دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مهدویت از دیدگاه اسماعیلیان و قرمطیان (قسمت دوم)

فرقه اسماعیلیه در نیمه دوم قرن دوم هجری، براساس اعتقاد به امامت اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق(ع)، شکل گرفت. اسماعیلیان در خصوص مهدویت عقاید خاصی مطرح کردند؛ اسماعیل، نخستین کسی بود که آنان به عنوان مهدی موعود و امام هفتم معرفی کردند...
No image
مهدویت از دیدگاه اسماعیلیان و قرمطیان (قسمت دوم)
مهدویت از دیدگاه اسماعیلیان و قرمطیان (قسمت دوم) خبرگزاری فارس: فرقه اسماعیلیه در نیمه دوم قرن دوم هجری، براساس اعتقاد به امامت اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق(ع)، شکل گرفت. اسماعیلیان در خصوص مهدویت عقاید خاصی مطرح کردند؛ اسماعیل، نخستین کسی بود که آنان به عنوان مهدی موعود و امام هفتم معرفی کردند. به هر حال، خلفای فاطمی پس از عبیدالله به تبلیغ امامت و مهدویت خود می‌پرداختند. در حقیقت، وظیفة مهدی؛ یعنی اصلاح جهان، به تمام افراد سلسله فاطمی به توالی نسبت داده شد،[111] و در واقع، وجود امام را قائم زمان خود و مایه فیض الهی آن عصر دانستند. این اعتقادات تا زمان المعز، خلیفه چهارم فاطمی، پابرجا بود، اما دراین زمان، اصلاحاتی در آن به وجود آمد. اصلاحات المعزلدین الله و بازگشت محدود به مهدویت محمد بن اسماعیل المعز، خلیفه چهارم فاطمی و از نظریه پردازان مهم اسماعیلی اقدام به اصلاح اعتقادی و تجدید نظر در برخی عقاید اسماعیلیان مخالف، در خصوص مهدویت نمود. اصلاح دینی المعز متضمن بازگشت جزئی به عقیدة امامت بود؛ بدان صورت که اکثریت اسماعیلیان نخستین قبول داشتند. بر این اساس، او امامت اسماعیل بن جعفر و پسرش محمد بن اسماعیل را به جای عبدالله بن جعفر که عبیدالله در نامه‌ای او را جد فاطمیان شمرده بود، پذیرفت و نسب خود را به آنان رسانید. بر طبق این اعتقاد، قائم دارای سه حد شد: حد عالم جسمانی، حد عالم روحانی و حد داوری روز قیامت. سپس دو حد جسمانی برای قائم منظور گردید: حد ناطق و حد خلفاء الراشدون. قائم نخست در پایان دور ششم تاریخ به عنوان امام هفتم دور اسلام ظاهر شد و به این ترتیب، اولین حد جسمانی خود را در شخص محمد بن اسماعیل، در مقام ناطق هفتم دور اسلام، به دست آورد، اما چون در دور ستر کامل ظهور کرده بود، شریعت او نیز مخفی و مستور بود. لذا قائم خلفایی برای خود تعیین و در آنها حد جسمانی ثانوی خود را تحصیل نمود و از طریق همین خلفا معنای باطنی احکام را بر مردم آشکار کرد؛ زیرا محمد بن اسماعیل رجعت نخواهد کرد. خلفا در ابتدا مخفی و مستور بودند، اما با عبیدالله آشکار شدند. آنها تا پایان عالم جسمانی حکومت خواهند کرد و حجت قائم، آخرین آنها خواهد بود. پس از آن قائم به حد جدیدی خواهد رسید و در دور روحانی ستارگان آشکار خواهد شد و پیش از آن که فراتر رود و با نفس کل یکی شود، بر مردمان داوری خواهد کرد.[112] المعز بخشی از علم غیب را به قائم نسبت داد تا قائم با آن از امام جلوتر خبر بدهد.[113] براساس این باور آنها که حکمت از امامی به امام دیگر منتقل می‌شود، امام هر عصر، دارای حکمتی است که از امام نخستین به او رسیده است.[114] یکی از داعیان اسماعیلی در قرن ششم، با اشاره به این اعتقاد المعز، می‌نویسد: قائم هفتمین امام، هفتمین پیامبر بعد از آدم و هفتمین وصی بعد از شیث است که عالم طبیعت با او به پایان می‌رسد و ظاهر شریعت تعطیل می‌شود. سپس مولانا المعز به رمز دربارة مهدی دعا کرده و او را تجدید کنندة نسخ شریعت شمرده است.[115] در کتاب کنزالولد، ادعیه‌ای از قول المعز نقل شده است. المعز در خصوص محمد بن اسماعیل که پایان دهنده شریعت و کامل کننده حقوق آن بود، دعا کرده و او را قائم الوسطی خوانده است و قائم القیامه کبری صاحب کشف خواهد بود.[116] قاضی نعمان در کتاب شرح الاخبار که در زمان المعز تالیف نموده، روایتی از حضرت علی(ع) نقل کرده است: ما اهل بیت (خلفای فاطمی خود را از اهل بیت می‌دانستند) بابی از ابواب بهشت هستیم؛ یعنی امام زمان در هر عصری در بهشت است و این که گفته می‌شود مهدی جهان را پر از عدل می‌کند، این گونه تعبیر می‌شود که نخستین کسی که آن عدل را پیاده کرد، مهدی بود و خداوند بعد از او به دست ائمه‌ای از فرزندانش آن عدل را کامل می‌کند و این وعده به مهدی نسبت داده شده است؛ زیرا او این کار را برای اولین بار آغاز کرد. در روایت دیگری از قول المعز، مهدی باز کننده قفل فضل، رحمت و برکت است و [افرادی] از ذریه او وعده الهی را کامل می‌کنند.[117] این دو روایت در حقیقت به نوعی اعتراف به مهدویت محمدبن اسماعیل است، اما ادامه دهنده کار محمد بن اسماعیل در ذریه او و خلفای فاطمی می‌باشد که باید عدل الهی را کامل کنند. در این تفسیر جدی، قائم، شریعت جدیدی اعلام نمی‌کند، بلکه معنای باطنی شرایع قبلی را آشکار می‌کند و خلفای فاطمی را نماینده قول و عمل قائم می‌شمارد و به جز امام وقت که تاویل کننده معنای باطنی احکام شریعت‌اند، قائم و صاحب الزمانی معرفی نمی‌شود. به عبارت دیگر، او منکر رجعت جسمانی محمد بن اسماعیل به عنوان قائم است، زیرا فاطمیان در مقام خلفای او، وظایفش را عهده‌دار شده‌اند.[118] این اصلاح اعتقادی باعث شد تا بسیاری از اسماعیلیان مخالف، با او بیعت کنند؛ ابویعقوب سجستانی از مهمترین شخصیت‌هایی است که به المعز گروید و در آثارش از امامت او دفاع کرد. اسماعیلیان خراسان، مکران و سند نیز حامی المعز شدند، به ویژه المعز با این اصلاحات می‌خواست قرمطیان بحرین را به خود نزدیک کند. او در نامه‌ای به قرمطیان، آنها را به سبب قتل و غارت‌های انجام شده توبیخ کرد. حسن اعصم، رهبر آنان، نیز به المعز پاسخ داد.[119] اصلاحات المعز، در زمان جانشینان وی نیز ادامه یافت و در حقیقت هر خلیفه‌ای خود را امامی می‌دانست که در دور محمد (ص) به امامت رسیده و تکمیل کننده عدل قائم است و این دور تا قیامت ادامه خواهد داشت. رجعت الحاکم بامرالله در اعتقاد دروزیان از جمله خلفای جنجال برانگیز اسماعیلی الحاکم بامرالله (د: 411 ه) است که پس از العزیز، فرزندان المعز، به خلافت رسید. در زمان الحاکم، فرقة دروزیه با اعتقاد به الوهیت الحاکم ایجاد شد. رکن اصلی دین دروزیان که از اعتقاد فاطمیان نشأت می‌گیرد، باور به مهدی و امام منصوب از جانب خداوند است. عقیده رجعت به مفهوم امام حامل نور الهی اضافه شده است و هنگامی که زمان آن برسد، امام، قائم یا مهدی منتظر رجعت خواهد کرد تا زمین را پر از عدل و داد کند و نماینده خدا در زمین باشد. چون حکومت فاطمیان نتوانسته بود عدالت را به طور کامل در جامعه پیاده کند، لذا احساس نارضایتی عمومی به وجود آمد و موجب شد تا مردم الحاکم را همان امامی بدانند که وعده آن در قرآن داده شده است و عدالت را در جهان بر پا خواهد کرد. داعیان الحاکم زمینه دور کشف را فراهم کرده بودند و در سال 403 ه از ظهور قریب الوقوع قائم خبر دادند. این اعتقاد در سال 408 ه تغییر کرد و الحاکم جلوة خداوند معرفی شد و امامت که ذاتی الحاکم بود در حمزه بن علی تجلی یافت،[120] و برای اولین بار الوهیت الحاکم اعلام شد. این امر باعث شورش‌هایی گردید و بسیاری از دروزیان به شام گریختند و در آن جا باقی ماندند و با تبلیغ پنهانی این اعتقاد، جامعه خاصی برای خود به وجود آوردند. نامه‌ها و مطالبی که از حمزه‌بن علی باقی مانده به اعتقاد به الوهیت الحاکم اشاره می‌کند؛ اعتقادی که با برخی اقدامات الحاکم، جنبه معنوی خاصی پیدا می‌کرد.[121] حمید‌الدین کرمانی با طرح دلایل اثبات امامت الحاکم،[122] به این امر توجه کرده است که اعتقاد به الوهیت الحاکم ریشه در آرزوی قائم و قیام قیامت دارد. وی این نظریه را که با ظهور الحاکم، قیامت رخ خواهد داد، به شدت رد می‌کند. با پنهان شدن الحاکم در سال 411 ه و مرگ حمزه‌بن علی، اندیشة انتظار و ظهور و بازگشت الحاکم در میان دروزیان نفوذ بیشتری پیدا کرد. ابن طولون، از دانشمندان قرن نهم هجری، می‌نویسد: «بسیاری از مردم شام تا امروزه به غیبت الحاکم اعتقاد دارند و می‌گویند او بدون شک بازخواهد گشت و زمین را آماده می‌کند».[123] این اعتقاد تا امروز هم‌چنان در بین دروزیان باقی مانده است. عقیدة مهدویت اسماعیلیان در عصر المستنصربالله اسماعیلیان تا دوره المستنصربالله (د: 487 ه) که نواده الحاکم بود، سلاله‌های هفت امامی بیشتری را پس از محمد بن اسماعیل پذیرفتند. ناصر خسرو، از داعیان دوره المستنصربالله، دیدگاه‌های خاصی در این باره مطرح کرد. وی که از قبادیان به مصر رفت و به کیش اسماعیلی گروید، در کتاب وجه دین این اعتقاد را مطرح کرده است که هفتمین امام، قائم یا قائم القیامه خواهد بود که مرتبت قیامت دارد و قائم در حقیقت تکمیل کننده امامان خواهد بود و به جای آن که به نسخ شریعت قبلی بپردازد و شریعت جدیدی جای‌گزین آن نماید، به هدایت الهی بر بشریت داوری خواهد کرد. او با تقسیم دور کنونی به دو بخش دور امامان و دور خلقان، ظهور قائم که هفتمین امام و صاحب دور آخر شناخته می‌شد، امر متعلق به آینده می‌داند و درباره ظهور قائم پیش‌بینی خاصی نمی‌کند.[124] اندیشه‌های ناصر خسرو تا حدودی بیانگر دیدگاه مردم و خلافت فاطمی در نیمه دوم قرن پنجم هجری دربارة مهدویت است. هم زمان با ناصر خسرو، داعی دیگری به نام محمد بن علی صوری، نظریه‌ای مطرح کرد مبنی بر این که بین مهدی و قائم تفاوت وجود دارد. او مهدی را در شخص محمد بن اسماعیل دانست که پس از ظهور، به صورت روحانی در آمده و امام قائم که از نسل المستنصربالله خواهد بود، هنوز ظهور نکرده است. در این میان، امامان و ابواب آنها در این دور فترت هم چنان وجودشان ادامه خواهند یافت و مردم را به اطاعت از این دو شخصیت معادی فرا خواهند خواند. این اعتقادات تعدیل و تطبیق عقاید قدیم را با واقعیاتی که اسماعیلیان فاطمی پس از پایان دومین دور سلاله ائمه هفت‌گانه با آن روبه‌رو شدند، بیان می‌کند. بنابر نقل کتاب المجالس المستنصریه که تقریرات ملیجی یکی از دعات المستنصربالله است، سلاله‌های هفت‌گانه یکی پس از دیگری ادامه خواهد یافت تا فرا رسیدن قائم القیامه که حجت او وهفتمین امام متصل به دور او خواهد بود و خود قائم امام هشتم در میان امامان آن دور، هفتمین ناطق است. المستنصر بالله، هشتمین خلیفه فاطمی و هشتمین امام است؛ یعنی این که او می‌تواند انجام دهنده و تحقق بخشنده وظایف قائم باشد، اگر زمان ظهور وی فرا رسیده باشد.[125] با این دیدگاه، خلفای فاطمی، در حقیقت، خلفای قائم معرفی شدند که باید تا روز قیامت از ذریه حضرت رسول (ص) باشد. این اعتقاد باعث شد تا به قائم ارزش و اهمیت خاصی بدهند و کمال نفس و رستگاری انسان را توسط قائم بدانند و با ظهور قائم که آغاز کننده مرحله واپسین تاریخ است، جدایی قطعی بین رستگاران و دوزخیان را در زمان ظهور او بدانند. پس از مرگ المستنصربالله در سال 487ه ، اسماعیلیان به دو شاخه نزاری و مستعلوی تقسیم شدند. مستعلویان در مصر تا سال 567ه، زمانی که صلاح‌الدین ایوبی پس از مرگ العاضد، خطبه را به نام خلیفه عباسی گرداند، ادامه حیات دادند. ضعف سیاسی فاطمیان و درگیری با صلیبیان و جدایی نزاریان از طیبیان یمن باعث شد تا جایگاه اعتقادی خلفای مستعلوی در نزد عموم اسماعیلیان به شدت تضعیف شود و به تدریج اعتقاد به قائم منتظر، ارزش خود را از دست بدهد. اسماعیلیان ایران به رهبری حسن صباح معتقد به امامت نزار شدند و تبلیغات گسترده‌ای در این خصوص به راه انداختند. سه امام نخستین نزاری به نام‌های هادی، مهتدی و قاهر، در دوره ستر به سر می‌بردند. از اعتقادات اسماعیلیان در این عصر اطلاع چندانی در دست نیست، اما این مسئله روشن است که به تدریج جایگاه قائم منتظر و مهدی موعود به قائم القیامه داده شد. با امامت حسن دوم ائمه نزاری به دور کشف و ظهور وارد شدند. وی در سال 559 ه، با اعلام قیامت، اسماعیلیان را به دور قیامت وارد کرد و شریعت را از دوش آنان برداشت و خود را قائم القیامه معرفی نمود. قیامت در نظر آنان معنوی و روحانی بود و به ظهور حقیقت امام نزاری تعبیر شد و مؤمنان می‌توانستند حقیقت یا واقعیت معنوی و باطنی احکام را دریابند و به این صورت، بهشت در این جهان برایشان محقق شده بود.[126] پس از امامت حسن دوم، امام به عنوان قائم شمرده می‌شد و برخی وظایف قائم را عهده‌دار بود. حمله هلاکو به الموت و تسخیر الموت باعث سقوط حکومت اسماعیلیان گردید و آنان را برای مدت دو قرن از دسترسی به امام دور کرد. خواجه نصیر که در زمان حمله هلاکو به الموت در آن جا به سر می‌برد، در خصوص امامت و جایگاه آن بحث مفصلی دارد و علت همه هستی را امام می‌داند و صفاتی الهی به او نسبت می‌دهد. دیدگاه‌های او بیانگر نگرش اسماعیلیان در این مقطع زمانی به امامت و به تبع آن، قائم و صاحب‌الزمان است.[127] پس از سقوط الموت، بین محمد شاه و قاسم‌شاه، نوادگان رکن الدین خورشاه، اختلاف درگرفت و باعث به وجود آمدن دو شاخه محمد شاهی و قاسم شاهی شد. امامان محمد شاهی در ابتدای قرن دهم هجری به هند مهاجرت کردند و سلسله امامت آنان تا قرن سیزدهم هجری تداوم یافت و پس از آن منقطع گردید. از فعالیت‌ها، تبلیغات و اعتقادات امامان محمد شاهی در خصوص مهدویت و قائم منتظر اطلاع دقیقی در دست نیست، اما به نظر می‌رسد که اینان پیرو عقاید آخرین امامان الموت بودند. امامان قاسم شاهی به تدریج مورد قبول اکثریت جامعه اسماعیلی قرار گرفتند و اسماعیلیان تا امروز به امامت کریم آغاخان چهارم معتقدند و او را از سلاله قاسم شاه می‌شمارند. اسماعیلیان معاصر به امام وقت نسبت روحانی می‌دهند و او را جلوه‌گاه صفات علمی بر می‌شمارند. آنان، همانند پیشینیان معتقدند که امام باید زنده باشد و اگر زنده نباشد امام نیست و اگر ظاهر نباشد، در حق پیروان خود ظلم کرده است. فرمان‌های امام تا زمان حیات وی ارزش‌مند است و اسماعیلیان باید آن را اجرا کنند.[128] آنها در دعاها و مراسم مذهبی‌شان که از زمان آغاخان سوم ملزم به اجرای آن شدند، به صاحب‌الزمان و امام عصر توجه خاصی دارند. در دعاهای صبح پس از ذکر تسبیح اول و دوم، ذکر نام حضرت علی(ع) و پیامبر(ص) و اسماء‌ جلاله و قرائت سوره حمد، بر صاحب الزمان صلوات می‌فرستند. در دعاهای بعد هم از امام حاضر در رفع مصائب استمداد طلبیده، می‌گویند توسلوا عندالمصائب بمولاکم الحاضر شاه کریم الحسینی. در دعای دیگری با استعانت از امام عصر طلب مغفرت می‌نمایند و طلب شفاعت از همة ائمه را از خداوند خواستارند.[129] طبق اظهار نظر مسئولان انجمن مذهبی اسماعیلیان مشهد، امروزه انتظار به ظهور مهدی موعود، در اعتقاد اسماعیلیان معنایی ندارد و اعتقاداتی که در گذشته به ظهور و علائم مهدی شده بنابر شرایط آن عصر بوده و امروزه امام حاضر همه دستورات مذهبی را می‌دهد. آنان برای مهدویت هیچ جایگاهی قائل نیستند و تمام دستورات امام را از جانب خداوند می‌دانند، بدین ترتیب، وظایف مهدی را برعهده امام عصر گذاشته، تحقق وعده‌های الهی را منوط به اطاعت محض از دستورات امام می‌دانند. تنها فرقه‌ای که به انتظار، اعتقاد دارند دروزیان‌اند که منتظر بازگشت و ظهور الحاکم‌اند. گروه‌هایی از این فرقه در شام باقی مانده‌اند. هم چنین بقایای اندکی از فرقه مراد میرزایی که بنا به سفارش مراد میرزا به امامت صمد شاه معتقد شده بودند، پس از مرگ مراد میرزا منکر مرگ او شده‌اند و در انتظار بازگشت وی هستند. سایر فرقه‌های اسماعیلی به رجعت و مهدویت فرد خاصی اعتقاد ندارند و همه توجه خود را به امام حاضر خود معطوف نموده‌اند. پی‌نوشت‌ها * استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی. 1. ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، (بیروت، دارالمعرفه) ج 5، ص 179؛ ابی محمد حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، تصحیح علامه سید محمد صادق آل بحر العلوم، (نجف، المطبعه الحیدریه، 1355ق)، ص 26 ـ 27؛ ابن بابویه قمی: کمال الدین و تمام النعمه (قم، مکتبة الصدوق، 1390ق) ص 32 ـ 36. 2. نوبختی، پیشین، ص 30 ـ 31 و 34. 3. همان، ص 35. 4. ابن حزم، پیشین، ج 5، ص 179؛ عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، تصحیح محمد زاهد بن حسن الکوثری، (قونیه، مکتب نشر الثقافة الاسلامیه، 1367ق)، ص 36 ـ 38. 5. بغدادی، همان، ص 23؛ ابن حزم به آنها جارودیه گفته است: ابن حزم، پیشین، ج 5، ص 179. 6. بغدادی، پیشین، ص 53؛ ابوالحسن علی اشعری قمی، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ترجمه محسن مؤیدی، (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1361) ص 21؛ ابن بابویه قمی، پیشین، ص 37؛ ابن حزم، پیشین، ص 180. 7. برخی منابع، اسماعیل، وبرخی دیگر، عبدالله را پسر بزرگ امام جعفر صادق (ع) دانسته‌اند. دسته‌ای از شیعیان معتقد به امامت عبدالله شدند که به فطیحه معروف شدند، ر. ک: ابن هیثم، المناظرات، تصحیح مادلونگ، (لندن، موسسه مطالعات اسماعیلی ، 2002) ص 35. 8. برای اطلاع از زندگی اسماعیل مراجعه کنید. به حمیدالدین کرمانی، المصابیح فی اثبات الامامه، تصحیح مصطفی غالب، (بیروت، منشورات حمد، 1969 م) ص 129 ـ 130؛ عارف تامر، تاریخ الاسماعیلیه، (لندن، ریاض الرئیس للکتب و النشر، 1991) ص 117. 9. جوینی، تاریخ جهانگشای، تصحیح علامه قزوینی، (لیدن، هلند، 1355 ق) ج 3، ص 148؛ ابن بابویه، پیشین، ص 71؛ قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، تصحیح محمد حسینی جلالی، (قم، موسسه نشر الاسلامی، بی‌‌تا)ج 3، ص 390؛ عمادالدین ادریس، عیون الاخبار و فنون الاثار، تصحیح مصطفی غالب، (بیروت، دارالاندلس، 1986 م) ج5، ص334. 10. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، توضیح الملل، ترجمه افضل‌الدین ترکه، تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی، (تهران، انتشارات اقبال، 1361)، ج 1، ص 175. 11. نوبختی، پیشین، ص 68؛ سعد بن عبدالله اشعری قمی، المقالات و الفرق، تصحیح دکتر محمد جواد مشکور، (تهران، مرکز انتشارات علمی فرهنگی، 1361) ص 80. 12. ابن هیثم، پیشین، ص 36؛ بغدادی، پیشین، ص 39؛ شهرستانی، پیشین، ج 1، ص259. 13. سید مرتضی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، تصحیح عباس اقبال، (طهران، مطبعه مجلس، 1313ه) ص 182؛ فدائی خراسانی، تاریخ اسماعیلیه یا هدایت المؤمنین الطالبین، تصحیح الکساندر سیمونوف، (تهران، اساطیر، بی‌تا) ص 14. 14. شهرستانی، پیشین، ج 1، ص 259. 15. اربعة کتب اسماعیلیه، تصحیح اشتروتمان، مجمع العلمی گوتنگین، (بیروت، موسسة النور للمطبوعات، 2002)، ص 15 ـ 16؛ جوینی، پیشین، ج 3، ص 148. 16. فدائی خراسانی، پیشین، ص 16. 17. ابن بابویه، پیشین، ص 71 ـ 73. 18. علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 9، ص 175؛ ابن هیثم، پیشین، ص 35. 19. کشی، رجال، ص 245. 20. جوینی، پیشین، ج 3، ص 145؛ رشید الدین فضل‌الله همدانی، جامع التواریخ، به کوشش محمد تقی دانش پژوه و محمد مدرسی، (طهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1338)، مباحث اسماعیلیان و فاطمیان، ص 9. 21. ابن بابویه، پیشین، ص 70. 22. ابن خلدون، تاریخ، (بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1391 ه . ق / 1971م) ج4، ص 29. 23. نوبختی، پیشین، ص 68 ـ 69؛ سعد بن عبدالله اشعری قمی، پیشین، ص 81؛ شهرستانی، پیشین، ص 211. 24. برای اطلاع بیشتر ر. ک: ابن هیثم، پیشین، ص 56. 25. برای اطلاع بیشتر از زندگی محمد بن اسماعیل ر. ک: داعی ادریس، پیشین، ج 4، ص 351 ـ 354؛ عارف تامر، تاریخ اسماعیلیه، پیشین، ص 117 ـ 118. 26. کلینی، اصول کافی، ترجمه و تصحیح سید جواد مصطفوی، (بی‌جا، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، بی‌تا)، ج 2، ص 400. 27. حسن ابراهیم حسن وشرف طه، عبیدالله المهدی، (مصر، مکتبة النهضة المصریه، بی‌تا) ص37 ـ 38؛ نوبختی، پیشین، ص 72 ـ 74. 28. فرهاد دفتری،تاریخ و عقاید اسماعیلیه، (تهران، نشر فروزان، 1375ش) ص163ـ164؛ طاهر بن ابراهیم یمانی، الانوار اللطیفه فی حقیقه، تصحیح محمد حسن الاعظمی، (قاهره، الهیئة المصریه للعامه، 1910م)، ص 126؛ ابراهیم بن حسین حامدی، کنز الولد، تصحیح مصطفی غالب، لیسبادن، دارالنشر فرانزشتاینر، 1971) ص 254. 29. ابن جوزی، تبلیس ابلیس، (بیروت،دارالکتب العلمیه، بی‌تا)، ص 12. 30. حسن ابراهیم حسن، وشرف طه، پیشین، ص 39. 31. دفتری، پیشین، ص 163 ـ 164. 32. نوبختی، پیشین، ص 74. 33. ابن هیثم، پیشین، ص 56. 34. نوبختی، پیشین، ص 72 ـ 74. 35. ابن هیثم، پیشین، ص 36. 36. ابوالحسن علی اشعری قمی، پیشین، ص 21. 37. در مورد علت نام‌گذاری این فرقه به قرامطه، ر. ک: ابن جوزی، تبلیس ابلیس، پیشین، ص 104؛ تامر: تاریخ الاسماعیلیه، پیشین، ص 91. 38. همو، اسماعیلیه و قرامطه، ترجمه حمیرا زمردی، (تهران، انتشارات جامی، 1377)، ص 89 ـ 90. 39. دخویه، قرمطیان بحرین و فاطمیان، ترجمه محمد باقر امیرخانی، (تهران، سروش، 1371)، ص 27. 40. تامر، اسماعیلیه و قرامطه، پیشین، ص 83. 41. احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمه الفاطمیین الخلفاء، تصحیح جمال الدین الشیار، (قاهره، 1996 م) ج 1، ص 155. 42. بغدادی، پیشین، ص 30. 43. ثابت بن سنان، اخبار القرامطه، تصحیح سهیل زکار، (ریاض، دارالکوثر، بی‌تا) ص189ـ190؛ مقریزی، پیشین، ج 1، ص 152؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص88ـ91. 44 . حسن بزون، القرامطه بین الدین و الثوره، (لبنان، موسسه الانتشار العربی، 1997 م)، ص 259 ـ 260. 45. ثابت بن سنان، پیشین، ص 190 ـ 191؛ مقریزی، پیشین، ج 1، ص 158. 46. سعد بن عبدالله اشعری قمی، پیشین، ص 158؛ نوبختی، پیشین، ص 73؛ ابوالحسن اشعری، پیشین، ص 21. 47. داعی فاطمی، طاهر بن ابراهیم حارثی یمانی (د: 584ه)، هفت دور نبوت را به طور کامل مورد بررسی قرار داده است، ر. ک، یمانی، پیشین، ص 129؛ هم‌چنین ر. ک: حامدی، پیشین، ص 254. 48. دفتری ، پیشین، ص 143. 49. بزون، پیشین، ص 261. 50. شمس‌الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، تصحیح عمر عبدالسلام تدمری، (بیروت، دارالکتب العربی، بی‌تا) حوادث سال 332 ه ؛ ابن حزم، پیشین، ج 5، ص 187. 51. دخویه، پیشین، ص 42. 52. همان، ص 42 ـ 43؛ عارف تامر، اسماعیلیه و قرامطه، پیشن، ص 162. 53. مقریزی، پیشین، ج 1، ص 169. 54. ثابت بن سنان، پیشین، ص 189؛ مقریزی، پیشین، ص 169. 55. عارف تامر، اسماعیلیه و قرامطه، ص 90. 56. دخویه، پیشین، ص 93. 57. نوبختی، پیشین، ص 74. 58. سعد بن عبدالله اشعری قمی، پیشین، ص 84. 59. ابن جوزی، المنتظم فی تواریخ الملوک و الامم، تصحیح سهیل زکار، (بیروت، دارالفکر، بی‌تا)، ج 8، ص 3 ـ 38؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، تصحیح جمال الدین الشیال، (قاهره، موسسة المصریة العامه للتألیف و الترجمه، بی‌تا)، ج3، ص220؛ ذهبی، پیشین، ج 23، ص 373 ـ 374؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، (بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا) ج 11، ص 158. 60. ابن تغری بردی، پیشین، ص 220. 61. نوبختی، پیشین، ص 74 ـ 75. 62. مسکویه، تجارب الامم، ترجمه علینقی منزوی، (انتشارات توس، بی‌تا)، ج6، ص86ـ87. 63. ثابت بن سنان، پیشین، ص 55 ـ 60. 64. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده (علمی و فرهنگی، 1365) ص 378؛ عریب بن سعد قرطبی: صلة تاریخ الطبری، (لیدن، بریل، 1897)، ص 162. 65. دخویه، پیشین، ص 83 به نقل از نهایه الارب نویری. 66. بزون، پیشین، ص 272؛ ویلفرد مادلونگ، فرقه‌های اسلامی، ترجمه ابوالقاسم سری ( انتشارات اساطیر، 1377)، ص 154. 67. بغدادی، پیشین، ص 172 ـ 173. 68. بزون، پیشین، ص 274؛ مسکویه، پیشین، ج 6، ص 87. 69. ثابت بن سنان، پیشین، ص 225؛ عریب بن سعد، پیشین، ص 6949. 70. مادلونگ، پیشین، ص 155. 71. مسعودی، پیشین، ص 378 ـ 379؛ ثابت بن سنان، پیشین، ص 225. 72. دفتری، پیشین، ص 191. 73. دخویه، پیشین، ص 83؛ بزون، پیشین، ص 274. 74. مادلونگ، پیشین، ص 154 ـ 157. 75. مادلونگ، پیشین، ص 157؛ دفتری، پیشین، ص 191. 76. در خصوص زندگی و احوال ائمه مستور ر. ک: ثابت بن سنان، پیشین، ص 289 ـ 273؛ داعی ادریس، پیشین، ج 4، ص 358 ـ 380 و 467؛ مصطفی غالب، تاریخ الدعوة الاسماعیلیه، ص 152 ـ 157. 77. درباره این مقامات ر. ک: همان، ص 41. 78. علی بن محمد الولید، تاج العقائد و معدن الفوائد، تصحیح عارف تامر، (بی‌جا، موسسه عزالدین للطباعة و النشر، 1982)، ص 68. 79. داعی ادریس، پیشین، ج 5، ص 89 ـ 105. 80. ابن خلدون، العبر، (بیروت موسسه العلمی للمطبوعات، 1391ق) ج 3، ص 43؛ ابوالفداء، المختصر فی اخبار افراد البشر، ج 2، ص 63 ـ 64؛ ابن اثیر، الکامل، ج 13، ص93. 81. داعی ادریس، پیشین، ج 5، ص 44. 82. قاضی نعمان، رساله افتتاح الدعوه، تصحیح و داد القاضی، (بیروت، دارالثقافة، بی‌تا) ص 33 به بعد؛ همدانی، پیشین، ص 13. 83. دفتری، پیشین، ص 154. 84. مقریزی، پیشین، ج 1، ص 59 ـ 65؛ قاضی نعمان، رساله افتتاح الدعوه، پیشین، ص 251 ـ 264؛ همو، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، تصحیح محمد حسینی جلالی، (قم، موسسه نشر اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، بی‌تا) ج 3، ص 431 ـ 435؛ ثابت بن سنان، پیشین، ص 284؛ ابن اثیر، پیشین، ج 13، ص 98 ـ 100؛ یحیی بن بن سعید الانطاکی، تاریخ الانطاکی، تصحیح عمر عبدالسلام تدمری (لبنان، طرابلس، 1990م) ص 59. 85. قاضی نعمان، رساله افتتاح الدعوه، پیشین، ص 264 ـ 273؛ مقریزی، پیشین، ج 1، ص 67 ـ 68؛ یحیی بن سعید الانطاکی، پیشین، ص 66 ـ 67. 86. مارشال هاجسن، فرقه اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره‌ای، (تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1369 ه) ص 16. 87. ابوالحسن اشعری، پیشین، ص 21؛ نوبختی ، پیشین، ص 72 ـ 73؛ سعد بن عبدالله اشعری قمی، پیشین، ص 156 ـ 158. 88. همدانی، پیشین، ص 23. 89. دفتری، پیشین، ص 148 ـ 152. 90. همان، ص 269. 91. حسن ابراهیم حسن، و شرف طه احمد، پیشین، ص 283. 92. قاضی نعمان، شرح الاخبار، پیشین، ج 3، ص 356 ـ 355. 93. همان، ص 357. 94. همان، ص 359 ـ 361. 95. همان، ص 363 ـ 364؛ داعی ادریس، پیشین، ج 5، ص 12. 96. قاضی نعمان، شرح الاخبار...، پیشین، ص 364 ـ 366؛ داعی ادریس: پیشین، ص15ـ16. 97. ر. ک: قاضی نعمان ، پیشین، ص 371؛ رساله ذهبیه، تصحیح عارف تامر، (سوریه، سلمیه، 1375ق) ص 80؛ داعی ادریس، پیشین، ص 11؛ ابویعقوب سجستانی، کشف المحجوب، تصحیح هانری کربن، انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران، ص 81؛ همو، الینابیع، تصحیح مصطفی غالب، (بیروت، المکتب التجاری للطباعة و النشر و التوزیع، 1965م) ص159. 98. قاضی نعمان، شرح الاخبار...، پیشین، ص 378 ـ 380؛ داعی ادریس، پیشین، ص13ـ14. 99. قاضی نعمان، شرح الاخبار، پیشین، ص 394 ـ 400؛ داعی ادریس، پیشین، ص 15. 100. ابواسحاق کوهستانی، هفت باب، چاپ شده در کتاب فرقه اسماعیلیه هاجسن، ص385. 101. قاضی نعمان، شرح الاخبار، پیشین، ج 3، ص 354 و 418؛ داعی ادریس، پیشین، ج 5، ص 16؛ فدائی خراسانی، پیشین، ص 57؛ همدانی، پیشین، ص 27. 102. ابواسحاق کوهستانی، پیشین، ص 385. 103. قاضی نعمان، رسالة افتتاح الدعوه، پیشین، ص 33. 104. قاضی نعمان، الارجوزه المختاره، تصحیح یوسف البقاعی، (بیروت، دارالاضواء، بی‌تا)، ص 119. 105. سجستانی، کشف المحجوب، پیشین، ص 81. 106. همان، ص 82. 107. همو، الینابیع، پیشین، ص 159. 108. خواجه نصیرالدین طوسی، تصورات یا روضة التسلیم، تصحیح ایوانف، (تهران، نشر جامی، 1363) ص 114. 109. قاضی نعمان، شرح الاخبار، پیشین، ج 3، ص 372؛ داعی ادریس، پیشین، ج 5، ص12 مقایسه شود با ابن بابویه (شیخ صدوق)، پیشین، ص 66؛ مجلسی، پیشین،ج 52، ص366؛ سعد بن عبدالله اشعری قمی، پیشین، ص 84 ـ 85. 110. ابراهیم حسن، پیشین، ص 327 به نقل از زهرالمعانی داعی ادریس، ص 65ـ 67. 111. ابواسحاق کوهستانی، پیشین، ص 388 به نقل از طلوع فاطمیان، تالیف ایوانف. 112. دفتری، پیشین، ص 206 ـ 207. 113. خمس رسائل اسماعیلیه، (رساله ذهبیه)، گردآوری و تصحیح عارف تامر (سوریه، سلمیه، 1375 ق / 1956 م)، ص 82. 114. قاضی نعمان، المجالس و المسایرات، تصحیح حبیب الفقهی، (بیروت، دارالمنتظر، بی‌تا) ص 265. 115. طاهربن ابراهیم حارثی، پیشین، ص 130 ـ 131. 116. ابراهیم بن حسن، پیشین، ص 254. 117. قاضی نعمان: شرح الاخبار، پیشین، ج 3، ص 390. 118. دفتری، پیشین، ص 208. 119. دخویه، پیشین، ص 100 ـ 101. 120. ابوعزالدین نجلا، م، تحقیقی جدید در تاریخ، مذهب و جامعه دروزیان، ترجمه احمد نمایی، (مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1372ه) ص157 ـ 162. 121. محمد احمد الخطیب، عقیده الدروز عرض و نقض، (اردن، مکتبه الاقصی، 1400 / 1980) ص 62 ـ 65 و 122 ـ 123؛ یحیی بن سعید الانطاکی، پیشین، ص 334 ـ 335.؛ الزعبی، الدروز ظاهرهم و باطنهم، (مکتبة العرفان، بی‌تا، بی‌جا) ص 38. 122. حمید الدین کرمانی، پیشین، ص 144 ـ 145. 123. محمد ابن طولون، اللمعات البرقیه فی نکت التاریخیه، تصحیح محمد خیر رمضان، (بیروت، دارابن حزم، بی‌تا)، ص 93. 124. ناصر خسرو، وجه دین، تصحیح غلامرضا اعوانی، (تهران، انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران، 1397ق) ص 176 ـ 177، 200 و 244 ـ 245. 125. دفتری، پیشین، ص 253. 126. در مورد دور قیامت ر. ک: جوینی: پیشین، ج 3، ص 226 ـ 228؛ همدانی، پیشین، ص 164 ـ 165؛ ابوالقاسم عبدالله ابن علی کاشانی، زبدة التواریخ، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، (تهران، موسسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1366). ص 201؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به اهتمام عبدالحسین نوائی، چاپ سوم (انتشارات امیرکبیر، تهران، 1364) ص522 ـ 523؛ ابواسحاق کوهستانی، پیشین، ص 41 ـ 42؛ هاجسن، پیشین، ص 304 به بعد. 127. خواجه نصیرالدین طوسی، پیشین، ص 38 به بعد. 128. در پایگاه اینترنتی اسماعیلیان بحث مفصلی در مورد امام آمده است؛ برای اطلاع بیشتر ر.ک: sun. ismaili. net 129. نجیب مایل هروی، نامه الموت، (بی‌جا، بنگاه کتاب، بی‌تا)، ص 83 ـ 88. منابع ـ ابراهیم حسن، حسن و طه احمد شرف، عبیدالله المهدی امام الشیعه الاسماعیلیه و موسس الدولة الفاطمیة فی بلاد مغرب، (مصر، مکتبة النهضة المصریه، بی‌تا). ـ ابن بابویه قمی، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری، (بی‌تا، مکتبة الصدوق 1390 ه . ق). ـ ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، تصحیح جمال الدین الشیال، (قاهره، المؤسسه المصریه العامه التالیف و الترجمة ، بی‌تا). ـ ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، تبلیس ابلیس (بیروت، دارالکتب العلمیه، بی‌تا). ـ ــــــــــــــــــــــــــــ ، المنتظم فی تواریخ الملوک و الامم، تصحیح سهیل زکار (بیروت، دارالفکر، بی‌تا). ـ ابن حزم، علی بن احمد، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل (بیروت، دارالمعرفه،بی‌تا). ـ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون (بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1391ق / 1971م). ـ ابن سنان ثابت، اخبار القرامطه فی الاحساء الشام، العراق، الیمن، تصحیح سهیل زکار (ریاض، عربستان، دارالکوثر). ـ ابن هیثم، جعفر بن احمد بن محمد، المناظرات، تصحیح paule walker , welferd Madlung (لندن، موسسه مطالعات اسماعیلی، 2000). ـ ادریس، عمادالدین، عیون الاخبار و فنون الاثار، تصحیح مصطفی غالب (بیروت، دارالاندلس، 1986م). ـ اشعری، ابوالحسن علی، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ترجمه محسن مؤیدی (تهران، انتشارات امیرکبیر، بی‌تا). ـ اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تصحیح محمد جواد مشکور (تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361هـ). ـ الانطاکی، یحیی بن سعید، تاریخ الانطاکی المعروف به بصله تاریخ اوتیخا، تصحیح عمر عبدالسلام تدمری (لبنان، طرابلس، 1990 م). ـ بزون، حسن، القرامطه بین الدین و الثوره (لبنان، موسسه انتشارات العربی، 1997 م). ـ بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، تصحیح محمد زاهدبن الحسن الکوثری (قونیه، مکتب نشر الثقافة الاسلامیه، 1367 ه . ق / 1948 م). ـ تامر، عارف، تاریخ الاسماعیلیه (لندن، ریاض الرئیس للکتب و النشر، 1991). ـ ـــــــــــ ، اسماعیلیه و قرامطه در تاریخ، ترجمه حمیرا زمردی (تهران، جامی، 1377). ـ جوینی، تاریخ جهانگشای، تصحیح علامه عبدالوهاب قزوینی (لیدن، هلند، 1355 ق). ـ حامدی، ابراهیم بن حسین، کنزالولد، تصحیح مصطفی غالب (لیسبادن، دارالنشر خوانز شتاینر، 1971). ـ حسنی رازی، سید مرتضی بن داعی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، تصحیح عباس اقبال (طهران، مطبعة مجلس، 1313هـ). ـ خطیب، محمد احمد، عقیدة الدروز عرض و نقض (اردن، مکتبة الاقصی، 1400ق/1980م). ـ خراسانی فدائی، محمد بن زین العابدین، تاریخ الاسماعیلیه یا هدایت المؤمنین الطالبین، تصحیح الکساندر سیمونوف (تهران، انتشارات اساطیر، 1373). ـ دخویه، قرمطیان بحرین و فاطمیان، ترجمه محمد باقر امیرخانی (تهران، سروش، 1371هـ .ش). ـ دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه (تهران، نشر فرزان، 1375 هـ .ش). ـ ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، تصحیح عمر عبدالسلام تدمری (بیروت، دارالکتب العربی، بی‌تا). ـ الزعبی، محمد علی، الدروز ظاهرهم و باطنهم (بی‌جا، مکتبه العرفان، بی‌تا). ـ سجستانی، ابویعقوب، کشف المحجوب، تصحیح هنری کربین (تهران، کتابخانه طهوری، بی‌تا). ـ ـــــــــــــــــــ ، الینابیع، تصحیح مصطفی غالب (بیروت، المکتب التجاری للطباعة و النشر و التوزیع، 1965م). ـ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ترجمه افضل الدین ترکه، تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی (تهران، انتشارات اقبال، 1361). ـ طوسی، خواجه نصرالدین، تصورات یا روضة التسلیم، تصحیح ولادیمیرایوانف (تهران، نشر جامی، 1363). ـ غالب، مصطفی، تاریخ الدعوة الاسماعیلیه (بیروت، دارالاندلس، بی‌تا). ـ غزالی، ابوحامد، فضائح الباطنیه، تصحیح محمد علی القطب (بیروت، المکتبة العصریه، 1421هـ / 2000م). ـ قاضی نعمان، رساله افتتاح الدعوه، تصحیح و داد القاضی (بیروت، دارالثقافه، بی‌تا). ـ ـــــــــــــــــــــــــــــــ ، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تصحیح اصف بن علی اصغر فیضی (بیروت، موسسه آل البیت، دارالمعارف، 1383ق / 1963 م) ـ ــــــــــــــــــــــــــــــ ، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، تصحیح سید محمد حسینی جلالی (قم، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی‌تا). ـ ـــــــــــــــــــــــــــــ ، المجالس و المسایرات، تصحیح حبیب الفقهی، ابراهیم شبوح، محمد یغلاوی (بیروت، دار المنتظر، بی‌تا). ـ قرطبی، عریب بن سعد، صلة تاریخ الطبری، (لیدن، هلند، 1897م). ـ کرمانی، حمیدالدین، المصبایح فی اثبات الامامه، تصحیح مصطفی غالب (بیروت، منشورات حمد، 1969م ). ـ لوئیس، برنارد، اسماعیلیان در تاریخ، ترجمه یعقوب آژند (تهران، انتشارات مولی، بی‌تا). ـ مادلونگ، ویلفرد، فرقه‌های اسلامی، ترجمه ابوالقاسم سری (تهران، انتشارات اساطیر، 1377هـ). ـ مایل هروی، نجیب، نامه الموت (بنگاه کتاب، بی‌تا). ـ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده (تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1365). ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار (تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362هـ). ـ مجمع علمی گوتنگین، اربعه کتب اسماعیلیه، تصحیح اشتر و تمان، (بیروت، مؤسسه النور للمطبوعات، 2002 م). ـ مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ترجمه علینقی منزوی (تهران، انتشارات توس). ـ مقریزی، احمد بن علی، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، تصحیح جمال الدین الشیال (قاهره، بی‌نا، 1416ق / 1996م). ـ ناصر خسرو قبادیانی، وجه دین، تصحیح غلامرضا اعوانی (تهران، انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران، 1397ق). ـ نجلا. م، ابوعزالدین، تحقیقی جدید در تاریخ، مذهب و جامعه دروزیان، ترجمه احمد نمایی (مشهد، انتشارات استان قدس رضوی، 1372 هـ .ش). ـ نوبختی ، ابی محمد الحسن بن موسی، فرق الشیعه، تصحیح سید محمد صادق آل بحرالعلوم (نجف، المطبعة الحیدریه، 1355هـ . ق). ـ الولید، علی بن محمد، تاج العقائد و معدن الفوائد، تصحیح عارف تامر (مؤسسه عزالدین للطباعه و النشر ، 1982 م). ـ هاجسن، مارشال، فرقه اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره‌ای (تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1369هـ). ـ همدانی، رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ قسمت اسماعیلیان و فاطمیان، به کوشش محمد تقی دانش پژوه و محمد مدرسی زنجانی (طهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1338). ـ یمانی، طاهر بن ابراهیم، الانوار اللطیفه فی حقیقه، تصحیح محمد حسن الاعظمی (قاهره، الهیئه المصریه للعامه 1910م). ـ ـــــــــــــــــــــــــــ ، خمس رسائل اسماعیلیه، گرد‌آوری و تصحیح عارف تامر (سوریه، سلمیه، 1375 ق / 1956 م). ـ ـــــــــــــــــــــــــــ ، کلام پیر، به سعی ایوانف، (1934 م). ............................................................................. منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره 27
خبرگزاری فارس

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS