نویسنده: علی رضا پرورش
در نگرش قرآن همه انسانها در زیان و خسران هستند؛ زیرا دوزخ، آدمی را احاطه کرده و تنها راه رهایی انسان از خسران ابدی و فراق دوزخی، ایمان و عمل صالح در دو عرصه شخصی و اجتماعی است. به این معنا که خود، مومن و نیکوکار باشد و دیگران را به ایمان و نیکوکاری بخواند و در این راه فعالانه مشارکت داشته باشد و تبلیغ و توصیه کند و دستگیر دیگران باشد تا از محاصره دوزخ و خسران و فراق راهایی یابد.
اما قرآن، هنگامی که از رهاشدگان از دوزخ و گرفتاران در آن گزارشی ارایه میدهد، از زبان آنان میگوید که آنها عامل خوشبختی و بدبختی خود را نماز و اطعام میدانند. این دو، مهمترین مصادیق و نمادهای ایمان و نیکوکاری در دو عرصه شخصی اجتماعی است. نویسنده برای تبیین این معنا به تحلیل قرآن مراجعه کرده تا حکمت و جایگاه این دو نماد را در زندگی بشر ارائه دهد.
انسان گرفتار در دنیا
انسان موجودی است که در دنیا ماموریتی از خداوند برعهده او گذاشته شده است. این ماموریت همان چیزی است که در آیه 30 سوره بقره از آن به خلافت الهی تعبیر شده است، اما از آن جایی که رسیدن به این مقام در شکل کامل و تمام آن به سادگی مقدور نیست، انسان میبایست راهی سخت و دشوار را در دوزخ دنیا بپیماید و با دو دشمن درونی و بیرونی مبارزه کند.
البته همان گونه که برای انسان، دو دشمن درونی و بیرونی وجود دارد، خداوند دو یار مهربان درونی و بیرونی نیز برای او قرار داده است تا دستگیر او باشند و در صراط مستقیم خدایی و خلیفه شدن او را یاری رسانند. در برابر دشمن درونی هواهای نفسانی، عقل را به عنوان یار و رهبر قرارداده و در برابر دشمن بیرونی وسوسههای شیطانی، پیامبران را فرستاده است.
پس اگر انسان بتواند از عقل و وحی بهره برد، میتواند در صراط مستقیم قرار گیرد و از طریق عبودیت (ذاریات، آیه 56) خود را متخلق به اخلاق الهی کند که به شکل تعلیم و آموزش اسمی در انسان وجود دارد. (بقره، آیه 31) با متخلق شدن به اخلاقی الهی، انسان در مقام خلیفه الهی میتواند رهایی خود و دیگران را تجربه کند و دوزخ دنیا به بهشت رضوان الهی تبدیل گردد و انسان در آرامش و آسایشی قرار گیرد که آرزو و آرمان دیرین اوست.
خداوند در آیاتی چند به وضعیت بحرانی انسان در دنیا اشاره میکند و وضعیت عمومی بشر را خسران و زیان ارزیابی مینماید. (عصر، آیه 2) تنها راه رهایی انسان از این دوزخ دنیوی که او را احاطه کرده و همه به ناچار از درون آن میگذرند (مریم، آیات 70 و 71) این است که پیرو عقل و وحی باشند و از صراط مستقیم از درون این آتش دنیوی بگذرند و خود را سرگرم آرایههای حیات دنیوی نکنند و از زر و سیم برای خود آتشی درست نکنند که درون و پشت و پهلویشان را بسوزاند و ایشان را در قعر دوزخ برد و خود هیزم دوزخیان گردند. (توبه، آیه 35؛ بقره، آیه 24؛ آل عمران، آیه 19؛ تحریم، آیه 6)
خداوند به انسانها در آیات قرآنی از جمله همین آیات هشدار میدهد که در گذر از زندگی دنیوی و دوزخ آن، انتخاب درستی داشته باشند و در مسیر عبودیت که همان صراط و پل رهایی بخش است عبور کنند و به راست و چپ متمایل نشوند؛ زیرا هرگونه افراط و تفریطی از این راه به معنای سقوط در دوزخ است. اما بسیاری از مردم سرگرم همین آرایههای دنیوی چون مال میشوند و به جای آن که به درستی از آن به عنوان ابزار بهره برند به آن اصالت بخشیده و خود را سرگرم لهو و لعب با آن میکنند و در اندیشه جمع کردن و شمارش آن میافتند. (کهف، آیات7 و 28 و 46؛ اعراف، آیه32؛ یونس، آیه 88، نحل، آیه8؛ حدید، آیه20 و آیات دیگر)
این گونه است که همین زینتها و طیبات، وجه غیر الهی خود را نشان میدهد و برای انسان دوزخی آتشین میشود و از خدا و خدایی شدن دور میسازد و در همین دنیا مستقیم به درون دوزخ سوزان میافتد. از این رو خداوند کافران را از کسانی معرفی میکند که در همین دنیا در درون آتش هستند و دوزخ کاملا آنان را احاطه کرده است؛ زیرا ایشان با افراط و تفریط، از صراط و پل عبوری از روی دوزخ، به درون آن افتادهاند. (توبه، آیه49، عنکبوت آیه54)
به هرحال، وضعیت انسان، وضعیت بس خطرناکی در دنیاست؛ زیرا با انتخاب درست و نادرست خود میتواند سعادت یا شقاوت ابدی را برای خود رقم بزند. (بلد، آیه10، انسان، آیه3) همه دراین دوزخ دنیایی گرفتار هستیم و اگر کسی آن را خانه خود قرار دهد، درآخرت نیز در این دوزخ میماند، ولی اگر از صراط مستقیم و پل آن بگذرد، میتواند ضمن بهره گیری از مواهب دنیا و طیبات و آرایههای آن (اعراف، آیه32) در چارچوب عقل و وحی، نه تنها خود را رهایی بخشد بلکه دستگیر دیگران شود و وارد بهشت رضوان گردد و جاودانه در آسایش و آرامش ابدی بی هیچ خوف و حزنی از گذشته و آیندهاش باشد. (بقره، آیات 38 و 62)
رهایی با ایمان و عمل صالح
این صراط مستقیم و پل عبور از دوزخ، دارای دو بال اصلی است که انسان با بهره گیری از آن میتواند به دور از هرگونه افراط و تفریطی به سلامت از دوزخ بگذرد و به دارالسلام و خانه سلامت درآید. (انعام، آیه 127؛ یونس، آیه25)
انسان برای اینکه در این راه حرکت کند نیازمند توشهای است که انرژی و سوخت حرکتی او را فراهم آورد. این سوخت که همان فطرت و عقل است، موجب میشود تا انسان صفات الهی سرشته در ذات خود را بشناسد، و آن را به کار گیرد و از هرگونه عامل سقوط در ورطه دوزخ دنیا دوری کند. این دوری کردن همان تقوای الهی است.
انسان برای اینکه صفات الهی را در خود بروز دهد و پر پرواز بیابد، میبایست به دو بال ایمان و عمل صالح خود توجه کند. این دو بال ایمان و عمل صالح است که او را برای پرواز در مسیر صراط مستقیم آماده میکند. از این رو خداوند در آیاتی از جمله آیه10 سوره فاطر از ایمان و عمل صالح به عنوان پرهای پرواز آدمی و صعود سخن به میان میآورد. بنابراین، هر انسانی لازم است با بهره گیری از سوخت فطرت و الهامات تقوایی آن، درمسیری که عقل و قلب سلیم مشخص میکند و وحی، آن را تبیین و روشن مینماید، با دو بال ایمان و عمل، پرواز کند و از دوزخ دنیا بگذرد و به دارالاسلام وارد شود. (انعام، آیه 127؛ یونس، آیه25)
مسئولیتهای اجتماعی انسان
آموزههای قرآنی برخلاف بسیاری از شرایع وادیان، مسئولیت انسان را به گونه ای تعریف میکند که فراتر از مسئولیتهای فردی و شخصی است. به این معنا که وقتی دراسلام سخن از مسئولیت انسان و تکالیف او به میان میآید، اختصاص به مسئولیت انسان دربرابر خود ندارد، بلکه انسان همان گونه که در برابر خود مسئول است در برابر دیگران بلکه همه هستی نیز مسئولیت دارد زیرا خداوند انسان را به عنوان خلیفه انتخاب کرده و میبایست این مسئولیت را به درستی بشناسد و به عهده گیرد. (بقره، آیه 30)
براین اساس خداوند در تبیین رهایی از خسران و زیانی که انسان در دنیا گرفتار آن است، ضمن بیان لزوم ایمان و عمل صالح، دستگیری دیگران را نیز به عنوان عامل رهایی معرفی میکند. بنابراین، انسان تنها با زهدورزی و ایمان و عمل صالح نمی تواند رهایی از خسران را برای خود تضمین کند، بلکه لازم است افزون بر آن به کمک دیگران بشتابد و دیگران را به ایمان و عمل صالح دعوت و توصیه کند. (سوره عصر)
از آیات دیگر قرآن نیز این معنا به دست میآید که انسان تنها با مسئولیت دوگانه شخصی و اجتماعی میتواند از خسران رهایی یابد. پس کسی نمیتواند مدعی شود که تنها با تزکیه نفس خود میتواند از خسران نجات پیدا کند. از این روست که اسلام را دین اجتماعی دانسته اند؛ زیرا به همان اندازه که انسان در برابرخود مسئولیت دارد به همان اندازه نیز در برابر دیگران مسئول است.
مشارکت در عرصه اجتماعی
با نگاهی به آیات قرآنی میتوان این مسئولیت و نقش اجتماعی را دراشکال گوناگون به دست آورد. به سخن دیگر، غیر از کلیاتی که بیان شده، خداوند درشکل احکام نیز این مسئولیتها را به تفصیل تبیین کرده است. از جمله درآیه 2 سوره مائده به مومنان فرمان میدهد که در همه عرصههای اجتماعی حضور فعال داشته باشند.
مومنان میبایست درکارهای خیر و نیک با یکدیگر معاونت کنند و از هرگونه کارهای زشت و نابهنجار جلوگیری به عمل آورند.
آنان ضمن اینکه خود این گونه رفتار میکنند باید دیگران را نیز به کارهای پسندیده دعوت کرده و از کارهای زشت بازدارند. (توبه، آیه 71، آل عمران، آیه 114).
این مشارکت درکارهای اجتماعی خوب و پسندیده ازکارهای عبادی مانند نماز آغاز تا درعرصههای جهادی و نظامی و اقتصادی و سیاسی ادامه مییابد.
از این رو خداوند خواهان حضور جمعی مومنان درنماز جماعت (بقره، آیه43؛ آل عمران، آیه 43؛ توبه، آیه 112 و آیات دیگر) و نماز جمعه (سوره جمعه) میشود.
خداوند در آیه 62 سوره نور خواهان مشارکت فعال مومنان درعرصههای اجتماعی میشود. مومنان میبایست درهمه عرصههای اجتماعی مشارکت فعال داشته و مسئولیت پذیر باشند. این مشارکت میتواند درمساله همفکری و مشورت باشد (آل عمران، آیه 159) یا درعمل اجتماعی دیگری چون حضور در میادین نبرد و جهاد جلوه گر شود. (انفال، آیه 72 و آیات دیگر)
کمک به دیگران و دستگیری ناتوانان و مستضعفان و کودکان و زنان و پیرزنان، از دیگر امور اجتماعی است که خداوند بر آن تاکید کرده و حتی خواهان آن است که برای نجات ایشان از هرگونه ظلم در برابر ظالمان و مستکبران بایستند و به جهاد و مقاتله قیام کنند. (نساء، آیه 75)
هر انسانی موظف است که مسئولیتهای اجتماعی و نقشهای آن را به درستی بپذیرد و بدان وفادار باشد و عمل نماید. بر مومنان است که همواره حضور جدی و فعالی در عرصه اجتماعی داشته باشند و برای اجرای عدالت و وادار کردن مسئولان و طبقات مدیریتی کشور به آن در جامعه حضور جدی داشته باشند. (حدید، آیه 25)
تقدم امور اجتماعی بر امور شخصی
از برخی آیات قرآنی به دست میآید که گاه امور اجتماعی حساس مانند جهاد و بیعت و انتخابات حتی بر امور شخصی مقدم است و هرگاه رهبری جامعه به امر اجتماعی مهمی فراخواند بر مردم است تا فعالانه در آن عرصه وارد شوند و کارهای شخصی خود را رها کنند. هرگونه تخلف از مشارکت و حضور در امر اجتماعی جایز نیست و هر کسی میبایست به طور مشخص از رهبری جواز عدم حضور و مشارکت را کسب کند. این بدان معناست که مشارکت در امر اجتماعی، مهم و تقدم آن بر امور شخصی امری قطعی است و هرگاه درباره موردی شک و تردیدی مطرح شد میبایست اصل را بر حضور و مشارکت قرار داد.
خداوند در آیه 62 سوره نور میفرماید:
انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله و اذا کانوا معه علی امر جامع لم یذهبوا حتی یستاذنوه ان الذین یستاذنونک اولئک الذین یومنون بالله و رسوله فاذا استاذنوک لبعض شانهم فاذن لمن شئت منهم واستغفر لهم الله ان الله غفور رحیم؛
جز این نیست که مومنان کسانیاند که به خدا و پیامبرش گرویدهاند و هنگامی که با او بر سر کاری اجتماع کردند، تا از وی کسب اجازه نکنند نمیروند. در حقیقت، کسانی که از تو کسب اجازه میکنند آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند. پس چون برای برخی از کارهایشان از تو اجازه خواستند، به هر کس از آنان که خواستی اجازه ده و برایشان آمرزش بخواه که خدا آمرزنده مهربان است.
بنابراین، به حکم اولویت امور اجتماعی بر امور شخصی و تقدم خواستههای رهبری بر خواستههای شخصی لازم است تا مومنان در امور اجتماعی جامعه اسلامی مشارکت فعال داشته باشند و کارهای خود را کنار بگذارند و به کارهای اجتماعی بپردازند. کسانی که با بهانه جمع آوری محصولات، آموزش و تدریس در حوزه و دانشگاه، مشکلات خانوادگی، ترس و خوف همسر و فرزندان، از فعالیتهای مهم اجتماعی مانند حضور در جبهه خودداری میکنند یا هنگام نماز جمعه و برپایی اجتماع هفتگی سیاسی عبادی به خرید و فروش میپردازند، جزو متخلفین حساب میشوند و خداوند ایشان را به سبب عدم تقدیم فعالیتهای اجتماعی بر شخصی مواخذه، سرزنش و توبیخ میکند. (سوره جمعه؛ توبه، آیات 93 و 120)
نماز و اطعام دو نماد مهم
چنان که گفته شد تنها راه رهایی از خسران و دوزخ، ایمان و عمل صالح است. نمادهای مهمی که قرآن برای ایمان و عمل صالح بیان کرده نماز و اطعام است. نماز بهترین و زیباترین حالت عبادی و تزکیه نفس است. از این رو ستون دین و مرز اسلام و کفر معرفی شده است.
با نگاهی به آثار نماز در زندگی مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی بشر میتوان دریافت که چرا خداوند نماز را مهم بیان میکند و آن را نماد رهایی بخش بشر از دوزخ فراق و سوز میداند. در آیات قرآنی به بیش از هشتاد اثر بسیار مهم نماز پرداخته شده که هر یک به تنهایی به معنای همه چیز است.
خداوند هنگامی که از وضعیت دوزخیان گزارش میکند، در بیان علت ورود به دوزخ آنان میگویند که اهل نماز نبودند. (مدثر، آیات42 و 43)
خداوند در کنار نماز، به مسئله اطعام به عنوان نماد دیگر رهایی اشاره میکند که مرتبط با امر اجتماعی است. به این معنا که انسان با دو کار شخصی و اجتماعی نماز و اطعام میتواند خود را از خسران و دوزخ رهایی بخشد. خداوند در سوره مدثر گزارش میکند که وقتی از دوزخیان پرسیدند: ما سلککم فی سقر؛ چه چیز شما را در آتش سقر درآورد؟» میگویند: «لم نک من المصلین، از نمازگزاران نبودیم، و لم نک نطعم المسکین؛ و بینوایان را غذا نمی دادیم.» (مدثر، آیات 41 تا 43)
نماز، برترین نماد در ایمان و خداپرستی است چنان که اطعام و غذادادن به بینوایان و ناتوانان مهمترین و بهترین نماد برای کارهای اجتماعی در قبال جامعه است. البته عبادت چهرههای مختلفی به خود میگیرد که جنبههای فردی و اجتماعی نیز از جمله آنهاست. به این معنا که کارهایی چون زکات و نیکوکاری و احسان و انفاق خود جلوهای از عبادت است، چنان که کارهایی چون نماز و روزه و خواندن قرآن و حج و مانند آن نیز جلوه ای دیگر از عبادت میباشد. اما دو چهره مهم ایمان و عمل صالح یعنی عبودیت و بندگی را میبایست در نماز و اطعام دید. از این رو خداوند همواره بر نماز و اطعام تاکید میکند و در آیاتی از جمله سوره انسان به مسئله اطعام اهل بیت(ع) اشاره کرده و میگوید که ایشان با اطعام خود توانستند محبوبیت خداوند را کسب کرده و در مقام رضا قرارگیرند و از بهشت رضوان الهی سود بزند.
مومنان کسانی هستند که نماز میخوانند و اطعام میدهند و دیگران را به این دو عمل تشویق و ترغیب میکنند. (معارج، آیات20 و 21؛ فجر، آیات16 تا 18 و آیات دیگر) در حالی که کافران از این دو عمل به شدت پرهیز کرده و حتی از آن باز میدارند. (حاقه، آیه34؛ ماعون، آیات2 تا 7 و آیات دیگر)
از نظر قرآن بهترین جلوههای شخصی و اجتماعی عبادت را میبایست در نماز و اطعام جست. از این رو پیامبران (هود، آیه69؛ ذاریات، آیات24 تا 27) و ابرار (سوره انسان و آیات دیگر) و اهل بهشت که اصحاب یمین هستند (بلد، آیات14 تا 18) دارای این صفت مهم نمازگزاری و اطعام کنندگی بودند.
بنابراین لازم است که انسان برای شناخت اهل تقوا و مومنان و نیکوکاران، به این دو نماد توجه کند و آن را از اسباب شناسایی انسانهای خوب از بد بداند و به کار گیرد. به این معنا که انسان خوب اهل نماز و اطعام است در حالی انسان بدکار از این دو نه تنها گریزان است بلکه دیگران را نیز به ترک نماز و اطعام تشویق میکند. بنابراین، باید برای این که در مسیر عبودیت باشیم باید همواره بر عناصر مهمی چون نماز و اطعام توجه داشته و خود بدان، عام و دیگران را نیز بدان تشویق کنیم، چنان که اسوههای بشریت از پیامبران و امامان(ع) این گونه بودند و خداوند از نماز بسیار ایشان و اطعام آنان به بینوایان و بلکه حتی دشمنان کافر و اسیر، خبر میدهد.