20جمادی الثانی، پيامبر(ص)، فاطمة زهراء(س)، اميرالمؤمنين(ع)، بقيع
فاطمه الزهرا(س) بیستم جمادیالثانی سال پنجم بعثت در حالی که 45 سال از عمر شریف پیامبر(ص) میگذشت در مکه دیده به جهان گشود.[1]
پیامبر اکرم(ص) به معراج رفت و به آسمان اعلی عروج کرد. به او از میوه و خرمای تازه و سیب بهشتی دادند تا تناول نماید و همان غذای بهشتی در وجود پیامبر(ص) به نور فاطمه مبدل شد. به همین علت فاطمه(س) را «حوراء انسیه» است یعنی یک حوری بهشتی در بین انسان های روی زمین است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید از رسول خدا(س) شنیدم که فرمودند:
«سُمّیت فاطمةُ فاطمةً لان الله فطمها و ذُرّیتَها من النار مَن اَلقی الله منهم بالتوحید والایمان بما جئت به»[2]
«فاطمه فاطمة نامیده شد، به دلیل آنکه خدا او و خاندانش را از آتش جهنم در امان داشته است. بهشرط آنکه آنها خدا را در حالی ملاقات کنند که به یگانگی آنچه خداوند نازل فرموده ایمان داشته باشند.»
فراق پدر
بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)، حضرت زهرا(س)، چون شمعی در فراق پدر میسوخت و حزن شدیدی آن حضرت را فرا گرفته بود، در آن زمان فرشته وحی جبرئیل به خدمت آن حضرت میآمد، وی را تسلی میداد و از حال و جایگاه پدرش او را باخبر میکرد و به آن حضرت از آنچه بعد از او بر فرزندان او و حضرت امیرالمؤمنین(ع) واقع خواهد شد، خبر داد. اینها را امیرالمؤمنین(ع) مینوشت و آن مصحف فاطمه شد، مصحف قرآن، قرآن نیست ولی سخنی از سخنان خداست، که خداوند بر فاطمة زهراء(س) نازل کرده است. در این باره امام صادق(ع) میفرماید:
«مصحفٌ فیه مِثل قُرآنِکم هذا ثلاثُ مَرّاتٍ واللهِ ما فیه من قُرانِکُم حَرْفٌ واحد»[3]
مصحف فاطمه(س) سه برابر این قرآن موجود است ولی در یک کلمه نیز مشابهتی با هم ندارند، شامل اخبار اطلاعات در آینده جهان تا روز قیامت سرنوشت فرزندان و ذرۀ آن حضرت، و ستمگری و انواع جنایات خلفای جور میباشد.
غصب فدک
فدک دهی است حاصلخیز در حجاز و نزدیک خیبر. در سال هفتم هجری که قوای اسلام خیبر را فتح کردند، یهودیان فدک که مدتها با اسلام در ستیز بودند به واهمه افتادند و از درسازش درآمدند و با رسول خدا(ص) و قرار شد تا نصف فدک مال پیامبر اکرم(ص) باشد؛ زیرا در اسلام، آنچه با صلح بدست آید و مسلمانان آن را با جنگ به دست نیاورده باشند، «فیء» نامیده میشود که مخصوص رسول خداست و آن حضرت در مصرف آن صاحب اختیار است. قران مجید در این زمینه میفرماید:
«ما اَفاءَ الله عَلی رسول منهم فما اوجَفْتُم عَلَیهِ مِن خَیْل ولا رِکابٍ ولکنّ الله یبسط رُسُلَهُ علی ما یشاءُ»[4]
«آنچه خداوند از کفار به رسولش برگردانده و بخشیده، چیزی است که شما برای به دست آوردنش نه اسبی بر آن تاختهاید و نه شتری، امّا خدا پیامبران خویش را به هر چه خواهد مسلط کند».
پیامبر اکرم(ص) هنگامی که فدک را در اختیار خود گرفت، آنرا به فرمان خداوند و طبق آیه «فات ذالقربی احقه و...»؛[5]«حق نزدیکان را بپرداز» به دخت فرزنهاش فاطمه زهرا(س) بخشید تا خودش در آن تصرف داشته باشد.
در آن زمان که بیعت با خلیفه اول پایان یافت و امر خلافت او بر مهاجران وانصار استقرار گرفت و مردم با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند وی مأمورین خود را به فدک فرستاد تا نماینده حضرت را از سرزمین فدک خارج نماید. ایشان فرمود: چرا وکیل مرا از فدک خارج ساختی و حال این که پیامبر(ص) آن را به من هدیه فرمود. خلیفه از آن حضرت شاهد خواست. آن حضرت علی(ع)، ام ایمن، رباح غلام رسول خدا(ص) و حسنین(ع) را شاهد آورد، اما او آنها را قبول نکرد و فدک را از دست فاطمه گرفت. عجبا آیا او نمیدانست که فاطمة الزهرا(س) راستگوست آیا کسی که آیه تطهیر «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس...» [6] درباره او نازل شد میشود گفت چنین کسی به دروغ ادعا میکند.
کیفیت شهادت
هنگامی که رسول خدا(ص) رحلت کرد، هنوز جنازهاش را به خاک نسپرده بودند که مردم پیمان خود را نسبت به رسول خدا(ص) شکستند. خلیفه دوم به همراه خالد بن ولید و قنفذ و جمعی از اعراب به درب خانه علی(ع) آمدند تا از حضرت علی(ع) برای ابوبکر بیعت بگیرند در آن وقت فاطمة زهراء(س) پشت در آمد.
فاطمة زهراء در این باره میفرماید:
«هیزم زیادی در کنار در خانهمان جمع کردند و آتش آوردند که درب خانه ما را با هم بسوزانند من در پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم که دست از ما بردارند و بروند، پس خلیفه دوم تازیانه را از دست قنفذ گرفت و با آن به بازوی من زد. تازیانه همچون بازوبند به دور بازویم حلقه زد. سپس او با لگد به در کوبید و آن را به طرف من فشار داد، در حالی که آبستن بودم به صورت افتادم. آتش شعله میکشید و چهرهام را میسوزاند. او چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره از گوشم افتاد و درد زایمان مرا گرفت. پس محسن را سقط کردم در حالیکه کشته بیگناه بود[7]»
پس از این جریان فاطمة زهرا(س) همچنان در بستر بود تا به شهادت رسید.
تاریخ شهادت
در منهاج الدموع آمده:
فاطمه زهراء(س) در بین نماز مغرب و عشاء سوم جمادیالثانی یا پانزدهم جمادیالاولی سال یازدهم هجری در سن هیجدهسالگی از دنیا رفت. او را یا بقیع و یا در خانۀ خود که نزدیک قبر رسول خدا(س) است دفن نمودند.[8]
مولف کتاب بیتالاحزان میگوید:[9]
در مدت زندگانی فاطمة زهرا(س) بعد از رحلت پیامبر(ص)، بین مورخین و راویان اختلاف نظر است. بیشترین وقتی که گفتهاند شش ماه است و کمترین آن چهل روز است. ولی آن نظریهای که ما انتخاب کردهایم این است که فاطمه زهرا(س) بعد از پدر بزرگوارش، نود و پنج روز زندگی کرد و در سوم جمادیالاخر سال یازدهم هجرت، از دنیا رفت.
محل دفن آن حضرت:
اگر چه قبرستان بقیع، ومیان منبر پیامبر(ص) و قبر آن حضرت و خانه فاطمه الزهراء به عنوان مکانهای احتمالی جهت دفن آن حضرت اعلام شده است ولی حساسیت دستگاه خلافت و عملی شدن وصیت حضرت مبنی بر عدم شرکت آن افراد در مراسم دفن ایشان ایجاب میکرد که او را در خانهاش دفن کنند و این قول مقبول اکثر محققین و علمای اسلام است.
حضرت رضا(ع) در این زمینه میفرماید:
فاطمه زهرا(س) در خانه خودش دفن گردید، ولی چون بنیامیه مسجد را توسعه دادند، اکنون در داخل مسجد قرار دارد.[10]