29 مرداد 1397, 0:0
«یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمانها برحذر باشید که بعضی از گمانها گناه است و (در اسرار و محیط خصوصی زندگی دیگران) کنجکاوی نکنید و پشت سر یکدیگر حرف نزنید».علم گرچه ذاتاً از ارزش والایی برخوردار است، اما در ارزشیابی علم نباید به ارزش ذاتی آن اکتفا کنیم و عوامل و ارزشهای دیگر را مورد غفلت قرار دهیم. یکی از عواملی که میتواند ارزش علم را تحت تأثیر قرار دهد و یا در بالا بردن یا پایین آوردن آن، ارزش چشمگیری داشته باشد، متعلق آن؛ یعنی «معلوم» است. بعضی از اشیا به گونهای هستند که نه تنها بر درک آنها فایدهای مترتّب نمیشود؛ بلکه، علم به آنها برای انسان، زیان بار نیز خواهد بود؛ یعنی، ارزش منفی شیء معلوم در حدّی است که قابل مقایسه با ارزش ذاتی علم نیست و نه تنها به کلّی ارزش مثبت علم را منتفی میسازد، بلکه، در مجموع علم به چنین معلومی در زندگی برای انسان، شرّ و بد و زیانبار به شمار میرود و کمترین زیانش این است که کار را بر انسان مشکل میسازد. این درست است که انسان بر اساس حسّ حقیقت جویی و تجسّس میخواهد همه چیز را بفهمد اما باید توجّه داشت که دانستن هر چیزی به نفع او تمام نمی شود، بلکه درک بعضی از مطالب، مضرّ است و سبب پشیمانی او خواهد شد.البته، میل به دانستن مانند هر میل دیگری خود به خود حدّ ندارد و دایره وسیعی را شامل میشود و انسان مایل است هر چیزی را بفهمد؛ اما راه فطری هر میل و از آن جمله میل به دانستن، این است که با توجه به سایر ابعاد وجودی انسان و سایر میلها و خواستهها و گرایشاتی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است، جهت صحیح خود را پیدا کند و به اصطلاح باید بگوییم میلها و خواستههای انسان در مسیر فطرت یکدیگر را تعدیل میکنند. عامل این تعدیل که همه میلها و گرایشات انسان را در بزرگراه کمال انسانی و به اصطلاح قرآنی در صراط مستقیم قرار خواهد داد، عبارت است از میل به کمال انسانی، از آنجا که انسان، میل فطری به کمال همه جانبه خود دارد باید تلاشهای علمی و همه تلاشهای دیگر او نیز در همین مسیر قرار گیرد.حقیقت جویی یک گرایش فطری و لذّت طلبی هم یک میل فطری است اما همانطور که التذاذات ما باید به گونهای باشد که به سایر ابعاد نفس، زیان نرساند و اگر بردن بعضی لذّتها، آلام و دردهای بیشتری را به دنبال داشت یا انسان را از وصول به بعضی کمالات نفسانی و انسانی محروم کرد، دیگر نمیتواند مطلوب باشد، همچنین اگر کسب یک علم، مزاحم با کمالات دیگر انسانی شود، مانند علومی که در شرع انور تحریم شده است، ارزش چنین علمی در مجموع، منفی خواهد بود.فی المثل، انسان به حسب طبع اوّلیهاش روح تجسّس و پرس و جو دارد و مایل است از محیط خصوصی زندگی و خلوت دیگران نیز آگاه شود؛ ولی، این آگاهی نه تنها نفعی به انسان نمیرساند که احیاناً زیانهایی نیز به دنبال خود دارد و اگر این کار در بین مردم رایج بشود مشکلاتی در زندگی اجتماعی به وجود خواهد آورد. پس علومی از این دست که از راه تجسّس از اسرار زندگی دیگران حاصل میشود برای ما مفید نیستند و حسّ کنجکاوی و حقیقت طلبی خویش را نسبت به آن باید محدود کنیم.قرآن ما را از این نوع کنجکاوی و تجسّس از اسرار دیگران باز میدارد و آن را در زمره رذایل اخلاقی انسان به شمار میآورد (آیه صدر بحث). در آیه فوق این گونه کنجکاوی در خصوصیات زندگی دیگران را در کنار غیبت و بدگمانی، از رذایل اخلاقی به شمار آورده است و هر چند که کنجکاوی و حقیقت طلبی ذاتاً ارزشمند است ولی در این گونه موارد نه تنها ارزش مثبت خود را از دست میدهد؛ بلکه به دلیل مفاسدی که در چنین مواردی به ظهور خواهد پیوست از ارزش منفی نیز برخوردار خواهد بود و مورد نهی و تحریم الهی قرار گرفته است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان