20 تیر 1397, 0:0
«فاحی قلبک بالموعظه و امته بالزهد و قوّه بالیقین و نوّره بالحکمه»
(ای پسرم) دل خود را با پند و اندرز زنده بدار و با زهد و پارسایی بمیران و با یقین آن را تقویت کن و به حکمت، آن را روشن و منور نما.
امیرالمومنین علی(ع) در این فراز از وصیت خود به امام حسن مجتبی(ع)، محور مواعظ خویش را «قلب» قرار داده است و مطالبی را درباره قلب انسان بیان میکنند. این بیان شاید از آن جهت است که راه صلاح و اصلاح انسان، اصلاح قلب است. اگر انسان بخواهد به خدا نزدیک شود، باید از راه دل این هدف را دنبال کند. به هر حال این قلب است که نقش اساسی را در زندگی انسان ایفا میکند.
در قرآن کریم، «قلب» از موقعیت والا و جایگاه بسیار ممتازی برخوردار است و اموری همچون «ایمان، کفر، نفاق، تعقل، فهم، عدم تعقل، قبول حق، عدم پذیرش حق، هدایت، ضلالت، خطا، عمد، طهارت، آلودگی، رافت، الفت، ذکر، غفلت، رعب، غیظ، شک، تردید، رحم، قساوت، حسرت، آرامش، تکبر، حسد، عصیان، لغزش و ... » به آن نسبت داده شده است. مقام قلب در قرآن آن چنان عالی است که وقتی سخن از وحی یعنی ارتباط انسان با خدا به میان میآید، «قلب» ذکر میشود، یعنی قلب محل نزول وحی دانسته شده است:
«نزل به الروح الامین علی قلبک...»(شعراء/194).
در اهمیت و جایگاه والای قلب همین بس که عرش الرحمن و محل معرفت الهی است؛ آن گونه که وقتی از امیرالمومنین علی(ع)سئوال میشود «آیا پروردگارت را دیدهای؟ میفرمایند: آیا خدایی را که ندیدهام میپرستم. سئوال شد: چگونه او را دیدهای؟ فرمودند: چشمها او را نمیبیند ولی قلبها با نور ایمان او را مشاهده میکنند».
سعادت و شقاوت انسان به چگونگی قلب او بستگی دارد. از آیات قرآن و روایات استفاده میشود که همان طور که بدن انسان گاهی سالم است و گاهی بیمار، قلب و روح او نیز، گاهی سالم است و گاهی بیمار. قرآن بعضی از قلبها را به عنوان قلب بیمار معرفی میکند و میفرماید:
«فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا»(بقره/10).
قرآن کریم در ضمن آیات متعددی به انحراف و بیماری قلب در قالب مفاهیمی چون «زیغ»، «قساوت قلب»، «رین و زنگار»، «کوری قلب»، «مرگ قلب» و ... اشاره میکند. آیینه قلب انسان با زنگارهای گناه و آلودگی از حال اعتدال خارج میشود و در نتیجه نمیتواند کارش را که مشاهده و درک حقائق هستی است، به درستی انجام دهد؛ چنانکه امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: «به دلیل بیماری قلب و جان، دیده انسان معیوب و نابینا شده و قدرت شناخت حقایق را از دست میدهد». بنابراین لازم است انسان همواره نسبت به زنده نگه داشتن قلب خویش اهتمام داشته باشد.
امیرالمومنین علی(ع) برای احیای دل و داشتن یک قلب زنده، چنین توصیه میفرمایند: «احی قلبک بالموعظه». بهترین راه برای اینکه دل زنده بشود این است که انسان موعظه گوش کند و یا موعظه بخواهد و کتابهایی که در آنها موعظه هست مطالعه نماید؛ مثلا از قرآن کریم و مواعظ انبیا و اهل بیت(ع) استفاده کند و یا خودش، خود را موعظه نماید. انسان میتواند واعظ خود باشد و مفاهیمی را به خود القاء و تلقین کند و به یاد خود بیاورد. پس موعظه میتواند دل را به آن طرفی که بایسته است، مایل سازد و گرایش هایی را در دل انسان ایجاد و فعال نماید و شوقهایی را برانگیزد که مطلوب است.
حضرت علی(ع) موعظه را پناهگاه انسان دانسته: «المواعظ کهف لمن وعاها» و از موعظه با عناوین و اوصافی همچون: زندگی و حیات دلها: «المواعظ حیاه القلوب»؛ نصیحتی بهبودبخش: «الموعظه نصیحه شافیه»(4)؛ جلادهنده قلبها: «المواعظ جلاء القلوب» یاد کرده است.
سرّ اینکه حضرت علی(ع) «موعظه» را، موجب احیاء و زنده شدن قلب انسان معرفی نموده، در بیان دیگر حضرت نهفته است، آنجا که میفرماید: «بالمواعظ تنجلی الغفله؛ به وسیله اندرزها، زنگار غفلت و بیخبری از دلها زدوده شود» یعنی موعظه موجب زدوده شدن زنگار غفلت از قلب انسان میشود و «احیاء قلب» نیز معنایش همین است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان