کلمات کلیدی :دنيا، ولايت، مسلمانان، پيامبر، سقيفه، دنيا طلبي، عثمان بن عفوان.
نویسنده :سيد حامد شريعت مداري
دنیا طلبی اولین قدم در دوری از ولایت
سید حامد شریعت مداری
در آغازین روزهای اسلام کسانی که پیمان مودت با حضرت رسول بستند و پیامبری ایشان از جانب خداوند را پذیرفتند، به همه دنیا پشت پا زدند و مشکلات پیش رو را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتند. آنجا که شعب ابیطالب، نفس هایشان را به شماره انداخته بود، یا هنگامی که خانه و کاشانه شان را رها کرده به سمت مدینه هجرت کردند. جای جای این تاریخ از فداکاریهای ایشان پر است. اما مساله این است که پس از تحمل این دوران سخت و پس از رحلت حضرت رسول، چه حوادثی در میان مسلمانان واقع شد که 50 سال بعد، فرزند آن پیامبر عظیم و منجی خود را بدست خود شهید کرده و خانوادهاش را به اسارت بردند؟
یکی از مهمترین علل این واقعه را می توان در دنیا طلبی مسلمانان پس از رحلت حضرت رسول جستجو نمود. جامعه عرب با بعثت پیامبر بزرگ و تلاش پیگیر او و اصحابش از بدترین روش زندگی به متعالیترین آن فراخوانده شد و در اندک زمانی، دگرگونی فاحشی یافت و قوانین اسلامی بر آن حاکم شد و باورهای پاک جای گزین عقاید خرافی و غلط گردید، دین اسلام به عنوان عنصر نجات دهنده آدمی که نگرشی جامع به هستی داشت و دنیا و آخرت را هم چون پدیدهای واحد و جدا ناپذیر میدید، بر آن سایه افکند . پس از پیامبر(ص) چیزی نگذشت که در میان صحابه برای رسیدن به قدرت دنیایی اختلاف افتاد و دین به عنوان عامل توجیه کننده خواستهها درآمد.[1] این دنیا خواهی در تمامی زوایای زندگی مسلمانان لانه کرد. جهاد، برای رسیدن به غنائم بود. دین در میان اکثر مردم به تبع از سردمداران و کارگزاران، وسیلهای برای آسوده زیستن و بیدغدغه بودن تلقی شد و دین را به تعبیر امام حسین(ع) تا آنجا میخواستند که به کار دنیایشان بیاید.[2]
فراموشی تدریجی فرامین حضرت رسول:
از روزی که سقیفه پیش آمد و در آنجا بیدغدغه دینخواهی به تعیین امیر و وزیر پرداختند،[3] تا آن زمان که خلیفه رسماً اعلام کرد که دو چیز در زمان رسول خدا سنت بود و من آن را حرام و عامل به آنها را عقاب میکنم؛[4] تا روزی که تبعیدی پیامبر(ص)، در دستگاه خلافت دینی مورد احترام و توجه قرار گرفت[5]، دین از مسیر خود خارج و آهسته آهسته مسخ شد. تا اینکه معاویه توانست آشکارا حکومت خویش را دنیایی معرفی کند و رسماً اعلام کند که من برای دنیای شما خلافت میکنم.[6] با این دین بود که بر زبان آوردن نام پیامبر(ص)، جرم بود.[7] در چنین نگاهی، ارزشها وارونه و بدعتها بروز و احکام پایمال شده و مردم بیتفاوت میشوند و انتظار حقطلبی و ظلمستیزی چندان واقعبینانه نیست. شاخصهای چنین جامعهای را میتوان بدین صورت بر شمرد:
ا. عمل نشدن به حق
«اما بعد، بر ما همان فرود آمد که میبینید؛ به راستی اوضاع زمان دگرگون شده، زشتیها آشکار و نیکیها و فضیلتها از محیط ما رخت بسته، از ارزشهای انسانی چیزی جز اندکی به مانند قطرههای مانده در ته ظرف آب، چیزی نمانده است. »[8]
ب. تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر
امام حسین(علیهالسّلام)، در وصیتنامه خویش به محمد حنفیه چنین میفرماید:
«من بیهوده و مفسد و ظالم خروج نکرده ام بلکه خروج من به واسطه ی اصلاح در امت جدم است . خواستم امر به معروف کرده ، نهی از منکر نمایم و به سیره جدم و پدرم عمل نمایم.([9])
ج. مرگ سنت و شکوفایی بدعت
بزرگترین خطری که جامعه دینی را تهدید میکند ظهور بدعت است و در جامعه زمان امام چنین اتفاقی رخ داد و چنانکه آن حضرت در مکاتبه با مردم بصره مینویسد:
«من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت میکنم، چون در شرائطی قرار گرفتهایم که سنت پیامبر (ص) از میان رفته و جای آن را بدعت فرا گرفته است.»[10]
د. تجری در مقابل احکام الهی
در جامعه زمان امام حسین(ع)، احکام الهی آشکارا زیر پا گذاشته میشد. بیآنکه علمای زمان اعتراضی کنند. مثلا معاویه ، زیادبن ابیه را به پدر خود منسوب نمود[11]
ه . کنار گذاشتن دستور رسول خدا(ص)
امام حسین(ع) در پاسخ مروان که او را به بیعت با یزید خوانده بود فرمود:
«باید بر اسلام بدرود گفت اگر مثل یزید رهبر امت شود . از جدم رسول خدا شنیدم که فرمود: "خلافت بر آل ابی سفیان حرام است پس وقتی معاویه را بر منبر من دیدید شکمش را بدرید" . و اهل مدینه او را بر منبر دیدند و به فرمایش حضرتش عمل ننمودند پس خدا آنان را به یزید فاسق مبتلا نمود».[12]
نمونه هایی از دنیا گرایی مسلمانان:
پس از پیامبر (ص) و بهویژه در عصر فتوحات و با استیلا، بر بزرگترین شهرهای آسیا، مردم عربستان خشک با رفاه زندگانی جدید و نعیم آن روزگار آشنا شدند. ایران با کاخ شاهنشاهی و طاق نماهای زیبا و فرشهای گرانبها و آنهمه آرایش و شکوه، در اختیار سعد قرار گرفت. روش تقسیم بیتالمال در زمان خلیفه دوم، زمینه ساز چنین تحولی شد. رقابت بر سر دست یافتن به ثروت پدید آمد و تمامی جامعه را فرا گرفت.
روی کار آمدن عثمان با روحیه اشرافیگری و تجملطلبی، به این دگردیسی سرعت داد. او بیش از دیگران به زندگی رفاهی روی کرد و به دنبالش بسیاری از صحابه نیز به آن روی آوردند. مسعودی مختصری از معیشت عثمان و صحابه را چنین آورده است:
«عثمان در مدینه خانهای با سنگ و آهک ساخت و درهای خانه را از چوب ساج گرفت وی در مدینه اموال و باغها و چشمههای بسیار داشت. بسیاری از صحابه نیز خانههایی بنا کردند از جمله زبیر، خانهای در بصره ساخت که تاکنون "سال 332" معروف است. در مصر وکوفه و اسکندریه نیز خانههایی بنا نمود. موجودی زبیر پس از مرگ پنجاه هزار دینار بود و هزار اسب و هزار غلام و کنیز داشت. طلحه در کوفه خانهای ساخت که هم اکنون در محله کناسه به نام دارالطلحیین معروف است. از املاک عراق روزانه هزار دینار درآمد داشت. در ناحیه سراة بیش از این درآمد داشت. عبدالرحمن بن عوف نیز خانههای وسیعی ساخت. در طویله او یکصد اسب بود و هزار شتر و ده هزار گوسفند.
سعید بن مسیب میگوید، وقتی زید بن ثابت مرد چندان طلا و نقره به جا گذاشته بود که آن را با تبر میشکستند.»([13])
ابن خلدون نیز با اذعان به این تحول، با این روی که از مال حلال بوده آنرا توجیه می کند.([14]) به هر صورت گرایش صحابه و دیگر مسلمانان به زندگی رفاهی با طبع آسوده خواه انسانی سازگارتر افتاد و مسلمانان روز به روز در آن فرو رفتند. آمدن امام علی(ع) و مبارزه پیگیر آن حضرت برای ایجاد اعتدال در جامعه اسلامی و توجه دادن مسلمانان به حقیقت زندگی نیز کارگر نیفتاد. بلکه بر شمار دشمنانش افزود. چون آنان که ثروت و مکنتی یافته بودند به هیچ طریقی حاظر به بازگشت نبودند. و امام بیآنکه توفیقی آشکار یابد به شهادت رسید.
با بیان این نمونه ها نقش عمیق دلدادگی به دنیا در دوری از حقایق ایمان آشکار می گردد تا آنجا که عده ی زیادی را به مقابله با امام خود و نوه ی پیامبر اکرم ، فرا می خواند . بهترین مصداق برای تاثیر دنیا گرایی در دوری از حق را می توان در عمر سعد دید که با وجود معرفت به مقام حضرتش در میان جدال ملک ری با حق ، ملک ری را بر می گزیند و می گوید : گفته شده آخرتی در پی است ! اگر باشد هم پس از قتل حسین توبه می کنم !!!