29 دی 1395, 6:38
اميرالمؤمنان، علي بن ابيطالب (ع) آيت كبراي خداوند، اسم اعظم و كارشناس اعلاي آدم و عالم و دين خداست و منبع معصوم و كامل شناسايي حقايق جهان، انسان و معارف ديني است. از اين رو براي آگاهي از اسرار و معارف حج، به بررسي سخنان ايشان در نهج البلاغه پرداخته ميشود. در ذيل برخي از نكاتي كه در زمينه حج قابل تامل است بيان خواهد شد.
حضرت امام علی (ع) در خطبه نخست نهجالبلاغه كه سخن از خلقت آسمان و زمين، آدم و اهميت قرآن است، در فرازي به حج ميپردازند كه پيام ويژه آن ميتواند اين باشد كه حج بيتالله الحرام عصاره اسلام و دربرگيرنده مسائل مهم فردي، اجتماعي، تربيتي، اخلاقي و سياسي اين دينِ خاتم است. از همين رو حضرت در آغازين خطبه خود سخن از وجوب حج به ميان آورده و با تعابير گويا و دقيق، مسلمانان جهان را به انجام اين فريضه بزرگ تشويق ميكنند: و خداوند حج خانه محترمش را بر شما واجب كرد، همان خانهاي كه آن را براي مردم قبله قرار داد.
خداوند متعال با تشريع بسياري از عبادات و مناسك، به ويژه فريضه بزرگ حج، به تربيت انسان ميپردازد و او را با مناسك و عباداتي كه حاوي نشانههاي تواضع و فروتني است، پرورش ميدهد. اعمالي مانند احرام و كندن تمام لباس و زر و زيور قناعت كردن به دو تكه پارچه احرام، طواف خانه خدا، سعي و صفا و مروه و وقوف در بيابان عرفات، مشعر و منا و تراشيدن موي سر و ذبح قرباني و... همه و همه آموزنده تواضع و فروتني در برابر عظمت پروردگارند و به راستي بتهاي غرور و تكبر و نخوت را در درون كعبه جان انسان در هم ميشكند. به همين دليل امام علي (ع) ميفرمايند:... خداوند سبحان، حج را علامت فروتني آنها در برابر عظمتش و نشانهاي از اعترافشان براي عزتش قرار داد...
خداوند حج را با انواع سختيها قرين نموده است. دوري راه، نامناسب بودن جو و مكان، طولاني بودن فرائض، وجوب اعمالي خاص با شرايطي ويژه و... از دشوارهايي هستند كه آدمي با آن در ايام حج روبهروست. اما اين همه، نه تنها شوق مسلمين به انجام اين فريضه را كم نميكند بلكه روز به روز بر مشتاقان آن افزوده خواهد شد. امام علي (ع) در بياني بسيار زيبا و دلنشين فلسفه وجوب اين دشواريها را اينگونه بيان ميدارند: آيا مشاهده نمىكنيد كه همانا خداوند سبحان، انسانهاى پيشين از آدم (ع) تا آيندگان اين جهان را با سنگهايى در مكه آزمايش كرد كه نه زيان مىرسانند و نه نفعى دارند، نه مىبينند، و نه مىشنوند؟ اين سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايدارى مردم گردانيد. سپس كعبه را در سنگلاخترين مكانها، بىگياهترين زمينها و كم فاصلهترين درهها، در ميان كوههاى خشن، سنگريزههاى فراوان و چشمههاى كمآب و آبادىهاى از هم دور قرار داد، كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند. سپس آدم (ع) و فرزندانش را فرمان داد كه به سوى كعبه برگردند و آن را مركز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلبها، به سرعت از ميان فلات و دشتهاى دور و از درون شهرها، روستاها، درههاى عميق و جزاير از هم پراكنده درياها به مكه روى آورند، شانههاى خود را بجنبانند و گرداگرد كعبه لاالله الاالله بر زبان جارى سازند و در اطراف خانه طواف كنند و با موهاى آشفته و بدنهاى پر گرد و غبار در حركت باشند. لباسهاى خود را كه نشانه شخصيت هر فرد است درآورند و با اصلاح نكردن موهاى سر، قيافه خود را تغيير دهند كه آزمونى بزرگ و امتحانى سخت و آزمايشى آشكار است براى پاكسازى و خالص شدن كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد. اگر خداوند خانه محترمش و مكانهاى انجام مراسم حج را، در ميان باغها و نهرها و سرزمينهاى سبز و هموار و پردرخت و ميوه، مناطقى آباد و داراى خانهها و كاخهاى بسيار و آبادىهاى به هم پيوسته، در ميان گندمزارها و باغات خرم و پر از گل و گياه، داراى مناظرى زيبا و پرآب، در وسط باغستانى شادىآفرين و جادههاى آباد قرار مىداد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود، پاداش نيز سبكتر مىشد. در صورتى كه خداوند بندگان خود را با انواع سختىها مىآزمايد و با مشكلات زياد به عبادت مىخواند و به اقسام گرفتارىها مبتلا مىسازد، تا كبر و خودپسندى را از دلهايشان خارج كند و به جاى آن فروتنى آورد و درهاى فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد و وسايل عفو و بخشش را به آسانى در اختيارشان گذارد. شيطان همواره سعي در تشكيك در قلوب اهل ايمان دارد، از آنجا كه خانه خدا نيز براي امتحان و آزمايش بندگان بنا شده است، اين وسيله امتحان ميبايست هرچه ممكن است موثر و فعاليت در اطراف خانه توحيد بيش از ساير نقاط باشد، تا آنان كه ايمانشان ضعيف و دنبالهرو شيطان هستند و خدا را فراموش ميكنند، از اهل ايمان راستين جدا گردند. اما در اين حرم امن، چنان روح توحيد حاكم ميشود و لطف و رحمت خداوند متبلور ميشود كه شيطان را عاجز ميكند. به گونهاي كه از نبي مكرم اسلام (ص) منقول است كه: هيچ روزي شيطان كوچكتر، خردتر، زبونتر و خشمگينتر از روز عرفه ديده نشده است و اين نيست مگر به اين جهت كه مهرباني و گذشت و آمرزش خدا، گناهان بزرگ را مورد عفو و غفران قرار ميدهد. از اين روست كه امام علي (ع) در مضرات ترك حج ميفرمايند: خدا را، خدا را، درباره خانه پرودگارتان، تا هستيد آن را خالي مگذاريد؛ زيرا اگر كعبه خلوت شود، مهلت داده نميشويد. نامه 47 نهج البلاغه وصيتنامه بسيار مهم حضرت است كه ايشان پس از ضربت خوردن از شقيترين مردم، در ماه رمضان سال 40 هـ. ق در بستر شهادت به امام حسن(ع) و امام حسين (ع) بيان فرمودند. در جمله فوق كه قسمتي از وصيتنامه و سفارش به خانه خدا و حج است، امام (ع) از آثار مهم ترك حج و تضعيف اين مراسم را، از ميان رفتن پشتيبان و غلبه دشمن دروني و بيروني ميداند.
حج از مهمترين فرائضي است كه بر مسلمين قرار داده شده است. ائمه علیهمالسلام به طرق گوناگون بر اهميت و جايگاه آن تاكيد داشتهاند. كلمات و سخنان فراواني از مولا علي (ع) در نهج البلاغه گزارش شده است كه اهميت و ضرورت اين فريضه را در اسلام بيان ميدارد. ايشان حج را وسيلهاي براي آزمون بندگي و عبوديت دانسته تا مردم فروتني و تواضع خويش را بر خداوند سبحان به اثبات رسانند. اكنون كه در هنگامه ايام حج قرار گرفتهايم اميد حاجيان محترم قدر لحظه لحظه اين سفر معنوي را داشته و رهتوشهاي نيكو براي خود و هموطنانشان به ارمغان آوردند. حجكم مقبول، سعيكم مشكور.
[1]. نهج البلاغه (للصبحي صالح)، ص 45.
امام صادق (ع) در كنار اصول سه گانه طبيعي به سه اصل انساني اشاره كرده است كه جامعه براي بقا و دوام نيازمند به آن سه اصل است « هر شهري و كشوري نياز به سركرده است تا مردم در امور دنيوي و اخروي خود به آنها پناه ببرند و حل مشكلات خود را از آنها درخواست كنند به گونهاي كه اگر آن جامعه فاقد اين عناصر سهگانه باشد زندگي آنها انساني نبوده و از خير بهرهاي ندارند. اول داشتن فقهاي آگاه، مدير، مدبر، وارسته و پارسا، فقهاي دينشناس دين دار. زيرا اگر دين شناس ديندار در جامعه حضور داشته باشد هم با عمل خود و هم با سخن خويش ميتواند در دلهاي مردم نفوذ كند. دوم: فرمانروايان و مسئولان سياسي كه هم در بينش هوشمندانه مسائل را تحليل كنند و هم خير خواه جامعه باشند و اگر جامعه از چنين مسئولاني بهرهمند باشند بهطور طبيعي مردم از آن اطاعت ميكنند، زيرا اين دسته از مسئولان داراي پشتوانه مردمي هستند و اگر رهبران سياسي جامعه از پشتوانه مردمي برخوردار باشند، آن جامعه شكست نخواهد خورد. جامعه هيچگاه از زر يا زور يا نيرنگ اطاعت نميكند و اگر اين عوامل بر جامعه مسلط شدند تا زماني كه سلطه هست و ترس و وحشت حاكم است ممكن است چيزي گفته نشود ولي اگر روزنه ضعيفي پيدا شد آن جامعه مخالفت خود را نشان ميدهد و با عوامل زر و زور و نيرنگ برخورد ميكند. سوم: پزشك حاذقي كه مورد وثوق جامعه باشد، هم از نظر فن پزشكي از تخصص برخوردار و هم به لحاظ امانتداري، مورد اعتماد مردم باشد. با اين بيان امام صادق (ع) معناي سخن رسول اكرم (ص) روشن ميشود كه فرمود: « علم سه چيز است آيه محكم و فريضه عادله و سنت قائمه، در واقع علم سه ركن است. از مقايسه اين سخن رسول خدا (ص) و امام صادق (ع) روشن ميشود كه علم تنها علم تفسير و كلام و عرفان و حكمت نيست بلكه مراد هر علمي است كه در تأمين نياز جامعه سهم داشته باشد و همين علم است كه فرا گرفتن آن بهصورت واجب عيني يا كفايي واجب است و اگر امتي به اين علوم آشنا شدند يعني در بخش اعتقادات داراي عقايد خوب و محكم و مستدل بودند و در بخش اخلاقي داراي اخلاق فاضله بودند و در بخش علوم طبيعي و تجربي از بيگانه، مستغني و بينياز بودند و به بيگانه نياز نداشتند و در عمل بر اساس قسط و عدل عمل كردند آن جامعه سالم است و پيشرفت خواهد كرد. در مقابل اگر جامعه فاقد دينشناس ديندار و مسئولان خيرخواه مطاع و پزشك آگاه و حاذق و مورد اعتماد باشد يا در امور خود از جهت علمي و غير علمي به بيگانه نياز داشته باشد سقوط خواهد كرد.
يكي از مباحث قابل توجه در موضوع اخلاق مديريت، بحث شتابزدگي يا عجله است. اين صفت مذموم اخلاقي، اگر چه براي همه اقشار در بخشهاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي، آثار سوء فراوان دارد، لكن در مديريتها، منشأ خطرات و زشتيهاي بيشتري خواهد بود. بخش قابل توجهي از مشكلات و نابسامانيهايي كه در حوزه مديريتها رخ مينمايد، ناشي از همين خلق است. امام علي(ع) در فرمان خويش به مالك اشتر ميفرمايند: « اي مالك بپرهيز از شتابزدگي در كارها پيش از آنكه زمانش فرا رسد» (نهج البلاغه، نامه 53). در معناي لغوي «عجله» چنين بيان شده است: «خواستن چيزي و در جستوجوي امري برآمدن، پيش از آنكه وقت آن فرا برسد»، يعني قبل از آنكه شرايط، لوازم و مقدمات كافي براي انجام امري فراهم شود، كسي وارد آن كار بشود و اقدام نمايد. شتابزدگي اقسام متعددي دارد. يكي از اقسام شتابزدگي، قضاوتهاي شتابزده يا تلقي و برداشتهاي عجولانه است. بدين معني كه قضاوت نمودن درباره يك حادثه، يا رسيدن به يك برداشت و تلقي درباره يك جريان، متوقف بر دستيابي به پارهاي قراين، شواهد، مدارك و اسناد است و اينها همه به منزله مقدمات پيدايش آن قضاوت و برداشت هستند. اگر كسي بدون ملاحظه آن مقدمات يا غفلت از پارهاي از آنها به قضاوت يا برداشت قاطعي برسد، ميگوييم، گرفتار قضاوت عجولانه و برداشت شتابزده شده است. قسم دوم از اقسام شتابزدگي، تصميم شتابزده است. وقتي تصميمي را شتابزده ميخوانيم كه مقدمات كافي براي تصميمگيري فراهم نيامده باشد. قسم سوم، اقدامات شتابزده است كه همانند دو قسم قبلي قابل توضيح است. به نظر ميآيد كه يك ترتيب منطقي ميان اقسام سهگانه شتابزدگي وجود داشته باشد يعني تلقيها و برداشتهاي شتابزده زمينه تصميمگيريهاي شتابزده را فراهم ميآورد و تصميمات عجولانه زمينهسازاقدامات شتابزده هستند. شتابزدگي در قرآن كريم و روايات معصومين (ع) بهشدت مورد تقبيح و نكوهش قرار گرفته است. در روايتي از رسول خدا (ص) آمده است: «تاني و آرامش از خداست و شتابزدگي از شيطان است» (بحارالانوار، ج77، ص147) . در برخي از روايات، شتابزدگي موجب ندامت و پشيماني معرفي شده است. حضرت علي (ع) ميفرمايد: «از شتابزدگي بپرهيزيد كه پشيماني به بار ميآورد» (همان، ج71، ص338). از امام صادق (ع) نيز روايت شده است: «سلامت و آسايش با تاني و آرامش است و با عجله ندامت و پشيماني است» (غررالحكم، ص406) . پارهاي از روايات نيز، فرد عجول و شتابزده را در نيل به مطلوب خويش ناكام معرفي مينمايد. اميرالمومنين (ع) ميفرمايد: «شتابزدگي را واگذاريد زيرا شتابكار خواستهاش به دست نيايد و پايان كارش پسنديده نباشد» (همان، ص406). و نيز آن حضرت فرمودند: «شتابزدگي انسان را از رسيدن باز ميدارد» (همان، ص32) . البته بايد توجه داشت كه عجله و شتابزدگي غير از تسريع در امور است. در برخي از احاديث انسان به تعجيل در كار خير فرا خوانده شده است. بديهي است وقتي كه مقدمات لازم در انجام كار فراهم آمده و بررسيها در جوانب گوناگون آن صورت پذيرفته باشد، ديگر تاخير جايز نيست و بايد در انجام آن تسريع نمود. پس، پيام احاديث تسريع در فعل خير اين است كه هرگاه مقدمات لازم براي انجام امري فراهم آمده است ديگر تاخير و كاهلي نارواست. بنابراين همه مديران و مسئولان، در عين پرهيز از شتابزدگي لازم است در صورتي كه مقدمات حل مشكلات مردم فراهم است، نسبت به رفع مشكل آنها تسريع نمايند و از تاخير و امروز و فردا كردن بپرهيزند، چه اينكه تاخير و سستي در كارها، با وجود شرايط و مقدمات آن، به فرموده حضرت علي(ع) موجب تضييع حقوق است: «هر كه در كارها سستي نمايد، حقوق را ضايع ميكند» (نهج البلاغه، حكمت 231).
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان