جواد محّدثی- یکی از ضرورتهای اخلاق مسلمانی و معاشرت مکتبی، «مردم داری» است. یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. همراهی و همدردی و همگامی و همخونی با دیگران و هر نام دیگری که بتوانی بر آن بگذاری، لیکن واقعیت، همه یکی است، یعنی خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دیدن و دانستن. این، رمز و راز حیات اجتماعی یک مسلمان است و برای او «پایگاه مردمی» و برخورداری از رأفت و رحمت و مودّت و حمایت مردم را فراهم میآورد. ماهی به آب زنده است و یک مسلمان اجتماعی، به حسن سلوک با دیگران. باید دید چه چیزهایی و چگونه رفتارهایی و چه روحیّاتی این زمینه و موقعیت و پایگاه را برای انسان پدید میآورد؟ وقتی هدف یک مسلمان، خدمت بیشتر به همنوعان است، باید راه و رسم آن را هم آموخت. مردمداری، یکی از این رمزها است.
نمودهای مردمداری: بدون شناخت نمودها و شاخصهای مردم داری و این خصلت نیکو، نمیتوان به رمز آن دست یافت. چه روحیهها و خصلتهایی سبب جذب دیگران میشود؟ جذبی که راهگشای توفیق بیشتر برای خدمت و هم دلی باشد. برخی از این نمودها از این قرار است:
1. خوش اخلاقی: «حسن خلق» کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر میکند. کیست که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین انسانی نشود؟
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: حدّ و مرز اخلاق نیک، چیست؟ فرمود: آن است که: اخلاقت را نرم کنی، کلامت را پاکیزه سازی، با چهرهای باز و گشاده با برادران دینیات روبه رو شوی. گشاده رویی، از بارزترین صفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود که سهمی عمده در جذب مردم به اسلام و شیفتگی آنان به شخص پیامبر اسلام داشت. خداوند درباره این خصلت مردمی رسول اکرم صلی الله علیه وآله میفرماید:
« فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ القَلبِ لَانفَضُّوا مِن حُولِکَ»
به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و خشن و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده میشدند. در ادامه آیه میفرماید: پس، از آنان درگذر، برایشان استغفار کن، و درکار با آنان مشورت نما. گویا که «عفو»، «استغفار» و «مشورت»، نمونههای دیگری از حسن خلق و رفتار مردم دارانه و جاذب است، چرا که نوعی اعتماد به مردم و به حساب آوردن آنان است و چنین برخوردی، عامل جاذبه شخص میگردد.
2. عفو و گذشت: کینه توزی و لجاجت، ویژه روحهای حقیر و همتای پایین است. برعکس، آنان که نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزشها را میپذیرند، از خطاهای دیگران چشم میپوشند و از حق شخصی خویش در میگذرند. بلندنظری انسان، عامل محبت دلهای دیگران است. برای خود انسان نیز نوعی لذّت روحی دارد و گفتهاند:« در عفو، لذّتی است که در انتقام نیست.» عفو و گذشت و چشم پوشی و نادیده گرفتن لغزشهای دیگران، دانههای جلب محبت است و دیگران را خوشبین، وفادار و با محبت نگاه میدارد. امام سجاد علیه السلام در دعای بلند «مکارم الاخلاق» از خداوند این گونه میطلبد:«خداوندا !... مرا ثبات قدم و استوار بدار، تا با ناخالصان و دغل ها، خیرخواهانه برخورد کنم.
و هر کس از من دوری گزید، من به او نیکی کنم،
و به کسی که مرا محروم کرده، بذل و عطا کنم،
و با آن که با من قطع رابطه کرده، بپیوندم ،
و کسی را که غیبت مرا کرده است، به خوبی یاد کنم،
توفیقم ده که نیکی را سپاسگزار باشم،
و... از بدی، چشم پوشم و درگذرم».
اینهاگوهرهای تابناکی در شیوههای معاشرت است. گفتن اینها در زبان، آسان است، اما عمل، بسیار سنگین است و جز از همتهای والا و روحیههای زیبا برنمیآید و باید توفیقش را از خدا طلبید.
3. بخشش و محبت: آدمیزاد، بنده احسان است. به هر کس نیکی کنی، او را رام و مطیع خویش میسازی و به هر کس محبت و لطف کنی، دلش را فتح کردهای. به قول سعدی:
بنده حلقه بگوش، ار ننوازی، بـرود
لطف کن لطف، که بیگانه شود حلقه بگوش
این تعلیم حضرت رسول صلی الله علیه وآله است که :
«ای مردم ! میدانم که نمیتوانید با اموالتان همه مردم را راضی کنید، ولی با چهره باز و گشاده رویی و خوش اخلاقی، میتوانید ».
و سخن مولایمان حضرت امیر علیه السلام چنین است: «بالإیثار یُستَرَقُّ الأحرارُ»؛ آزاد مردان، با ایثار، بنده و غلام میشوند. البته بنده و غلام خوبیها و کرامتهای اخلاقی، این هم گام دیگری در جذب دلها و ایجاد الفتها و تحکیم رابطههای عاطفی در جامعه بشری است.
4. تواضع و خاکساری: هم چنان در پی بیان نمونههایی از روحیه «مردم داری» هستیم. افتادگی و تواضع و فروتنی، یکی دیگر از این ویژگیهاست. چنین کسان میتوانند مردم را دور شمع وجود خودشان جمع کنند، آن گونه که پیامبر خدا بود و انجام میداد. تکبّر، پشت انسانها را خالی میکند و زیر پا را هم! مردم، از پیرامون افراد مغرور و متکبّر و خودخواه پراکنده میشوند بر عکس آن، تواضع، مردم را به محبت و عنایت و حمایت میکشاند. امام علی علیه السلام فرموده است: سه چیز موجب محبت دیگران میشود : «الدّینُ وَ التّواضُعُ وَ السَّخاءُ»؛ دینداری، فروتنی وبخشندگی. مغروران و خود بزرگ بینان، هرگز نمیتوانند با جمعی کار کنند و حمایت آنان را همواره همراه خود داشته باشند. اگر هر چند صباحی مردم در پی آنان باشند، به تدریج رها شان میکنند. میگویی نه؟ به اطراف و دوستانت بنگر، و به آنان که کاری در دست شان است دقت کن. ببین متکبّران در میان مردم جا و محبوبیّت دارند، یا متواضعان؟
5- حوصله و تحمل: «سعه صدر» وسعت نظر و ظرفیت لازم داشتن، از نمونههای دیگر «مردم داری» است. گاهی افراد، بی حوصله اند، از جایی و چیزی ناراحتی دارند، یا ضرر و آسیبی دیده اند، یا تحت فشار و گرفتاریاند، توقّعهایشان بالاست، عصبانی میشوند، حرف تند میزنند و...آن که صبور باشد و بردبار میتواند با مردم کنار آید، آن که تحمّل حرفها، تندیها و بداخلاقیها را در «مکتب صبر»، تمرین و تجربه کرده باشد، میتواند در ارتباط با مردم، به خدمت خویش و حضور کریمانه در کنارشان ادامه دهد. خود تحمّل و مقاومت، برای انسان، هوادار درست میکند. از کوره در نرفتن، بردباری نشان دادن، خشمگین نشدن، از آثار این «ظرفیّت» است. کسی که از این ویژگی اخلاقی برخوردار باشد، از یاری و حمایت دیگران هم برخوردار خواهد بود. باز بشنویم از کلام امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود : « بِالحِلمِ تَکثُرُ الأنصارُ .» و نیز این کلام نورانی آن حضرت «بِلأحتِمالِ وَ الحِلمِ یَکُونُ لَکَ النّاسُ اَنصاراً وَ اَعواناً.» که هر دو سخن، معنای مشابه دارد، یعنی : در سایه حلم و بردباری و تحمّل است که یاوران زیاد میشوند و مردم، پشتیبان و حامی تو میگردند. این خصلت، بویژه برای کسانی که با مردم در تماس و ارتباط بیشتریاند و در معرض مراجعات، طرح سؤال ها، نیازها، توّقعات و مشکلاتند، ضروری تر و از مهمترین صفات شایسته برای مسئولان است.
6. تفقّد و رسیدگی: مردم، به ویژه گرفتاران و دردمندان، نیازمند، احوالپرسی، رسیدگی، سرکشی و در یک کلمه «تفقّد»ند. گاهی یک احوالپرسی و سلام، شادابی روح و نشاط زندگی فراوانی (برای هر دو طرف) پدید میآورد. گاهی نوشتن یک نامه یا تلفن کردن به یک آشنا و فامیل، محبتها و صفاهای بسیاری ایجاد میکند. گاهی سر زدن به همسایه و عیادت یک بیمار و شرکت در یک مجلس ختم یا عروسی، مبدأ بسیاری از دوستیهای ماندگار میشود. دید و بازدیدهای خانوادگی، دلها و زندگیها را به هم مربوط میکند. پرسیدن از گرفتاریها و مشکلات دیگران و تلاش در حلّ و رفع آنها، درِ دلها را به روی انسان میگشاید. پس چه باید کرد؟ روشن است : با مردم زیستن، با همسایهها و همشهریها و همکاران و معاشران و همنوعان، جوش خوردن، انس گرفتن، در رنج و راحت دیگران کوتاه کردن، قطع رابطهها را به «آشتی» بدل کردن، اختلافها و کدورتها را زدودن و... اینها همه «عمل صالح» است. و خداوند چنین نیکوکاران را دوست میدارد.
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن به دمـی یا دِرمـی یا قلمـی یا قدمـی «مردم داری» اخلاق زیبنده مسلمانی است که میخواهد از الگوهای دینی و ارزشهای مکتبی الهام بگیرد و «زندگی اسلامی» داشته باشد. باید با «عمل»، دیگران را جذب کرد، نه با «حرف» !«گفتار بی عمل، چکِ بی محل است». و مردم داری، اخلاق انبیا و اولیاست...