2 تیر 1397, 0:0
امام(ع) نخستین وظیفه برای رهایی از عذاب الهی را در این میداند که اگر کار ناروایی در جامعه دیده شد، در دل باید در قبال آن احساس نفرت و انزجار داشت، نه آنکه در دل خود گفت هرچند گناهی انجام شد، گناه بدی هم نبود! در مرحله بعد هم باید آن نفرت و انزجار را به زبان آورد و لب به اعتراض گشود. در مرحله زبانی هم نخست باید با نرمی باشد. اما اگر گنهکار با حرف نرم، آرام نگرفت و رودرروی شما ایستاد، اینجا دیگر جای نرمی و ملاطفت نیست. البته در این مسیر حتی دوستان هم به ملامت انسان میپردازند و آمران و ناهیان را متهم به خشونت طلبی میکنند، اما نباید از ملامت ملامت کنندگان هراسی به دل راه داد. باید در امر به معروف و نهی از منکر تا آنجا پیش رفت که حتی ممکن است جان به خطر افتد تا کسانی به امر خدا تن دردهند و از پیروی دستور شیطان دست بردارند.
در پایان روایت، امام باقر(ع)، باز برای تاکید بیشتر و بالابردن انگیزه انجام این تکلیف، داستانی را از شعیب(ع) نقل میفرماید. براین اساس امام(ع) فرمودند: خداوند به شعیب(ع) وحی کرد که من صدهزار نفر از قوم تو را هلاک خواهم کرد، چهل هزار نفرشان اهل معصیت و گناهاند و شصت هزار نفر هم از خوبان. شعیب(ع) تعجب کرد؛ زیرا آنهایی که اهل گناهاند، حقشان است اما چرا خوبان هم باید عذاب شوند؟! خداوند در پاسخ فرمود: خوبان را به این دلیل عقاب میکنم که با اهل معصیت مماشات میکنند؛ یعنی برای اینکه اصطکاکی میان افراد جامعه ایجاد نشود و همیشه روابطشان با هم خوب باشد، در امور یکدیگر دخالت نمیکنند. پس آن خوبان هم باید مجازات شوند؛ چون با اهل معصیت با نرمی و سازش رفتار کردند؛ امر به معروف و نهی از منکر را کنار نهادند؛ و در آنجا که خداوند غضب فرمود، آنان غضبناک نشدند. پس، گاه امکان دارد که به سبب غضب نکردن، کسی مستوجب عذاب گردد.
ب) روایاتی در مذمت ترک امر به معروف و نهی از منکر وارد شده است که هر یک از آنها میتواند تکان دهنده باشد. براساس برخی از روایات، اگر این فریضه ترک گردد، بلایی بر افراد نازل خواهد شد که دیگر اگر خوبان هم دعا کنند، دعایشان مستجاب نمی شود. برای نمونه در روایتی نقل گردیده است: لتامرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر او لیستعملن علیکم شرار کم فیدعو خیارکم فلایستجاب لهم؛ «یا امر به معروف و نهی از منکر کنید، یا بدان شما بر شما چیره میگردند و خوبان شما دعا میکنند، اما مستجاب نمیگردد.» گفتنی است درباره هیچ تکلیفی، این گونه تهدیدات به چشم نمیخورد و این نشانه اهمیت فوق العاده این فریضه الهی است؛
ج) ماجرایی اصحاب سبت نمونه سرانجام ترک امر به معروف و نهی از منکر است که روایات فراوانی را نیز به خود اختصاص داده است.
براساس روایات مربوط به اصحاب سبت، صید روز شنبه درشریعت موسی(ع) حرام بود و اکنون نیز یهودیان سنت گرا و پایبند به احکام تورات، شنبهها آتش روشن نمیکنند؛ چیزی نمیپزند، ذبح نمیکنند؛ و به صید نمیروند. گروهی از یهودیان که کنار دریا یا رودخانه زندگی میکردند، در روزهای شنبه میدیدند ماهیان احساس امنیت میکنند و کنار ساحل هم میآیند، در حالی که روزهای دیگر چنین نبود. سرانجام گروهی از آنان نتوانستند تحمل کنند و برای استفاده از این فرصت حیلهای به کار بستند؛ به این گونه که در کنار ساحل حوضچه هایی کندند، و روز شنبه راه حوضچه ها را باز میگذاشتند و زمانی که آب رودخانه همراه با ماهیان وارد حوضچهها میشد، جلو آب را میبستند و درحقیقت ماهی ها را در آن حوضچهها حبس میکردند، تا روز شنبه بگذرد و سپس آنها را صید کنند. خدای تعالی به سبب این کار، آنان را مسخ کرد و به صورت میمون در آورد.
درآیات شریفه قرآن کریم، این ماجرا چنین نقل گردیده است: واسئلهم عن القریه التی کانت حاضره البحر اذ یعدون فی السبت اذ تاتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعا و یوم لایسبتون لاتاتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون¤ و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکهم او معذبهم عذابا شدیدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون¤ فلما نسوا ما ذکروا به انجینا الذین ینهون عن السوء واخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون ¤ فلما عتوا عن مانهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خاسئین؛ «و از ایشان درباره (سرگذشت) شهری که در ساحل دریا بود، بپرس؛ زمانی که آنها در روزهای شنبه، تجاوز (و نافرمانی خدا) میکردند، همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (برسطح آب) ظاهر میشدند، اما در غیر روزهای شنبه به سراغ آنها نمی آمدند. این گونه آنها را به چیزی آزمایش کردیم که نافرمانی میکردند، همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (بر سطح آب) ظاهر میشدندو (به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها گفتند: «چرا جمعی (گنهکار) را اندرز میدهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهدکرد یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهدساخت؟! گفتند: (این اندرزها) برای اعتذار (و رفع مسئولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ افزون بر آن، شاید آنها تقوا پیشه سازند. اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، نهی کنندگان ازبدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند به سبب نافرمانی شان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم (آری)! هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند سرکشی کردند، به آنها گفتیم به شکل میمونهای طرد شده درآیید».
آیات کاملا گویاست که تمام افرادی که به عذاب الهی دچار شدند، از جمله کسانی نبودند که برخلاف نهی خداوند صید میکردند، بلکه همچنین در میان عذاب شدگان کسانی بودند که در روز نهی شده صید نمیکردند. به طور کلی، این مردم به سه دسته تقسیم میشدند: دسته اول کسانی بودند که برخلاف نهی خداوند در روز شنبه صید میکردند؛ دسته دوم، کسانی که خود در روز شنبه صید نمی کردند، ولی صیدکنندگان و گناهکاران را نیز از این منکر بازنمی داشتند، و دسته سوم کسانی بودند که نه تنها خود صید نمی کردند، دیگران را نیز از این کار منع، و گناه آنان را گوشزد میکردند. دسته دوم که خود، گناهکاران را از صید روز شنبه نهی نمیکردند، به دسته سوم میگفتند: نهی کردن آنان سودی ندارد؛ از این رو آنان را به حال خود رها کنید تا خداوند، در موعد خود آنها را هلاک سازد. به هرحال از میان این سه گروه، دسته ای که نهی از منکر میکردند، به رغم بی تاثیربودن عملشان، نجات یافتند و دو دسته دیگر دچار عذاب الهی شدند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان