دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بررسى نقد علامه جعفرى بر دیدگاه هیوم در مورد علیت

هیوم در باب علیت مهمترین اشکالات را طرح کرده است . وى مى گوید: «قانون علیت، یک قانون ضرورى فوق حس و تجربه نیست، بلکه انتزاع شده از مشاهدات و تجربیات و مربوط به استقرار است. کثرت و استمرار این مشاهدات، در درون یک قضیه کلى را به عنوان قانون علیت تثبیت مى کند که منشأیى جز همان مشاهدات ندارد و از نظر عقلى هیچ ضرورتى نیست که پس از هر علتى معین، همواره معلول معین به وجود بیاید.»(۱)...
No image
بررسى نقد علامه جعفرى بر دیدگاه هیوم در مورد علیت
بررسى نقد علامه جعفرى بر دیدگاه هیوم در مورد علیت هر چیز علتى دارد دکتر سیدمحمدعلى بوترابى هیوم در باب علیت مهمترین اشکالات را طرح کرده است . وى مى گوید: «قانون علیت، یک قانون ضرورى فوق حس و تجربه نیست، بلکه انتزاع شده از مشاهدات و تجربیات و مربوط به استقرار است. کثرت و استمرار این مشاهدات، در درون یک قضیه کلى را به عنوان قانون علیت تثبیت مى کند که منشأیى جز همان مشاهدات ندارد و از نظر عقلى هیچ ضرورتى نیست که پس از هر علتى معین، همواره معلول معین به وجود بیاید.»(۱) علامه جعفرى در انتقاد از این سخن بیان مى دارد که هیوم در نقد قاعده علیت گام جدیدى برنداشته است و این در حالتى محقق مى شد که او مى گفت ما باید به محدودیت دیدگاه هاى خود، در جریان قانون علیت توجه داشته باشیم و باید بدانیم که بدان جهت که ما با واقعیات جهان چه درونى و چه برونى در عرصه اى با سیستم باز ارتباط برقرار کنیم، لذا باید این حقیقت را بپذیریم که آنچه را که ما در یک موقعیت خاص، علت براى به وجود آمدن یک معلول مى دانیم، ممکن است در موقعیت دیگر، علیت براى همان معلول را نداشته باشد. این تغییر موقعیت ممکن است در موقعیت دیگر، علیت براى همان معلول را نداشته باشد و از عده اى عوامل مختلف سرچشمه بگیرد مانند فقدان شرط، بروز مانع و غیرذلک. اشکال دوم استاد به نظریه هیوم این است که اگر تئورى او درست باشد، لازمه اش این است که هر چیزى از هر چیزى بتواند صادر گردد. اشکال سوم استاد به هیوم این است که در صورت اعتقاد به کلام هیوم مثل آن است که امکان تبدیل حقیقت به ضد، یا تبدیل حقیقت به نقض آن را پذیرفته باشیم. یعنى این که احتمال عدم تأثیر ضرورى اجزاى علت در معلول، مساوى احتمال این است که در همان حال که «الف است» مى توان ب، بلکه مى تواند عدم الف (نقیض الف) بوده باشد. (۲) علیت در جهان زیربنایى استاد معتقدند که قانون علیت در آن پهنه از هستى حکمفرماست که «این از آن است» و گذشت زمان و آیندگى آن و مقادیر و غیرذلک از اصول، در آن در جریان است. اما اگر از این سطوح بگذریم، چنان که با نظر به یک عده قوانین و مبادى بایستى هم بگذریم، قضایاى مزبوره «این از آن است» حاکمیت خود را از دست خواهدداد. ایشان معتقدند که این قانون وسیله سنجش و گمراه نشدن ما و وسیله تنظیم زندگانى ما در عرصه طبیعت است و اما با فعالیت ها و حقایق پشت پرده به هیچ وجه سر و کارى ندارد. (۳) در باب سنخیت علت و معلول معتقدند که هیچ معلولى بدون علت هم سنخ خود آن هم فقط در دیدگاه مخصوص بیننده به وجود نمى آید (۴) و ریشه اعتقاد به سنخیت علت و معلول وجود، دو قاعده «الواحد لایصدر عنه الا الواحد»، «یک علت صادر نمى شود از آن مگر یک «معلول» و« فاقد الشىء لایعطیه» ،«حقیقتى که چیزى را دارا نیست نمى تواند آن چیز را عطا کند یعنى صادر کند» مى باشد. ایشان بر این نظرند که: این قانون در آن پهنه از هستى حکمفرماست که «این از آن است» و «گذشت زمان و آیندگان» و مقادیر... غیر ذلک از اصول در آن در جریان است. اما اگر از این سطوح بگذریم، چنانکه با نظر به یک عده قوانین و مبادى بایستى هم بگذریم، قضایاى مزبوره «این از آن است» حاکمیت خود را از دست خواهد داد. قانون علیت وسیله سنجش و گمراه نشدن ما و وسیله تنظیم زندگانى ما در عرصه طبیعت است و اما با فعالیت ها و حقایق پشت پرده به هیچ وجه سر و کارى ندارد. وى معتقد است: تا آدمى به تولد دوم نایل نشود، یعنى آگاهى ها و رشد او به حیات معقول توفیق نیاید نه تنها قدرت برطرف کردن حجاب به ظاهر علمى قوانین حاکمه بر طبیعت را نخواهدداشت، بلکه آن قوانین به منزله عینکى دائمى که بر چشمانش زده است، نخواهدگذاشت چیزى مافوق آن چه را که با عینک مزبور مى بیند مشاهده کند. در باب نظریه عدم قطعیت ورنر هایزنبرگ معتقدند که در این نظریه، که مى گوید قانون علیت حرکات میکروذرات را دربرنمى گیرد، بین جهان، باشناسایى جهان، تمایزى دیده نشده است. به عبارت دیگر بین نمى بینم و نمى دانم و این که واقعیت ندارد، تفاوتى قائل نشده اند و این نکته اى مهم است و همچنین این که علت اشکال اول در محدودیت و نسبیت ضرورى معارفى است که بشر در ارتباط با واقعیات دارد و به قول لوئوتسه ما در نمایشنامه بزرگ وجود هم بازیگریم و هم تماشاگر. (۵) دکتر حائرى یزدى معتقدند ، علیت و معلولیت یکى از مسائل بسیار مهم فلسفه است و اگر این مسأله را درست نشناسیم هرچه بگوییم یاوه اى بیش نگفته ایم، ما دیگر نمى توانیم سخن مربوط و معقول بگوییم، از هیچ استدلالى نمى توانیم نتیجه بگیریم. چون نتیجه معلول مقدمتین است و در مجموع در صورت عدم کشف و درک علت و معلول تعطیل در عقل پیش مى آید. شکل اول قیاس اوضح اشکال است بدون انتاج و عقیم مى ماند. ایشان معتقدند که در موضوع علیت و معلولیت غرب و شرق عدم تفاهم دارند یعنى این که آنها چیز دیگرى را نفى و ثبات مى کنند و ما چیز دیگرى را. استاد حائرى تئورى هیوم دال بر این که علیت و معلولیت به هیچ وجه دلالت بر ضرورت منطقى ندارد و فقط از نظر تجربه بر نوعى درصد احتمال تجربى دلالت دارد، را نیز قبول مى کند. ایشان مى فرمایند که ابن سینا نیز عین سخن هیوم را به نحو دیگرى گفته است و معتقدند که مقارنتى بین تز هیوم با گفته ابن سینا ثابت مى شود و وجوددارد. ولى معتقدند که در علت و معلول موردبحث فلاسفه اسلامى، معلول ظهور علت و نوسان هستى خود علت است. در حقیقت معلول یک نوع نمایش و نمودى از علت است که حتى تخیل مفارقت بین این دو محال است و آنچه را که مورد نقد هیوم قرار گرفته است ربطى به مفهوم علیت در فلسفه اسلامى ندارد. به هنگام باز کردن یک قفل، کلید و اعمال نیرو بر کلید و بازشدن قفل همه همزمان انجام مى گیرد و این با موضوع موردنقد هیوم فاصله زیادى دارد. (۶) نظریه پردازى به نظر مى رسد که اشکال دیوید هیوم در سطوح درشت ساختارى جهان مى تواند بجا باشد. ظهور جوجه از تخم مرغ هیچ دلیلى بر حتمیت و ضرورت تحقق، جوجه از تخم نیست. البته تا به حال انسان چنین مشاهده کرده است که جوجه از تخم است و انسان از انسان. حتى اگر میلیاردها بار هم تکرار شود، دلیل وقوع این واکنش نیست و در نهایت چنین مى توان گفت که از انسان، انسان ظهور کرده است و مى کند. دلیل اصلى این قضیه این است که تعاریف جوجه و تخم مرغ و انسان در مفروضات فوق انسان پایه هستند و در واقع گزاره هاى مربوط بر علت و معلول گزاره هاى انسانى هستند. البته منظور نفى علیت نیست بلکه نفى تحقق حتمى گزاره هاى على تجربى است. در فیزیک نظرى هم چنین است. ولى در فیزیک کاربردى، اشکال اول همچنان صادق است. مثلاً وقتى مى گوییم نیرو مساوى است با جرم ضرب در شتاب، در این فرمول مفاهیم جرم و شتاب و نیرو، مفاهیم انسان پایه هستند و شرط صداقت فرمول و یا دریافت صداقت معادله، وجود انسان با مختصات تعریف شده مى باشد. در معادله هایزنبرگ یعنى اصل عدم قطعیت نیز مشکلات قبلى به جاى خود مانده اند و بر آن اشکالات این هم اضافه مى شود که وجود جهان زیراتمى، محاسبه جرم، محاسبه سرعت و سایر مختصات فیزیکى مورد نظر هایزنبرگ در سطوحى مطرح مى شود که قابل فهم و دریافت عام هم نیست و قبول و دریافت آنها با ده ها شرط اولیه مواجه است. اعتبار وجودى الکترون و یا پروتون و ... چقدر است. این اعتبار چقدر بیشتر از وجود یک عدد است. آیا این ذرات شىء هستند، آیا مفاهیم کلان فیزیکى مثل سرعت، جرم و شتاب و ... درباره آنها صادق است منظور این است که نفى علیت در جهان درشت ساختارى با استفاده از مکانیسم هاى محتمل در جهان ریز ساختارى امرى نامربوط است. همین که بگوییم اصل هایزنبرگ نافى اصل علیت در سطح کلان است گزاره اى بى ربط و مهمل است. چه این مقدمات و نتایج در دو سطح ریزساختارى و درشت ساختارى انجام گرفته اند. اگر در مفاهیم مورد استفاده هایزنبرگ خدشه نکنیم بهترین نتیجه گیرى از کار او این است که بگوییم در صورت دقت در اندازه گیرى یک مختصه مثل جرم الکترون، مشخصه دیگر همین الکترون از مختصات ریاضى دقیق به یک حوزه و محدوده منتقل خواهد شد. یعنى سرعت در یک حوزه قرار خواهد گرفت و این خود یک قانون است و از آن نفى قاعده علیت نتیجه نمى شود. قاعده علیت، قاعده اى درشت ساختارى است. این قاعده در سطوح وجودى تعریف شده به صورت عرضى صادق دیده شده است. ارائه معادلات کلى که همیشه صادق باشند امرى فوق العاده مشکل و شاید محال باشد. تولید معادلات فلسفى مثل علیت در حوزه ها و محدوده هاى مختلف مى بایست انجام گیرد. نتیجه گیرى مفهوم علیت از مشکل ترین مفاهیم فلسفى است. حل مشکل علیت، مبتنى بر تعریف دقیق مفاهیم علیت، معلول، سنخیت و نسبت بین علت و معلول است. در جهان روبنایى یا جهان درشت ساختارى، فرض قاعده علیت قابل دفاع است. در جهان زیربنایى یا جهان مستقل از وجود انسان، ساخت گزاره قاعده علیت امکانپذیر نیست. نقد هیوم بر قاعده علیت به علیت تجربى برمى گردد و ربطى به مفهوم علیت مطرح شده در فلسفه اسلامى ندارد. قاعده عدم قطعیت هایزنبرگ نیاز به تعریف دقیق مفاهیم دارد و هنوز در مرحله هیپوتز قرار دارد و از اعتقاد به آن نفى قاعده علیت حاصل نمى شود. پى نوشت : ۱- مسأله علیت و رابطه حالت ها در فیزیک - اسوچنیکوت ۲- بررسى و نقد نظریات هیوم در چهار مسأله فلسفى، محمدتقى جعفرى ۳- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوى محمد تقى جعفرى مجلد۴ ۴- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوى محمد تقى جعفرى مجلد۷ ۵- تفسیر و نقد وتحلیل مثنوى محمدتقى جعفرى مجلد۴ ۶- هرم هستى، دکتر حائرى یزدى
روزنامه ایران

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS