29 دی 1395, 6:58
توكل يعني همان اعتماد قلبي به خداي متعال و تكيه كردن بر او. توکل، يك باور قلبي است كه انسان او را تنها قدرت برتر در زندگي بداند، اگر همين اعتقاد، با ايمان راسخ و محكم در مسير زندگي عملي شود، اضطراب و سختيها و ساير مشكلات براي انسان معني نخواهد داشت، پس توكل به خدا يك تكيهگاه و آرامش قلبي واقعي است كه انسان بهترين مدافع را براي خود انتخاب ميكند، البته ناگفته نماند كه توكل صرف و بدون حركت و تلاش در تمام ابعاد زندگي نيكو نيست، بلكه در عين حركت بايد رابطه قلبي محكم نيز باشد، تا يك نتيجه خوب حاصل شود. اين اعتقاد قلبي در عرصه زندگي ثمرات پربركتي را خواهد داشت كه ما به چند نمونه از آن اشاره ميكنيم:
امام علي (ع) میفرماید: توكل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است. در عرصه زندگي امكان لغزش و انحراف براي هر فردي محتمل است، منتها بهترين نيرو و قدرت قلبي كه در شرايط ناگوار و هلاككننده باعث نجات ميشود همين توكل به خداست كه انسان با اعتماد به او از خطا و لغزش در امان ميماند[1].
امام على (ع) میفرماید: هر كس به خدا توكل كند، دشوارىها بر او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى شود. بسياري از مشكلات در زندگي پيش ميآيد و هر انساني به فكر چاره ميافتد، انساني كه توكل و اعتقاد دروني در او شكل گرفته، با استعانت از خدا مشكلات شديد را به راحتي تحمل كرده و خداوند هم با اسباب خاص و مصلحت برترش، مشكل را براي فرد قابل حل ميكند[2].
رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید: هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت مىكند و از جايى كه گمان نمىبرد به او روزى مىدهد[3].
رزق و روزي دست خداست، اما كساني كه توكل بالايي دارند رزق آنها با ديگران فرق خواهد كرد و خداي متعال اسباب و راه رسيدن به رزق را در اين افراد سهل ميكند.
امام صادق (ع) میفرماید: بىنيازى و عزت به هر طرف مىگردند و چون به جايگاه توكل دست يافتند در آنجا قرار مىگيرند[4].
سنت الهي در اين است كه متوكلين انسانهاي بينيازي باشند و شرايط زندگي آنها طوري اداره شود كه به كسي محتاج نشوند.
امام محمد باقر (ع) میفرماید: هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد. توكل به خدا رمز پيروزي و نجات از شكست و مغلوب شدن در تمام عرصههاي زندگي است، چرا كه انسان با تكيه به قدرت عالم هستي و ايمان به او هيچ ترسي و ضعفي را حس نخواهد كرد، همانطوري كه انبياء چنين بودند[5].
امام موسی کاظم (ع) میفرماید: هر كه ميخواهد كه قويترين مردم باشد بر خدا توكل نمايد. پيامبران انسانهايي بودند كه قدرت روحي آنان همتا نداشت، انساني كه اهل توكل است خدا او را ياري ميكند و او را قويترين مردم قرار ميدهد[6].
1) . بحارالأنوار، ج78، ص79، ح56.
2) . غررالحكم، ج5، ص425، ح 9028.
3) . كنزالعمال، ج3، ص103، ح5693.
4) . كافى، ج2، ص65، ح3.
5). جامع الأخبار، ص 322.
6) . بحار الانوار، ج7، ص143.
كينهتوزي، همانگونه كه براي حركت دل به سوي كمال مانع است، از خردورزي و عقلانيت آدمها نيز جلوگيري ميكند؛ زيرا كينهتوزي و حس انتقام جويي، به آدمي اين اجازه را نميدهد كه درباره ديگران درست بينديشد و آنها را دقيق بشناسد. پس شناخت درست و استدلال منطقي و نتيجهگيري مطمئن زماني امكان پذير است كه عقل آدمي، از هرگونه محدوديتي آزاد باشد. بديهي است كه كينهتوزي، انديشه و نتيجه آن را به سمتي نادرست ميكشاند و عقل را وا ميدارد كه در جهت انتقام گرفتن از ديگران و براي ضربه زدن به آنها حركت كند. حضرت علي(ع) ميفرمايد: « كينه، ابزار شرارت و فتنه است». براي رهايي از چنين دل مشغوليهايي، بايد با عزم و توان بسيار، براي كينه زدايي و پالايش قلب از اين دشمن خطرناك كوشيد. حضرت علي (ع) در سخني ديگر ميفرمايد: « كسي كه كينه را دور بريزد، دل و عقلش آسوده ميشود.» در واقع، انسانها در پي زندگي آرام و سرشار از محبت و به دور از شعلههاي كينه و نفرت هستند؛ زيرا نيك ميدانند كه كينه، شاخ و برگ و ريشه درخت معنويت را ميسوزاند. كينهتوزي افزون بر فرد، اجتماع را نيز به جهنمي از فتنهها، آشوبها و دشمنيها تبديل ميسازد. پس چه خوب است، از آتش كينهتوزي دوري و به سفارش رسول رحمت (ص) عمل كنيم كه فرمود: «دنيا كوچكتر و بيارزشتر و ناچيزتر از آن است كه در آن، از كينهها پيروي شود.» آري، مومن كينه به دل نميگيرد و به فرمايش امام صادق (ع): كينه مؤمن، لحظهاي است و چون از برادر ديني خود جدا شود، كينه او را در دل نگه نميدارد، ولي كينه كافر، دائمي است. كينهتوزي، در جامعه فتنه و آشوب ميآفريند و هرگاه بر شمار كينهتوزان افزوده شود، اين دشمني به بيماري تبديل خواهد شد كه زندگي و پيشرفت جامعه را بهشدت تهديد ميكند. در محيط كار، كينهتوزي به تحقير شخص مورد كينه ميانجامد. بدينترتيب، زمينه بيتوجهي يا كم توجهي به او را فراهم ميسازد و خواسته يا ناخواسته، همدلي و همكاري، از اين محيط رخت بر ميبندد و كارها به سامان نميرسد. اينكه انتظار داريم، آدمي هيچگاه به خشم و غضب دچار نشود، بسيار سخت و مشكل است، ولي ميتوان خشم را گذرا و بيكينه كرد. بيشك، مومنان و انسانهاي درستكار نيز گاهي به خشم و غضب گرفتار ميشوند، ولي هرگز خشم و عصبانيت آنها به سرحد گناه و كينهتوزي نميرسد؛ زيرا خشم آنها از دو حال خارج نيست: يا خشم شان زودگذر است و پس از فروكش كردن خشم، هيچ كينهاي در دل آنها باقي نميماند، يا اينكه اگر كينهاي هم در دل شان باقي بماند، از آن بسيار اندوهناك هستند و ميكوشند تا ريشه اين صفت زشت را از دل خويش بركنند. شايسته است كه به فرموده امام صادق (ع) نيز دقت كنيم كه میفرماید: مومن وقتي در مجلس است [ممكن است] دچار كينه شود، ولي آن گاه كه از مجلس خارج شد، كينه هم از دل او ميرود. امام علي (ع) نيز ميفرمايد: «تنها كساني عاقل هستند كه كينهها را از دل بيرون كنند».
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان