29 دی 1395, 6:59
فردی که یقین دارد خدایی هست و جهنم را برای گنهكار مقرر داشته و یقینا مرتكب گناه نمیشود و شخصیت و زندگی خویش را به معصیت آلوده نمیكند و خود را از این عذاب الیم نجات میدهد.در متنی در خبرگزاری مهر آمده است: یقین به تصدیق جزمیثابت و مطابق با واقع تعریف میشود. بنابراین تصورات زیر مجموعه یقین نیست، زیرا تصورات در برابر تصدیقات است. ظن و گمان نیز زیرمجموعه یقین نیست، زیرا در گمان جزم وجود ندارد. به تقلید نیز یقین نمیگویند، زیرا ثابت نیست بلكه پیوسته متزلزل است جهل مركب نیز از محدوده یقین خارج است، زیرا مطابق با واقع نیست.هر چیزی برای خود ثمرات خاصی دارد،چه اشیای مادی و چه امور غیر مادی. یقین كه یكی از واقعیات خارجی است دارای ویژگیها و آثاری است كه شك و تردید، آن آثار را ندارد. مثلا اگر كسی یقین بداند به دریا رفتن همان و غرق شدن همان، حتما به دریا نمیرود و دل به دریا نمیزند، اما اگر شك و تردید داشته باشد، ممكن است به دریا برود و حتی خود را به امواج بسپارد. اگر انسان یقین بداند كه در میدان مسابقه ای بازنده میشود، یقینا پای پیش نمیگذارد و درآن مسابقه شركت نمیكند، اما اگر در این خصوص تردید داشته باشد، ممكن است بدان اقدام كند.اگر كسی به معارف الهی یقین پیدا كند،برداشت و عملكرد وی با سایر مردم كه در حال تردید هستند، متفاوت خواهد بود. مثلاً اگر كسی یقین بداند كه خداوند بر اعمال ظاهر و باطنش ناظر و مراقب است و یقین بداند كه برای هر عملی پاداشی است، مسلما تمام كارهایش نیك خواهد بود و هرگز دست به كارهای زشت نخواهد زد. اگر میبینیم مردم دست به معصیت و گناه میزنند، برای آن است كه هنوز به مقام یقین نرسیده اند و هنوز نسبت به پاداش اعمال در تردید هستند.اگركسی یقین بداند و مانند روز برایش روشن باشد كه تمام نعمتهای فردی و اجتماعی، ظاهری، باطنی، جسمانی و روحانی و .... از جانب مُنعْم حقیقی، یعنی خدای تبارك و تعالی است و در این باره ذره ای شك و تردید نداشته باشد پیوسته در مقام انفعال و شرمندگی و تشكر و سپاسگزاری قرار خواهد گرفت.اگر میبینیم اكثر مردم به هنگام نزول بركات و مشاهده این همه نعمتها ، شكر منعم را به جا نمیآورند از صاحب نعمت سپاسگزاری نمیكنند، برای آن است كه یا اصلا توجهی به مبدا و معاد ندارند و یا آن كه در وجود مبدا و این كه این نعمتها از اوست، تردید دارند.اگر كسی یقین بداند كه خداوند برای مومنان و اهل عبادت بهشتی آفریده و انواع خوشیها و نعمتها كه هیچ چشمیندیده و هیچ گوشی نشنیده برایش آماده كرده است، به طور مسلم در مقام امید و اشتیاق به نعمتهای اخروی قرارمیگیرد و برای نیل به آن نعمتها اعمال نیك انجام میدهد و موجبات وصول به آن را فراهم میسازد.اگر كسی یقین بداند كه خدایی هست و طبقات هفت گانه جهنم را برای گنهكار مقرر داشته و هر گروهی را در طبقه ای معذب خواهد نمود، یقینا مرتكب گناه نمیشود و شخصیت و زندگی خویش را به معصیت آلوده نمیكند و خود را از این عذاب الیم نجات میدهد.اگر كسی یقین داشته باشد كه تمام امور و حوادث مستند به خدای بزرگ است و تماما از روی حكمت و مصلحت و عنایت ازلی و نظام احسن صادر میشود، به طور حتم در برابر همه حوادث سر تسلیم فرود میآورد و همه را از خداوند تلقی میكند و لباس رضا میپوشد و ندای الهی رضا بقضائك سر میدهد.اگر كسی بر عظمت و جبروت خداوند یقین پیدا كند، حتما نسبت به او خوف و خشیت پیدا خواهد كرد. چنانچه اگر یقین نماید كه خداوند عین كمال است و عین رحمت و رافت و لطف و عنایت است، یقینا پیوسته آرزومند و مشتاق لقای او خواهد بود.اگر ما انسانها در مورد معارف الهی و اعمال و عكس العملهای خود آن چنان كه بیان شد نیستیم همه به علت آن است كه هنوز برای ما یقین حاصل نشده است یعنی نه مبدا و نه به معاد، نه به بهشت و نه به جهنم به هیچ یك یقین حاصل نكردهایم، بلكه در مراحل پایین تر از یقین قرار داریم اما كسانی كه دارای مقام یقین هستند.مانند پیامبران الهی و اولیای خدا، آنان همانگونه هستند كه بیان شد. اگر انبیا و اولیا دارای مقام عصمت هستند تنها به سبب یقینشان بوده است.
اهل لغت توبه را برگشت از گناهان و اعتراف به بدي آن تعريف كردهاند. برخي گفتهاند پوزش و عذرخواهي بر سه قسم است؛ يا طرف ميگويد من نكردم، يا ميگويد براي اين جهت انجام دادم، يا ميگويد من كردم و بد كردم و آن را ترك كردم، كه اين نوع آخر همان توبه است. اما توبه در شرع، ترك گناه است از جهت زشتي آن، پشيماني از آنچه انجام شده، تصميم به ترك معصيت و انجام اعمال درست به هر ميزان كه امكان دارد و هر موقع اين چهار ركن محقق شد شرايط توبه كامل شده است. در قرآن و روايات دو قسم توبه مشاهده ميشود؛ يكي توبه نصوح و ديگر توبه مطلق. توبه مطلق به اين معناست كه انسان از گناه پشيمان شود و تصميم بر عدم بازگشت به گناه را داشته باشد، و توبه نصوح توبهاي است كه خداوند مردم را به مثل آن دعوت كرده چون داراي آثار نيك ظاهري در وجود توبهكننده است، يعني اين قسم از توبه مردم را ترغيب به توبه مينمايد چون تائب را فرد خالص و بيغل و غش مشاهده ميكنند. روايت شده كه از امام عسكري (ع) ميپرسند: توبه نصوح چيست؟ حضرت در جواب مينويسد: باطن مانند ظاهر باشد بلكه بالاتر. فقها نيز در كتب فقهي، وقتي توبه را عنوان ميكنند، با اقوال مختلف بيان كردهاند. در عروهالوثقي اثر آيتا... سيد محمد كاظم يزدي پشيماني را به تنهايي براي توبه كافي ميداند و بسياري از مراجع هم آن را پذيرفتهاند. البته اين فتوا طبق رواياتي است كه وارد شده است. در بيش از هشتاد آيه قرآن از توبه نام برده شده و در فضيلت و لزوم آن سفارش شده است. از جمله آيه 8 سوره تحريم ميفرمايد: اي كساني كه ايمان آورده ايد! به سوي خدا توبه كنيد توبه خالص. همچنين آيه 32 سوره مباركه نور ميفرمايد: اي مؤمنين! همه به سوي خدا توبه نماييد، اميد است رستگار شويد. آيه 54 سوره مباركه بقره حالات حضرت موسي (ع) با قومش را بيان ميكند و ميفرمايد: و هنگامي كه موسي به ملت خود گفت: اي مردم به راستي كه شما بر نفس خود با گوساله پرستي خود، ستم نموديد. پس به سوي خداي خود بازگشت نماييد و خود را بكشيد كه آن براي شما در نزد پروردگارتان بهتر است خداوند توبه شما را ميپذيرد، زيرا او پذيرنده مهرباني است. همچنين آيه 222 سوره بقره ميفرمايد: ... خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست دارد. و آيه 104 سوره توبه نيز ميفرمايد: آيا ندانستند كه خداوند توبه پذير است از بندگان خود و صدقات را ميگيرد و اينكه خدا توبهپذير مهربان است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان