دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

موانع رسیدن به قرب الهی

در این جا یک نکته علمی و فلسفی وجود دارد که قابل تامل است.
موانع رسیدن به قرب الهی
موانع رسیدن به قرب الهی
نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

قرب خدا، ملاک ارزش‌های اسلامی

در این جا یک نکته علمی و فلسفی وجود دارد که قابل تامل است. وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها حکمت‌های تشریعات الهی را ذکر می‌فرمایند در برخی موارد منافع دنیوی آن‌ها را بیان می‌کنند. از جمله در مورد صله رحم می‌فرمایند: صله رحم باعث طولانی شدن عمر و افزایش جمعیت فامیلتان می‌شود حال سوال این است که ملاک ارزش‌های اسلامی چیست؟ آیا ملاک ارزش‌ها در اسلام منافع دنیوی است؟

اصولا ما برای تقرب به خدا آفریده شده ایم و این مقامی است که جز در سایه بندگی خدا نمی توان به آن رسید. وقتی خداوند می‌فرماید: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، به این جهت است که ما در سایه عبادت به آن مقام برسیم که از فرشتگان هم برتر شویم. پس اصل ارزش‌ها آن حقیقتی است که انسان را به خدا نزدیک کند. اما افعال ما دو نوع است: یک نوع مستقیما با قرب به خدا ارتباط دارد مثل نماز خواندن: یعنی این افعال اصلابرای یاد خدا، خوف و خشیت خداو محبت خدا هستند. پیداست که ارزش این افعال به همان تاثیری است که در قرب به خدا دارند.

اما بعضی افعال مثل سخاوت داشتن، مهربان بودن و صله رحم کردن، دو نوع ارزش دارند؛ اولادارای ارزش اخلاقی هستند؛ یعنی انسان را برای ارتباط با خدا مهیا می‌کنند. بخل غل و زنجیری است که دست و پای آدم را می‌بندد و نمی گذارد به طرف خدا برود. قرآن می‌فرماید: و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون؛ گرفتگی، امساک، بخل ورزیدن و خودخواهی سدهایی است که مانع ارتباط با خدا می‌شوند. شکسته شدن این سدها می‌تواند زمینه ارتباط با خدا و رسیدن به قرب الهی را فراهم کند. این یک نوع ارزش است که فقط رفع مانع یا تقویت زمینه می‌کند. ثانیاً همین کارهای تقویت کننده با این که مستقیما با خدا ارتباط ندارند می‌توانند وسیله مستقیم قرب الهی شوند. راهش این است که به این نکته توجه کنم که خدا این اعمال را دوست دارد و براین اساس بگویم: «خدایا! چون تو این کار را دوست داری آن را انجام می‌دهم.»

این اعمال خودبه خود ارزش اخلاقی مطلوبی دارند؛ یعنی انسان را برای رسیدن به کمال مستعد می‌کنند. این که گفته می‌شود: خدا حاتم طایی را به خاطر بخشش هایش جهنم نمی برد، یعنی گرچه او را به بهشت در همسایگی انبیاء نمی برند، اما این گونه اعمال او کمک می‌کنند که از عذابش کاسته شود و آمادگی بیشتری برای تقرب به خدا پیدا کند. اما اگر کسی ایمان داشت و این کارها را برای اطاعت خدا انجام داد خود این اعمال می‌شود متن عبادت، بنابراین اگر ما احسان به والدین و صله رحم را به خاطر عواطف انجام دهیم کار خیلی خوبی است و ما را برای ارزش‌های والاتر و رسیدن به هدف آفرینش مان (قرب به خدا) مهیا می‌کند؛ اما خودش مستقلاعبادت نیست. اما اگر همین کار را به قصد اطاعت خدا انجام دهیم مثل نماز می‌شود عبادتی که مستقیما با خدا ارتباط دارد. این نکته را باید غنیمت بشماریم و سعی کنیم که در کارهای خوب قصد عبادت کنیم؛ یعنی بگوییم: خدایا! چون تو دوست داری این کار را انجام می‌دهم.

پای بندی به تعهد، نردبان تکامل

والوفاء بالنذر تعریضا للمغفره ، و توفیه المکاییل و الموازین تغییرا للبخس؛

در توضیح فرازهای خطبه شریف فدکیه به این جا رسیدیم که حضرت زهرا سلام الله علیها می‌فرمایند: والوفاء بالنذر تعریضا للمغفره ، و توفیه المکاییل و الموازین تغییراً للبخس. حضرت زهرا سلام الله علیها در این قسمت از خطبه به لزوم وفای به نذر و هم چنین به درست فروشی در مقابل کم فروشی اشاره کرده و به بیان حکمت تشریع این دو حکم می‌پردازند. برای توضیح این دو جمله مقدمه کوتاهی را عرض می‌کنم.

ضرورت زندگی اجتماعی

علت ارتباط آگاهانه دو موجود با شعور، کسب منفعت، تحقق مصلحت و دست یابی به کمالی برای هر دو یا دست کم برای یکی از آن دو است. نمونه بارز آن، ارتباطات اجتماعی بین انسان هاست که در سایه آن، زندگی مدنی و اجتماعی شکل می‌گیرد. در سایه زندگی اجتماعی، هزاران نوع برکت مادی و معنوی عاید انسان‌ها می‌شود که اگر این زندگی اجتماعی نبود و بنا بود انسان‌ها به صورت فردی زندگی کنند هیچ یک از این منافع و مصالح تحقق پیدا نمی کرد. برای درک این منافع، هر کسی کافی است مروری اجمالی بر زندگی خود داشته باشد. انسان از اولین تا آخرین لحظات زندگی دائما در حال استفاده از دیگران است؛ یا از دیگران چیزی یاد می‌گیرد یا بیمار می‌شود و به پزشک مراجعه می‌کند یا لوازم مورد نیاز زندگی را با دیگران تبادل می‌کند یا... هم چنین از این زندگی منافع معنوی زیادی را کسب می‌کند؛ اگر انسان زندگی اجتماعی نداشت دین و احکام خدا را یاد نمی گرفت و به دنبال آن ترقی معنوی پیدا نمی کرد و آخرتش هم تباه می‌شد. پس در واقع این زندگی اجتماعی است که برای انسان هم خیرات دنیا را فراهم می‌کند و هم خیرات آخرت را. پس انسان ناچار است که یا انسان‌های دیگر ارتباط داشته باشد.

واقعیات ریشه ارزش‌ها

بعد از تصدیق به ضرورت زندگی اجتماعی باید بدانیم که رکن این زندگی اجتماعی تامین منافع دو موجود با شعوری است که با هم ارتباط برقرار کرده‌اند. اگر این ارتباط و تبادل منافع نباشد زندگی اجتماعی پایدار نمی‌ماند. بر این اساس سلسله‌ای از ارزش‌های اجتماعی پایدار نمی‌ماند. بر این اساس سلسله‌ای از ارزش‌های اجتماعی شکل می‌گیرد که همه ما آن‌ها را درک می‌کنیم؛ ولی غالباً به سر به وجود آمدن آن ارزش‌ها توجه نداریم. گاهی گمان می‌کنیم که ارزش‌ها امور عقلی بدیهی‌اند؛ گمان می‌کنیم خوبی راست گفتن، عدالت و... به خاطر این است که عقل آدمی به صورت بدیهی، خوبی آن‌ها را می‌فهمد. گاهی هم می‌گویند: «درک خوبی و حسن این امور فطری است.» و معمولا از این قبیل تعبیرات به کار می‌برند. ولی شاید سر پیدایش همه این ارزش‌ها این باشد که این‌ها تامین کننده مصالح انسان‌ها هستند و از آن جهتی خوب اند که اگر این ارزش‌ها رعایت نشوند مصالح انسان‌ها به خطر می‌افتد. به اصطلاح طلبگی، این‌ها یک سلسله آراء محموده‌ای هستند که مبتنی بر یک سلسله واقعیات حقیقی اند و آن حقایق، روح این ارزش‌ها را تشکیل می‌دهند و به اصطلاح فقهی احکام تابع مصالح و مفاسد هستند.

وفای به عهد؛ عام ترین ارزش

رکن تشکیل زندگی اجتماعی و مدنی یا تحقق تمدن، تعهداتی است که افراد اجتماعی نسبت به همدیگر دارند. افراد اجتماع طبق قراردادهایی با هم کار می‌کنند که این قراردادها گاهی لفظی یا کتبی است و گاهی نانوشته است اما به ذوق عقلایی همه عقلامی دانند که برای دوام زندگی اجتماعی باید طبق آن‌ها عمل کنند. وقتی چند نفر برای رفع نیازی اقدام به تبادل اجناس خود می‌کنند باید برای وفا کردن به تعهدشان ارزش قائل باشند. اگر بنا باشد که هر کدام در صدد فریب دیگری باشد زندگی اجتماعی دوامی پیدا نمی‌کند. کسی که می‌گوید: «فروختم» یعنی جنس را به صورت سالم تحویل می‌دهم و آن کسی که می‌گوید: «خریدم» یعنی طبق قرارداد پول را به طور کامل به تو می‌دهم. اگر فروشنده درصدد باشد که به جای مثلایک کیلوگرم، نهصد گرم بدهد و مشتری هم قصد داشته باشد که از قیمت کم بگذارد نتیجه کار به مشاجره و بالاخره به هرج و مرج می‌انجامد و زندگی اجتماعی دوامی پیدا نمی کند. اصلی ترین و عام ترین ارزش در زندگی اجتماعی این است که انسان به قراردادهایش پای بند باشد. رعایت این ارزش حتی درباره کفار و دشمنان هم واجب است.

یکی از مصادیق این تعهد رد امانت است. در اسلام آن قدر به این مسئله اهمیت داده شده که امام سجاد سلام الله علیه فرمود: «اگر قاتل پدرم شمشیری را که با آن پدرم را به شهادت رسانده است پیش من به امانت می‌گذاشت آن را سالم به او برمی گرداندم.» قوام زندگی اجتماعی به تعهد است. اگر ما به تعهداتی که داده ایم عمل نکنیم پایه زندگی اجتماعی را متزلزل کرده ایم و در آینده دودش در چشم خودمان می‌رود.

معامله با خدا

گاهی رابطه قرارداد متقابل از رابطه انسان‌ها با یکدیگر فراتر می‌رود و شامل رابطه انسان با خدا هم می‌شود. مفاهیمی که ما در اخلاق، حقوق و... به کار می‌بریم ابتدا در بین خود انسان‌ها شکل می‌گیرد ولی بعد تجربه می‌شود، توسعه داده می‌شود و نسبت به خدای متعال و اولیای خدا یا فرشتگان هم به کار می‌رود. مثلاخدای متعال می‌فرماید: «ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه؛ من با بندگانم معامله می‌کنم و جان و مالشان را در مقابل بهشت می‌خرم.» واضح است که خدا به ما احتیاج ندارد تا با ما قراردادی ببندد و ما چیزی به او تقدیم کنیم؛ اما برای این که راهی برای تربیت و تکامل ما باز کند خود را به منزله موجودی قرار داده است که با انسان معامله می‌کند. یا می‌فرماید: «هل ادلکم علی تجاره ننجیکم من عذاب الیم؛ آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب ابدی نجات می‌دهد؟» آن تجارت چیست؟ می‌فرماید: «تومنون بالله و رسول و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم؛ به خدا ایمان بیاورید و در راه او با مال و جان جهاد کنید.» خدای متعال برای این که در ما انگیزه انجام کار خوب ایجاد کند تا مستحق رحمت او شویم از این مفاهیم استفاده می‌کند. خداوند در این آیه شریف خود را به منزله مشتری که متقاضی است قرار می‌دهد و می‌گوید: «چه کسی می‌خواهد جان و مالش را به من بفروشد؟»

گاهی برعکس حالت فوق، تعهد را ما شروع می‌کنیم. این تعهد انواعی دارد که دارای مفاهیمی شبیه به هم اند و عبارتند از: عهد، قسم و نذر. اگر ما با انسان‌ها عهدی ببندیم ولی برخلاف تعهد عمل کنیم چه قدر زشت است؟» یعنی عام‌ترین و روشن ترین ارزش‌های اجتماعی و بهترین ارزش‌های عقلی را پایمال کرده‌ایم. در حقیقت معامله ای انجام داده‌ایم و بعد تقلب کرده ایم. این عمل بسیار زشت است اما به هر حال یک نوع کار متقابلی است بین دو نفری که هم عرض اند و او هم می‌تواند همین بلارا به سر ما بیاورد. من به او احتیاج دارم و او هم به من احتیاج دارد. اما خدای متعال خودش را برای ما تنزل داده، برای ارتباط با ما از مفاهیم انسانی استفاده کرده است تا من را به طرف کمال و رعایت ارزش‌ها حرکت دهد تا از این راه لیاقت رحمت و پاداش او را پیدا کنیم. با این حال اگر در صدد فریب او برآییم، زشتی کار صدها و هزارها برابر می‌شود. اگر انسان بخواهد کسی را فریب دهد، طوری رفتار می‌کند که او نفهمد و اگر طرف بفهمد، فریب کار خجالت می‌کشد و حیا می‌کند. خدای متعال به باطن ما و به کارهای ما آگاه تر از خود ماست. حال اگر با چنین خدایی قراردادی ببندم که اگر فلان کار را کردی فلان عمل را انجام می‌دهم، ولی قصد تقلب داشته باشم یا بعداً در انجام تعهدم سهل انگاری کنم این خیلی زشت است و در اصل پا به بخت خودم زده ام. پس خیانت کردن به خدا خیلی زشت تر از تخلفاتی است که انسان‌ها نسبت به یکدیگر می‌کنند.

این دو عبارت حضرت زهرا سلام الله علیها با این اصل کلی ارتباط پیدا می‌کند. یکی از آن دو وفای به نذر است. نذر مشروط یعنی با خدا قرارداد می‌بندم که اگر حاجت من برآورده شود، مثلاسه روز روزه می‌گیرم. حال اگر نذر کننده به این تعهد عمل نکرد خدای این خیانت را نادیده نمی گیرد؛ چون بنای خدا بر این است که یا زمینه رشد و ترقی را فراهم کند تا ما استحقاق پاداش پیدا کنیم یا به سوء اختیار خودمان تنزل کنیم و مستحق عقوبت شویم. انسان یعنی موجودی که خدا به او اختیار داده است برای این که یا راه رشد را انتخاب کند یا راه سقوط را. بنابراین او باید زمینه را فراهم کند تا ما انتخاب کنیم.

مقاله

نویسنده آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS