نویسنده: مصطفی یاسینی
قرآن کریم در ارتباط با تحصیل علم بر نکته دقیقی اشاره کرده و آن اینکه، علم گرچه ذاتاً از ارزش والایی برخوردار است، اما در ارزشیابی علم نباید به ارزش ذاتی آن اکتفا کنیم و عوامل و ارزشهای دیگر را مورد غفلت قرار دهیم. یکی از عواملی که میتواند ارزش علم را تحت تاثیر قرار دهد و یا در بالابردن یا پایین آوردن آن، ارزش چشمگیری داشته باشد، متعلق آن؛ یعنی «معلوم» است. بعضی از اشیا به گونهای هستند که نه تنها بر درک آنها فایدهای مترتب نمی شود؛ بلکه، علم به آنها برای انسان، زیان بار نیز خواهد بود؛ یعنی، ارزش منفی شیء معلوم در حدی است که قابل مقایسه با ارزش ذاتی علم نیست و نه تنها به کلی ارزش مثبت علم را منتفی میسازد، بلکه، در مجموع، علم به چنین معلومی در زندگی برای انسان، شر و بد و زیانبار به شمار میرود و کمترین زیانش این است که کار را بر انسان مشکل میسازد.
این درست است که انسان بر اساس حس حقیقت جویی و تجسس میخواهد همه چیز را بفهمد، اما باید توجه داشت که دانستن هر چیزی به نفع او تمام نمیشود، بلکه درک بعضی از مطالب، مضر است و سبب پشیمانی او خواهد شد. البته، میل به دانستن مانند هر میل دیگری خود به خود حد ندارد و دایره وسیعی را شامل میشود و انسان مایل است هر چیزی را بفهمد؛ اما راه فطری هر میل و از آن جمله میل به دانستن، این است که با توجه به سایر ابعاد وجودی انسان و سایر میلها و خواستهها و گرایشاتی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است، جهت صحیح خود را پیدا کند، در واقع باید بگوییم میلها و خواستههای انسان در مسیر فطرت یکدیگر را تعدیل میکنند. عامل این تعدیل که همه میلها و گرایشات انسان را در بزرگراه کمال انسانی و به اصطلاح قرآنی در صراط مستقیم قرار خواهد داد، عبارت است از میل به کمال انسانی، از آنجا که انسان، میل فطری به کمال همه جانبه خود دارد باید تلاشهای علمی و همه تلاشهای دیگر او نیز در همین مسیر قرار گیرد.حقیقت جویی یک گرایش فطری و لذت طلبی هم یک میل فطری است، اما همان طور که التذاذات ما باید به گونهای باشد که به سایر ابعاد نفس، زیاد نرساند و اگر بردن بعضی لذتها، آلام و دردهای بیشتری را به دنبال داشت یا انسان را از وصول به بعضی کمالات نفسانی و انسانی محروم کرد، دیگر نمیتواند مطلوب باشد، همچنین اگر کسب یک علم، مزاحم با کمالات دیگر انسانی شود، مانند علومی که در شرع انور تحریم شده است ارزش چنین علمی در مجموع، منفی خواهد بود.
فی المثل، انسان به حسب طبع اولیه اش روح تجسس و پرس و جو دارد و مایل است از محیط خصوصی زندگی و خلوت دیگران نیز آگاه شود؛ ولی، این آگاهی نه تنها نفعی به انسان نمی رساند که احیاناً زیانهایی نیز به دنبال خود دارد و اگر این کار در بین مردم رایج بشود مشکلاتی در زندگی اجتماعی به وجود خواهد آورد. پس علومی از این دست که از راه تجسس از اسرار زندگی دیگران حاصل میشود برای ما مفید نیستند و حس کنجکاوی و حقیقت طلبی خویش را نسبت به آن باید محدود کنیم.
قرآن ما را از این نوع کنجکاوی و تجسس از اسرار دیگران باز میدارد و آن را در زمره رذایل اخلاقی انسان به شمار آورده و میگوید:
«یا اَیهَا الَذینَ امَنُوا اِجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَنِ اِنَ بَعْضَ الظَنِ اِثْمٌ وَلاتَجَسَسُوا وَلایغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً»؛
[ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها برحذر باشید که بعضی از گمانها گناه است و (در اسرار و محیط خصوصی زندگی دیگران کنجکاوی نکنید و پشت سر یکدیگر حرف نزنید)(حجرات: 12).
در آیه فوق این گونه کنجکاوی در خصوصیات زندگی دیگران را در کنار غیبت و بدگمانی، از رذایل اخلاقی به شمار آورده است و هر چند که کنجکاوی و حقیقت طلبی ذاتاً ارزشمند است، ولی در این گونه موارد نه تنها ارزش مثبت خود را از دست میدهد؛ بلکه به دلیل مفاسدی که در چنین مواردی به ظهور خواهد پیوست از ارزش منفی نیز برخوردار خواهد بود و مورد نهی و تحریم الهی قرار گرفته است.
در آیه دیگری میفرماید:
«یا اَیهَا الَذینَ آمَنُوا لاتَسْئَلُوا عَنْ اَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُوْکُمْ وَاِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حینَ ینَزِلُ القُرآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللهُ عَنْها وَاللهُ غَفُورٌ حَلیمٌ قَدْ سَاَلَها قَومٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَ اَصْبَحُوا بِها کافِرینَ»
ای کسانی که ایمان آورده اید از چیزهایی که هرگاه برایتان آشکار شود شما را ناراحت و محزون خواهد کرد و (برایتان مشکل به بار میآورد) پرس و جو نکنید و هرگاه به هنگام نزول قرآن درباره آنها بپرسید برایتان آشکار شود و خداوند بخشنده و بردبار است. این چیزها را کسانی قبل از شما نیز سئوال کردند. (و پاسخ آن را شنیدند) و سپس نسبت به آن کافر گردیدند.(مائده: 101 و 102).
اگر هنگامی که قرآن نازل میشود از پیامبر اکرم(ص) بپرسید او پاسخ شما را میدهد؛ ولی، این به نفع شما نیست. کسی که قرآن را برای شما فرو فرستاده آگاه تر است که چه چیزی را به شما تعلیم دهد. پس سئوالی نکنید که اگر جوابش روشن بشود به زیان شما باشد.
پرسش و سئوال، راه کسب علم و گرفتن اطلاعات است و از آنجا که هر علمی مفید نیست هر سئوالی نیز درست و بجا نمی تواند باشد و ارزش مثبت یا منفی هر علمی به سئوالات مربوط به آن نیز سرایت خواهد کرد و از اینجاست که قرآن در مواردی امر میکند به اینکه درباره آنچه را که نمی دانید بپرسید:
«فَسْئَلُوا اَهلَ الذِکْرِ إنْ کُنتُمْ لاتَعْلَمُونَ؛
پس سئوال کنید از اهل ذکر اگر نمی دانید.»
و در مواردی از پرس و جو ما را منع میکند. کنجکاوی و پرس و جو درباره آنچه که دانستنش حرام است و یا برای انسان مشکل میآفریند و تکلیف او را سنگین و طاقت فرسا میکند تا جایی که ممکن است منشا کفر و الحاد او بشود. از این رو در تعدادی از آیات به مومنین دستور میدهد که
«لاتسئلوا عن اشیاء» یا «و لاتجسسوا».
قرآن، داستان بنی اسرائیل را نقل میکند که با پرسشهای بیجا و بی مورد خود از موسی، کار را بر خود مشکل میساختند و این کمترین زیانی است که بر این سئوالهای بنی اسرائیلی بار میشود. بنابراین، حد و مرز کنجکاوی و پرس و جوی خود را باید رعایت کنیم تا درگیر نتایج سوء آن نشویم.