29 دی 1395, 6:37
يكي از بديهيترين ارزشهاي اجتماعي پايبندي به تعهدات است كه مقبوليت عمومي دارد و همه عقلا بر آن متفقاند تا آنجا كه برخي از انديشمندان غربي، ريشه همه ارزشهاي اجتماعي را در قراردادها و تعهدات، اعم از قراردادهاي آگاهانه و رسمي يا قراردادهاي ضمني خلاصه كردهاند. دموكراسي و ليبراليسم غربي بر اساس نظريه قرار داد اجتماعي پيريزي شده است و قرارداد اجتماعي و تعهدات را سرچشمه حقوق ميداند. بر اين مبنا تنها چيزي كه براي هميشه ثابت و تغييرناپذير باقي ميماند حق شركت در قرارداد اجتماعي، عمل كردن در چارچوب آن و پايبندي به تعهدات اجتماعي است. اينها داراي ارزش ثابتي هستند و زمان و مكان خاصي نميشناسند؛ اما حقوق ناشي از قراردادها، از اين ديدگاه، كم و بيش متغير است و شرايط مختلف جامعه، از نظر محيط جغرافيايي، زمان و غيره، در تغيير آنها موثر خواهد بود. خلاصه آنكه حتي اينگونه مكتبها، كه ارزشهاي اخلاقي و حقوق را متغير و نسبي ميدانند، ارزش عمل به قراردادها و پايبندي به تعهدات را ثابت و هميشگي دانستهاند. شبيه ارزش قراردادها و پايبندي به تعهدات، ارزش امانتداري و امين بودن است؛ يعني لزوم رد امانت، حكمي ثابت و هميشگي است كه در هيچ شرايطي تغيير نميكند. شايد بتوان گفت كه ارزش امانتداري، يكي از مصاديق ارزش پايبندي به تعهدات و قراردادها است؛ زيرا در واقع، عقد امانت، قراردادي است كه بين امانتدهنده و امانتگيرنده بسته ميشود و امانتگيرنده بر اساس اين قرارداد، متعهد ميشود كه امانت را حفظ كند و آن را به امانتدهنده برگرداند. كلمه «عهد» در قرآن كريم به چند معنا به كار رفته است. گاهي به معاني سفارش و توصيه و تاكيد كردن به كار رفته كه لازمه اش امر و فرمان است. در اينگونه موارد، واژه «عهد» با كلمه «الي» متعدي ميشود و جنبه انشايي دارد. عهد به اين معنا، دو گونه كاربرد دارد: گاهي به صورت عام متوجه همه مردم است و گاهي نيز متوجه يك طايفه و گروه يا يك فرد خاص است؛ مثل آنكه خداوند در يكي از آيات، خطاب به همه مردم ميفرمايد: « اي فرزندان آدم! آيا با شما عهد نكردم و به شما سفارش نكردم كه شيطان را اطاعت نكنيد كه دشمن آشكار شما است و مرا اطاعت كنيد كه اين است راه راست؟». كلمه عهد در اين آيه، به معناي تعهد طرفيني نيست، بلكه توصيه و سفارشي است از طرف خداوند به مردم. گاهي نيز در قرآن اين عهد متوجه گروهها يا افراد خاصي شده است؛ از جمله در آيه: « ما از پيش، با آدم عهد كرديم، پس آدم (آن عهد را) فراموش كرد و براي او عزم و ارادهاي نيافتيم». اين عهد، اشاره به فرماني است كه در آن، خداوند آدم را از نزديك شدن به درخت خاصي نهي فرموده بود و معناي آيه، اين است كه ما محققا پيش از اين به آدم تاكيد و سفارش كرديم كه از ميوه اين درخت نخورد؛ اما او فراموش كرد و ما اراده و عزم محكمي در او نيافتيم. در برخي موارد نيز عهد به معناي قرارداد دوطرفه آمده است كه اصطلاحا به آن، معاهده نيز گفته ميشود. عهد به اين معنا گاهي بين دو فرد، دو گروه، دو جامعه، جامعه و فرد، جامعه و گروه يا گروه و فرد برقرار ميشود و گاهي نيز بين انسان و خداوند تحقق پيدا ميكند. درباره تعهدات اجتماعي، يك دسته از آيات، با تعابير گوناگون به ما توصيه كرده يا فرمان ميدهند كه به تعهدات خود، در برابر ديگران، پايبند باشيم يا افراد پايبند به عهد را ستايش ميكنند و از اين طريق، انسان را متوجه لزوم و رجحان پايبندي به عهد ميكنند. قرآن در آيهاي با صراحت فرمان وفاي به عهد ميدهد و انسان را در برابر تعهدات خود مسئول دانسته و ميفرمايد: «در برابر عهد (خود با ديگران) پايبند باش كه مورد سوال و بازخواست قرار ميگيرد». در دو آيه نيز در مقام معرفي مومن و بيان صفات لازم و برجسته او ميفرمايد: « آن كساني هستند كه امانتها و عهد خود را رعايت كنند (و به آنها پايبند باشند». درباره اينگونه آيات، بايد توجه داشت كه امانت هم در واقع، مصداقي از مصاديق عهد است و شخص امانتدار با قبول امانت از شخص ديگر، در برابر او متعهد شده و با او قرارداد بسته است كه تا هنگام مطالبه امانت، آن را نگهداري و از آن مراقبت كند. بنابراين، قبول امانت به منزله عهد طرفيني است و اداي امانت، به منزله وفاي به عهد و خيانت در امانت، به منزله نقض عهد خواهد بود. دسته ديگري از آيات، افراد عهدشكن و بيتوجه به پيمانهاي اجتماعي را نكوهش ميكند. در يكي از اين آيات، در مذمت بني اسراييل ميفرمايد: « چرا هنگامي كه عهدي ميبندند گروهي از عهدكنندگان پيمان شكني ميكنند». در اين آيه، درباره پيمان شكني، از واژه «نبذ» استفاده شده كه به معناي دور انداختن و پرت كردن است و با استفهام توبيخي، آنان را به خاطر عهدشكني نكوهش كرده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان