پایه تفکر اسلام و شریعت اسلامی است. این یک امر طبیعی است. در کشوری که اکثریت قریب به اتفاق آن مسلمان هستند، آن هم مسلمان معتقد و مومن و عامل که در طول زمان، ایمان عمیق خودشان را به اسلام ثابت کردهاند و نشان دادهاند، در چنین کشوری اگر حکومتی مردمی است، پس اسلامی هم هست، مردم اسلام را میخواهند. این از روز اول گفته شد و در طول سالهای متمادی نیز تجربه گردید. امروز هم واضح ترین حقیقت در نظام ما این است که آحاد و توده مردم از نظام حاکم بر کشور میخواهند که مسلمان باشند و مسلمان عمل کنند و اسلام را در جامعه تحقق بخشند... مجلس و دستگاه قانونگذاری این مملکت [به خواست مردم] موظف اند که قوانین را بر اساس شریعت اسلام وضع کنند. روسای این کشور موظف اند که اسلام را ترویج کنند و مردم از این دولت توقع اجرای احکام اسلامی دارند...»
بر همین مبنا است که در مردمسالاری دینی حاکمان باید منتخب مردم باشند. البته در صورتی که این انتخاب در چهار چوب احکام اسلام صورت گیرد و حاکم دارای صفات و ویژگیهایی باشد که شرع اسلام به روشنی آن را معین کرده است و در واقع جمع میان مردمی و اسلامی بودن است که رهبر معظم انقلاب نیز صراحتاً به آن اشاره میکنند:« در نظام اسلامی، یعنی مردمسالاری دینی، مردم انتخاب میکنند، تصمیم میگیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند اما این خواست و اراده مردم در سایه هدایت الهی [است و] هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد و از صراط مستقیم خارج نمی شود.»
اما مسئله منافات مردمسالاری با دین سالاری و خدا سالاری یکی از مقولاتی است که هنگام طرح بحث مردمسالاری دینی برخی از اندیشمندان و متفکران غربی آن را مورد اشاره قرار میدهند و این را مقولات غیر قابل جمع میدانند. رهبر معظم انقلاب این مسئله را نیز به خوبی پاسخ داده است: « مسئله منافات میان حکومت اسلامی و حکومت مردمی دارای یک سابقه تاریخی است. در طول تاریخ غالب حکومت هایی که به نام دین وجود پیدا کردهاند، تا آن جایی که در تاریخ از آن نشان هست، حکومت استبدادی بودهاند که مردم و افکار مردم در آن راهی نداشته است. اگر از حکومت چند ساله کوتاه صدر اسلام بگذریم که در آن حضور مردم و رای مردم کاملاً محسوس است، حکومتهای مسلمان نام دوران چند ساله خلافت اسلامی از همین حکومتهایند. حکومتهای مسیحی دوران قرون وسطی که در آن حالت روحانیون مسیحی و حاکمیت مسیحی مشهود و محسوس بوده است، جزء استبدادیترین حکومتهایی هستند که تاریخ به یاد دارد. همیشه حکومت الهی بهانهای بوده است برای اینکه حاکمان رای مردم را نادیده بگیرند و به آن اعتنا نکنند.... نتیجه این شد که در ذهن بسیاری از اندیشمندان ، نویسندگان و هوشمندان حتی این مسجل شد که حکومت دینی با حکومت مردمی دوتاست و این دو با یکدیگر قابل جمع نیستند، این یک فکر خطاست. حکومت الهی به طبیعت و ذات خود با حکومت مردمی و دخالت آرای مردم در حکومت، نه تنها منافاتی ندارد بلکه حکومتهای الهی بهترین و شیواترین وسیله هستند برای اینکه دخالت مردم در اداره امور تامین بشود.»
کاستیها و نقصهای لیبرال دموکراسی
قبل از پرداختن به نقاط مثبت و قوت مردمسالاری دینی در جهت مقایسه آن با دیگر نظامهای رایج بهتر این است که مهمترین کاستیها و نقصهای لیبرال دموکراسی از منظر رهبر انقلاب مورد اشاره قرار گیرد. لیبرال دموکراسی که به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران سیاسی نسبت به نظامهای استبدادی و شاهنشاهی و دیکتاتوری دارای مزایای فراوانی است، در درون خود از نقصها و چالشهای جدی و بسیار مهمی رنج میبرد. آنچه در ادامه میآید تنها اشارهای تیتر وار به این موضوعات است:
1- آن دموکراسی که امروز در جهان غرب و اصطلاحات سیاسی تعریف میشود و به آن افتخار میکنند یک دروغ بزرگ است و در هیچ یک از کشورهای غربی و اروپایی وجود ندارد.
2- در غرب دموکراسی حقیقی وجود ندارد و در واقع به زور تبلیغات و پول آرای مردم غالباً صید میشود بدون اینکه خودشان بخواهند.
3- مردم در رژیمها و نظامهای شرقی و غربی در واقع هیچ کارهاند.
4- سرمایه سالاری به جای مردمسالاری در کشورهای غربی حاکم است.
5- دموکراسی غربی از یک پایه مستقل و محکم فکری که بخواهد بر آن تکیه کند برخوردار نیست.
6- لیبرالیسم غربی در دنیا رسوا شده و به دروغگو بودن شناخته میشود.
7- با آنکه کشورهای غربی داعیه دار آزادی مطلق هستند ولی اپوزیسیون به معانی واقعی در درون کشورهایشان وجود ندارد و کسی که بخواهد به اصول پذیرفته شده خدشه وارد کند و در نقش اپوزیسیون وارد شود، قطعاً اجازه رشد و فعالیت به او داده نمیشود.
8- در غرب تخطی به ارزشهای اسلامی و انسانی آزاد است اما تخطی و خدشه وارد کردن به قدرت سیاسی و پیشینیان آنها به هیچ وجه ممکن نیست.
و ......
امتیازات و مشخصههای مردمسالاری دینی
نقایص و چالشهای عمده موجود در نظام لیبرال دموکراسی غربی به خوبی مبین این مسئله است که این چارچوبها و ساختارهای سیاسی پاسخگوی نیاز بشر امروز نیست. در واقع نظام مردمسالاری دینی علاوه بر اینکه تمام محاسن مردمسالاری را در خود دارد، از نقایص عمده لیبرال دموکراسی و نظامهای رایج غرب نیز پیراسته است و از محسنات و مزایایی برخوردار است که آن را در اوج مینشاند. اما قبل از پرداختن به مزایای این نظام نباید از ذکر این نکته غافل شد که برخی سعی میکنند به علت وجوه تشابه موردی که بین نظام مردمسالاری دینی و نظام لیبرال دموکراسی غربی وجود دارد این دو نظریه را با یکدیگر تقسیم و تطبیق دهند. رهبر معظم انقلاب درباره این مسئله و تفاوت عمده و اصولی این دو مفهوم متذکر میشوند:«مردمسالاری دینی که امروز در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده است، نباید با دموکراسیهای رایج غربی اشتباه شود ولو وجوه اشتراکی هم داشته باشند. لیکن فرقها عنصر و جوهر متعددی دارند. اساس جمهوریهای غربی - و به اصطلاح رایج خودشان جمهوریهای لائیک - و تبعه آنها در جاهای دیگر دنیا، نشاندن حق مردم به جای حق خدا، یا رای مردم به جای نظر و فتوای دین است. از اواخر قرن هجدهم که این گونه جمهوریها از فرانسه شروع شده و به تدریج در نقاط دیگر اروپا راه پیدا کرد، در واقع حرکتی بود در مقابل نظامهای قبل از این دوره در اروپا و مجموعهای از حرکات بود که نقطه مقابل آن تفکرات قرون وسطی اروپا قرار داشت. جمهوری اسلامی در واقع با هر نوع جریان اروپایی مخالف است؛ چه آنچه که در قرون وسطی یا قبل از قرن هجدهم در اروپا وجود داشت، چه آنچه که بعداً به عنوان عکسالعمل آن به وجود آمد... در واقع مبنای مردمسالاری دینی با مبنای دموکراسی غربی متفاوت است. مردمسالاری دینی - که مبنای انتخابات ماست و برخاسته از حق و تکلیف الهی انسان است - صرفاً یک قرارداد نیست. همه انسانها حق انتخاب و تعیین سرنوشت دارند. این است که انتخابات را در کشور و نظام جمهوری اسلامی معنا میکند. این بسیار پیشرفته تر و معنادارتر و ریشه دارتر از چیزی است که امروز در لیبرال دموکراسی غربی وجود دارد؛ این از افتخارات ماست و باید آن را حفظ کرد....»
اما فارغ از این مباحث امتیازات و مشخصههای مردمسالاری دینی فراوان است که از جمله آنها از منظر رهبر معظم انقلاب موارد زیر میباشد:
1- در نظام مردمسالاری دینی که سیاست و بنیان آن بر اساس دین میباشد، در واقع اصلیترین عنصر تشکیل دهنده این نظام عبارت است از اسلام گرایی و تکیه بر مبنای مستحکم اسلامی و قرآنی ...
2- انتخابات در این نظام یک حرکت نمایشی و ساده نیست بلکه انتخابات بر مبنای واقعی کلمه است و در هیچ جای دنیا نظیر آن وجود ندارد.
3- مردمسالاری دینی یک مقوله کاملامستقیم و عملی صحیح و به هیچ وجه در درونش تناقضی وجود ندارد.
4- مردمسالاری دینی یک امر بسیط است نه مرکب. در واقع مردمسالاری و دین دو امر جدا از هم نیست که با سنجاق به یکدیگر وصل شده باشد بلکه یک حقیقت است.
5- مردمسالاری دینی دو وجه مهم دارد؛ یک طرفش این است که مردم در انتخاب مسئولان کشور نقش داشته باشند و طرف دیگر این است که مسئولان به کارهای مردم رسیدگی کنند. این چیزی است که در دنیا بسیار کم است و دنیایی که مدعی دموکراسی است، بسیار کمتر است.
6- مردمسالاری دینی در چهارچوب قوانین الهی است و خواست مردم نیز در سایه هدایت الهی محسوب میشود.
7- اسلام گرایی از مردم گرایی جدا نیست و مردمسالاری با دین سالاری به طور کامل سازگار است.
8- در نظام مردمسالاری تکیه بر آگاهی و بینش مردم به یک امر قطعی و لازم است.
کلام آخر
مردمسالاری دینی به عنوان یک ساختار و نظام منحصر به فرد و نمونه و پدیده ای نوظهور در جهان سیاسی مدرن، نیازمند به شناخت و تفسیر هر چه کاملتر میباشد. بر همین مبنا است که آشنایی هر چه بیشتر با ارکان آن و آگاهی دادن به شهروندان جامعه اسلامی در این بستر یک امر لازم و ضروری محسوب میشود. در اینجا باید تصریح کنیم که پژوهشگران و متفکران و مردم کشور برای شناخت دقیق مقوله مردمسالاری دینی ناگزیرند تا به 4 منبع مراجعه نمایند:
1- مبنای اصلی و متون اصیل دین اسلام مثل قرآن و سنت
2- قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران
3- دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره)
4- دیدگاهها و بیانات مقام معظم رهبری
در مورد گزینه آخر که مرتبط با بحث این نوشتار نیز میباشد باید تصریح کنیم که رهبر انقلاب همواره با تیز بینی و تیزهوشی خاص، سئوالاتی که در اذهان عمومی جامعه وجود داشته، پاسخ گفتند تا مبادا در اثر پاسخ داده نشدن به آن نقاط مبهم در آینده تشکیلاتی ایجاد شود. لذاست که بررسی و تبیین هرچه دقیق تر این بیانات گوهر بار مطالب و فصول جدیدی از آگاهیها را در پیش روی ما آشکار و روشن میسازد.