27 بهمن 1389, 0:0
ملامحسن فیض در 14 صفر سال1007ق. در کاشان به دنیا آمد. مشهورترین استادان وی، علامه مجلسی، شیخ بهایی، میرداماد، میرفندرسکی و ملاصدرا بودهاند. وی در کنار ملاصدرا که پس از تبعید به قم دوره ریاضت و علم باطنی را شروع کرده بود مدت 8 سال حضور داشت و در مصاحبتهای شبانه روزی با استاد، استفاده کامل معنوی میبرد. فیض طی 65 سال نزدیک به 200 جلد اثر مختلف تالیف کرد. از جمله: المحجه البیضاء، تفسیر صافی، الوافی، مفاتیح الشرایع و... از کتب کلامی و عرفانی فیض، اصول المعارف، رسالههای علم الیقین، الجبر و الاختیار و... را میتوان نام برد.
ملامحسن در 22 ربیع الثانی 1101ق. در کاشان بدرود حیات گفت.
متن ذیل مختصری از کتاب «اخلاق حسنه» ایشان است.
هرگاه گرفتاری آدمی همراه با مجاهده باشد آن را «رضا» نامند و اگر از آن گرفتاری لذت ببرد آن را شکر گویند. «رضا» آن است که آدمی در برابر هرگونه ناراحتی تسلیم باشد و چون و چرا نکند. قال الله تعالی «رضی الله عنهم و رضوا عنه» (مائده/120). دستهای به رسول خدا(ص) عرض کردند، وقتی بلایی به ما برسد صبر میکنیم و چون گشایشی در کار ما شود شکر مینماییم و هرگاه قضای الهی ما را دریابد خشنودیم. پیامبر در وصف آنان فرمود: «اینان مردم حکیمی هستند که ممکن است از زیادی فهم و رفع حجاب به درجه پیغمبران برسند». خدای تعالی به موسیبنعمران فرمود: «هرگاه مومنی را به بلایی مبتلا کنم یا نعمتی را از او سلب نمایم خیر او را در نظر دارم. من داناتر به صلاح کار اویم. اینک باید در بلای من صابر باشد و در برابر نعمتهای من شاکر باشد و به قضای من تن در دهد... تا نام او را در دیوان راستگویان ثبت نمایم».
نتیجه رضا در عالم دنیا آن است که با فراغ خاطر و راحتی از گرفتاریها به بندگی خدا قیام میکند و در عالم آخرت به رضوان خدا مشرف میگردد. هر امری را که خدای تعالی در نامه قضای بنده ثبت کرده و در موقع مقتضی جاری فرموده به صلاح او است و او وسیلهای برای درک واقعیت آن ندارد و هرچه غصه بخورد فایدهای ندارد و قضای الهی را نمیتواند تغییر دهد.
دوست خدای متعال باید طوری رفتار کند که رنج را احساس ننماید. همچون شخص بازرگان که برای سود تجارت خود تمام خطرات صحرا و دریا را بر خود هموار میسازد. دوستی محبوب کاری میکند که در برابر تمام خواستهها و افعال او راضی باشد و اعتراضی نکند.
این معنی از دو راه متصور است.
اول- به کلی نیروی احساس درد را در خود خنثی نماید چنانکه موضوع دردخیز را در خود مشاهده کند و ناراحت نگردد. مانند شخص عاشقی که کلیه هم وغم خود را مصروف مشاهده جمال معشوق نموده و گاهی اوقات از آزار محبوبش دل آزرده میشود اما بر اثر علاقهای که در سراسر وجود او استیلا پیدا کرده، آزاری از ناحیه معشوق احساس نمینماید. اگر کسی به قدر سر سوزنی فریفته جمال خدا گردد چنان حالت حیرتی به او دست میدهد که هیچ امر ناگواری را احساس نمیکند.
دوم- احساس درد مینماید و خود را گرفتار میبیند اما به این درد و گرفتاری [نه تنه] خشنود است بلکه راغب بدان نیز میباشد و به حکم عقل، خود را خواهان آن میشمارد. هرچند طبعا از آن گریزان باشد. مانند شخصی که پیش رگ زن رفته تا حجامت کند. این فرد در حالی که درد را حس میکند با رغبت از این عمل استقبال و حتی از رگ زن سپاسگزاری هم میکند! [گاهی] این اظهار خرسندی وقتی است که شخص گرفتار، ثوابی در برابر گرفتاری خود تصور کند و گاهی اوقات ممکن است محبت به اندازه ای در دل او جای گیر شود که به جز انجام خواسته محبوب و رضایت او نظر دیگری ندارد و ثوابی تصور نمیکند و مراد حبیب و جلب رضایت او را بالاترین بهرههای خود میداند.
نباید خیال کرد شخص گرفتاری که برای رفع ناراحتی خود دست به دعا برمی دارد مخالف با رضا است و نیز کراهت داشتن از معصیت و سرزنش کردن مردم معصیت کار و امربه معروف و نهی ازمنکر نمودن مخالفت با رضا دارد.اما دعا و تضرع به درگاه الهی از جمله امور عبادی بندگان است و انبیا و ائمه(ع) که عالی ترین مقامات رضا را دارا بودند، بسیار دعا میکردند و ادعیه بسیاری از آنان در دست انتفاع مردم میباشد. خدای متعال هم از بندگانش که دست دعا به طرف او دراز میکردند ستایش کرده است. «یدعوننا رغبا و رهبا» (انبیاء/90) اما اینکه باید از معاصی کراهت داشته باشیم برای آن است که خداوند متعال بندگان عابد خود را بدین رویه دعوت کرده و هرکس را از انجام معصیت خرسند باشد سرزنش فرموده است. «رضوا بان یکونوا مع الخوالف و طبع علی قلوبهم» (توبه/87). با مخالفان با خشنودی زیست میکنند و دل هایشان مهر گردیده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان