دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

منابع دستیابی به گزاره های اخلاقی

با نگاهی اجمالی به آیات و روایات این نکته مهم به دست می‌آید که اخلاق یکی از مهمترین بخش‌های معارف دینی است و آدمی برای رسیدن به کمال باید به فضایل نفسانی و اخلاقی آراسته شود تا زمینه شکوفایی قابلیت‌ها برای انسان فراهم گردد.
منابع دستیابی به گزاره های اخلاقی
منابع دستیابی به گزاره های اخلاقی
نویسنده: علی خانی

در سایه سار اندیشه علامه طباطبایی (ره)

با نگاهی اجمالی به آیات و روایات این نکته مهم به دست می‌آید که اخلاق یکی از مهمترین بخش‌های معارف دینی است و آدمی برای رسیدن به کمال باید به فضایل نفسانی و اخلاقی آراسته شود تا زمینه شکوفایی قابلیت‌ها برای انسان فراهم گردد. تاکنون دانشمندان اسلامی و عالمان ربانی در تدوین کتب اخلاقی و تهذیب نفوس قدمهای بسیاری برداشته اند که هر کدام نقش مهمی را در این زمینه ایفا کرده است.

بحث منابع کشف گزاره‌های اخلاقی از مباحث جدی است که به صورت مستقل به آن پرداخته نشده و لذا به نظر می‌رسد در نظام اخلاقی اسلام باید جایگاه ویژه‌ای را برای آن منظور نمود. برخی از طریق عقل به کشف گزاره‌های اخلاقی پرداختند مانند کتاب طهاره الاعراق ابن مسکویه و برخی از طریق نقل یعنی کتاب و سنت به بحثهای اخلاقی اشاره داشته‌اند و برخی نقل و عقل را در تدوین کتب جمع نمودند مانند کتاب جامع السعادات ملامهدی نراقی و لذا شیوه ثابتی در تدوین کتب اخلاقی وجود نداشته، افزون بر آن بسیاری به اخلاق نگاه فردی داشته و کتابهای خود را بر آن اساس تدوین نمودند و از نگاه اجتماعی مسائل اخلاقی غافل بوده‌اند. از این رو این ضرورت احساس می‌شود که به صورت مستقل به این نوع مباحث پرداخته شود. اولین نکته ای که در این زمینه لازم است مورد بحث قرار گیرد، منابع اخلاق اسلامی است.

1- قرآن کریم: مهمترین منبع برای دستیابی به مجموعه معارف دینی از عقاید، اخلاق و احکام قرآن کریم می‌باشد و بی شک در حوزه اخلاق نیز مانند بخشهای دیگر، به عنوان اولی‌ترین منبع دانسته می‌شود. قرآن کتابی است که خدای تعالی بر اساس نیازهای واقعی بشر در ابعاد گوناگون برای انسان قرار داده است و چون خدای متعال خالق انسان است و احاطه علمی به نیازها و خواسته‌های بشر دارد، لذا برنامه‌ها و قوانین لازم هدایت بشر را در کتاب منزل تعیین نموده و راه و مقصد را در سلوک انسانی برای او مشخص ساخته است.

2- سنت: مراد از سنت، قول، فعل و تقریر معصوم(ع)از پیامبر (ص) و امام معصوم(ع) می‌باشد. سنت نیز از منابع اصیل دستیابی به مفاهیم و گزاره‌های اخلاقی است، زیرا معصومین(ع) که مخاطبان واقعی قرآن کریم هستند به صورت کامل حقایق قرآن کریم را ادراک نموده و به بشر می‌فهمانند. چه اینکه قرآن از جمله وظایف آن بزرگواران را تبیین احکام الهی دانسته است. لذا روایات در روشنگری مفاهیم تصوری و تصدیقی گزاره‌های اخلاقی دقیق ترین نقش را ایفا می‌کنند. به واقع آنان به معنای واقعی مربی و معلم نفوس بشرند و شناخت لازم نسبت به مسائل روحی و باطنی را می‌توانند در اختیار انسان سالک قرار دهند تا با این هدایت‌های واقعی به کمال مطلوب نایل شوند.

3- عقل: عقل آن حجت درونی است که خدای متعال در اختیار بشر قرار داده تا با هدایت آن بتواند قدمهای بسیاری را بردارد. عقل در تشخیص حسن و قبح اخلاقی آن توانایی لازم را دارد و از آیات و روایات هم حجیت عقل مورد استفاده قرار می‌گیرد. لازم به ذکر است که درباره جایگاه عقل سه نظریه وجود دارد که یکی افراط و دیگری تفریط و نظریه سوم اعتدالی است. مرحوم علامه طباطبایی(ره) در مباحث خود به نقل و بررسی این دیدگاه پرداخته و پس از نقد دیدگاه معتزله و اشاعره که درباره عقل نظریات افراطی و تفریطی را ارائه داده‌اند، به تبیین نظریه امامیه که دیدگاه اعتدالی را ارائه داده، می‌پردازد. در این قسمت به طور خلاصه به آنچه مرحوم علامه طباطبایی(ره) در این زمینه اشاره کرده‌اند، پرداخته می‌شود.

نظریه افراطی و نقد آن: نظریه افراطی همان بحثی است که معتزله دارند. آنان عقل را حاکم بر خدای تعالی قرار می‌دهند و ذات باری را که نامحدود است و از هر قیدی اطلاق دارد محدود نموده و به احکامی محکوم می‌نمایند و سخنانی بر اساس این دیدگاه به خدای متعال نسبت می‌دهند که خدای متعال از آنها مبراست مانند اینکه می‌گویند بر خداوند واجب است که چنین کند و حرام است که چنان کند یا آنکه گفته می‌شود فلان عمل را خداوند پسندیده و یا ناپسند است.

مرحوم علامه طباطبایی(ره) در نقد این نظریه می‌نویسد: «آیا این گناه بزرگی نیست که با عقل خود قوانینی وضع نمایند و خدای تعالی را محکوم به آن نمایند، زیرا این نوع حاکمیت برای عقل به نوعی خدا را محدود نمودن است، زیرا به زعم آنها خدای تعالی همه امور را به بندگان واگذار کرده و هیچ نوع تصرف و قدرتی نسبت به آنها ندارد و بی شک پذیرش محدودیت برای خدای تعالی مساوق با معلولیت است، زیرا حد غیر از محدود است و ممکن نیست خدای متعال نظام خلقت را به گونه‌ای طراحی کند که ذات خود را محدود به حدودی نماید، پس لازمه حرف معتزله این است که مافوق خدای تعالی کسی باشد که او را محدود کرده باشد. عقل عملی را هم حاکم ساختن بر خدای متعال به معنای ناقص دانستن خدای سبحان است، زیرا ناقص به خاطر استکمال و جبران نواقص خود مجبور است به قوانین و سنن اعتباری تن در دهد».‌

نظریه تفریطی و نقد آن: در مقابل آن دیدگاه افراطی با نظریه تفریطی اشاعره مواجهیم که معتقدند عقل هیچ جایگاهی از تشخیص افعال خدای متعال ندارد و لذا هیچ نوع اعتبار احکامی را چه نظری و چه عملی برای عقل معتقد نیستند، فقط در مرحله نظریات به یک سری قوانین کلی از مشاهده افعال خدای تعالی استخراج نموده و از آن قوانین به وجود خدای متعال پی برده، وجودش را با آن قوانین اثبات می‌کنند و پس از اثبات خدای تعالی احکام ضروری عقل را ابطال نموده و استدلال می‌کنند که عقل کوچکتر از آن است که به ساحت قدس ربوبی راه یابد و به کنه ذات و خصوصیات صفاتش احاطه پیدا کند. با این اشتباه بزرگ حاضر شدند به خدای متعال نسبت‌هایی را بدهند از قبیل آنکه خدای تعالی به ذات خود فاعل نیست بلکه به اراده فعلیه اش فاعل است و فعل و ترک نسبت به او یکسان است و در کارهای او غرض و نتیجه ای نیست و خیر و شر همه مستند به اوست. غافل از اینکه اگر بنا باشد احکام عقلی را در خصوصیات افعال خدا و سنن و نوامیسی که در نظام خلقت جاری ساخته ابطال کنیم، در کشف اصل وجود او نیز ابطال کرده ایم زیرا اگر احکام عقلی در اینجا معتبر نباشد باید در انجا نیز معتبر نباشد و اگر در آنجا معتبر است در اینجا نیز معتبر باشد. چطور شد که عقل در استخراج قوانین کلی عالم و پی بردن از آن قوانین به وجود خدای تعالی حجت است و لیکن در تشخیص خصوصیات افعال خدا حجت نیست؟

مرحوم علامه طباطبایی(ره) در اشکال مهمتری که در نظریه ی اشاعره در بخش عقل نظری دارد می‌نویسد: «اگر عقل از تشخیص خصوصیات افعال خدا عاجز باشد پس احکام و قوانینی را که از خارج انتزاع می‌کند نباید با خارج مطابقت داشته باشد و این در واقع همان سفسطه‌ای است که برخی دامنگیر آنند که مستلزم بطلان علم و خروج از فطرت انسانیت است، زیرا معنای اینکه یکی از افعال و یا صفات خدای تعالی مخالف با احکام عقلی باشد این است که این احکام با خارج یعنی فعل خدای متعال مطابقتی نداشته باشد، در این صورت احتمال عدم مطابقت در سایر احکام عقلی نیز وجود دارد و در نتیجه برای بشر علمی باقی نخواهد ماند، زیرا در همه احکام عقلی حتی بدیهی‌ترین آن احتمال خلاف راه دارد و این همان سفسطه است». مرحوم علامه(ره) آن گاه به اشکالی که در احکام عقل عملی به نظریه اشاعره وارد می‌کند اشاره کرده و می‌نویسد: «همان طور که بارها گفته شده این نوع احکام از اختراعات و ابتکارات ذهنی است که انسان آنها را به منظور رسیدن به مقاصد کمالی و سعادت زندگی خود وضع می‌کند و در نتیجه هر عملی را که با سعادت زندگی او مطابقت و سازگاری داشته باشد به وصف خوب و پسندیده توصیف می‌شود و افراد جامعه را هم به انجام آن امر تشویق می‌نماید و هر کدام را که مخالف با سعادت زندگی او بود به وصف زشت و ناپسند توصیف می‌کند و جامعه را از ارتکاب آن نهی و تحذیر می‌نماید. پس آن نتیجه‌ای که بشر را مجبور به وضع این اوامر و نواهی و تشویق و تحذیرها و تقنین این احکام و اعتبار خوب و بد کارها ساخته همان مصالحی است که چشم پوشی از آن برایش ممکن نبوده است». با این حال اگر فرض کنیم که عقل، احکامی تشریعی داشته باشد که در متعلق آن هیچ حسن و مصلحتی وجود نداشته باشد، فرضی است متناقض الاطراف و غیر قابل تصور و وقتی که فرض وجود چنین حکم عقلی غلط باشد فرض این گونه احکام شرعی نیز غلط خواهد بود. برای اینکه احکامی هم که خدای متعال تشریع می‌کند با احکامی که ما در بین خود تشریع می‌کنیم از جهت سنخی یکی هستند زیرا وجوب و حرمت، امر و نهی، وعده و وعید خداوند متعال مانند وجوب و حرمت، امر و نهی و وعده و وعید ما اعتباری و عناوینی است ادعایی، با این تفاوت که چون ادعایی عبارت است از خطای ذهن و ساحت مقدس خدای تعالی از آن منزه است از این جهت این عناوین از خدای تعالی قائم است به ظرف اجتماع، چنانکه تمنا و امید به معنای واقعی از خدای متعال سر نمی زند قائم به مورد مخاطب و در حقیقت حرف زدن با کودک به زبان کودکانه است. لکن در اینکه صدور این عناوین از خدای تعالی به خاطر اغراض و نتایجی اسن هیچ فرقی با صدور آن از خود ما ندارد و عیناً مانند احکام خود ما متعلق به انسان اجتماعی و اجتماع مترقی به سوی کمال و خلاصه به انسانی است که با تطبیق عملی با آن احکام سعادت زندگی خود را احراز می‌نماید. بنابراین روشن شد که دستور و فرمان الهی بر اساس مصلحت و غرضی صادر می‌شود و ممکن نیست که در امر الهی مصلحت و در نهی الهی مفسده وجود نداشته باشد پس اوامر و نواهی الهی دارای حسن و قبح می‌باشد از این رو نتیجه ای که اشاعره از سخنانشان می‌گیرند صحیح نخواهد بود. ‌

مقاله

نویسنده علی خانی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS