دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اسلام رحمانی زاويه اساسی با اسلام ناب و اصيل دارد

No image
اسلام رحمانی زاويه اساسی با اسلام ناب و اصيل دارد

گفت وگوي اختصاصي كيهان با دكتر رجبي دواني- بخش دوم و پايانی

نويسنده: گفت و گو از: محمد حسين حمزه

در بخش نخست اين گفت وگو به مباحثي همچون: اشتراک يا عدم اشتراک ميان اسلام رحماني و ليبراليسم، صحيح بودن يا نبودن به کار بردن عبارت اسلام رحماني در برابر اسلام داعشي، مصاديقي از «اشداء علي الکفار رحماء بينهم» در سيره پيامبر اسلام(ص)، پيشرفت اسلام با منطق و اخلاق و توجيه عملکرد داعش با استناد به سيره پيامبر(ص) پرداخته شد. اينک در بخش پاياني به موضوعاتي همچون: دفاعي يا تهاجمي بودن جنگ هاي پيامبر(ص)، نسبت اسلام رحماني با مفاهيمي مانند استکبار ستيزي و دفاع از مظلومين و مستضعفان، هدف مدعيان اسلام رحماني و وظيفه اهالي رسانه،حزب الله و جناح فرهنگي مومن در مقابل اين جريان خواهيم پرداخت که تقديم خوانندگان عزيز مي شود.

اگر موافق باشيد، بحث جنگ هاي پيامبر(ص) را مطرح کنيم. جنگ هاي پيغمبر دفاعي بوده يا تهاجمي؟

- اسلام اهل کتاب را به شرطي که به ستيز برنخاسته باشد مي تواند تحمل کند. پيغمبر(ص) دعوت مي کرد. با منطق هم پيش مي رفت. يک جا مي پذيرفتند، مسلمان مي شدند. يک جا هم نمي پذيرفتند. نداريم که اگر يک جايي نپذيرفتند، پيغمبر(ص) درصدد بود به آنجا لشگر بکشد و بر آنها بخاطر اينکه اسلام را نپذيرفتند، سخت بگيرد و با قوه نظامي با آنها مقابله کند. اما بعضي از قبايل وقتي اسلام را نمي پذيرفتند، احساس مي کردند پيغمبر(ص) اگر قدرت پيدا کند آنها را تهديد خواهد کرد لذا مي گفتند تا قدرت اسلام بيشتر از اين نشده حمله کنيم و او و اسلام را نابود کنيم. آنها قصد حمله مي کردند و پيامبر(ص) در مقام دفاع برمي آمد. از اين موارد در دوران آن حضرت زياد است. جنگ هاي متعددي به پيغمبر(ص) تحميل شد چه در قالب غزوه چه در قالب سريه. با اينکه پيغمبر(ع) دعوت هم نکرده بود. آنها هستند که مي آيند حمله مي کنند. شما ببينيد دو هفته بعد از فتح مکه غزوه حنين به پيغمبر(ص) تحميل شد. علت وقوع اين غزوه چه بود؟ قبيله هوازن که بخش اعظم شان چادرنشين بودند و بين مکه و طائف زندگي مي کردند و بخش ديگرشان در طائف کنار قبيله ثقيف زندگي مي کردند، آنها هستند که قصد حمله به پيغمبر(ص) در مکه را دارند. احساس شان اين بود که پيغمبر(ص) حالاکه مکه را گرفته فردا شايد بيايد سراغ ما. ما حمله مي کنيم پيغمبر(ص) را که سرش به فتح مکه گرم است، همان جا شکست مي دهيم و اسلام را از بين مي بريم. خب حالاپيغمبر(ص) اينجا دست روي دست بگذارد؟ خير. پيغمبر(ص) وقتي خبر مي گيرد اينها قصد حمله دارند، فورا عکس العمل نشان مي دهد و در مقام دفاع بيرون مي آيد. همچنين در سال نهم تاجران و کاروان هايي که از شام مي آمدند، مرتب خبر آوردند که امپراطوري روم قواي عظيمي فراهم کرده مي خواهد به مدينه حمله کند. وقتي اين خبر به تواتر رسيد، نبايد دست روي دست گذاشت. پيغمبر(ص) عکس العمل نشان مي دهد. لشگر بزرگي فراهم مي کند به منطقه مي رود. وقتي شنيد شايعه اي بوده و حقيقت نداشته، بر مي گردد. همان که غزوه تبوک نام گرفت. لذا اين طور نبود که آن حضرت به هر قيمتي برود با دشمن بجنگد. وقتي دشمن سر جنگ نداشته، پيغمبر(ص) هم نمي جنگد و بر مي گردد. بنابراين اگر ما جايي مي خوانيم که پيغمبر(ص) دشمن را غافلگير کرد، مي بينيم تمام اينها در مواردي بوده که دشمن قصد حمله داشته و پيغمبر(ص) با هوشمندي و خبرگيري، متوجه مي شده که آنها قصد تهاجم دارند و زود عکس العمل نشان مي داده است. اين خود يک هنر بزرگ است. يک تاکتيک خيلي موثر در نشان دادن قدرت اسلام است. دشمن قصد حمله دارد وقتي پيغمبر(ص) کسب خبر مي کند، قبل از اينکه دشمن بخواهد به مدينه و دارالاسلام برسد و پيغمبر(ص) مجبور شود در مقابل شهر خود با او مقابل بشود، حضرت سريع به مقابله دشمن مي رود و او را غافلگير مي کند. دشمن جا مي خورد. انتظار ندارد که پيغمبر(ص) اولامتوجه شده باشد ثانيا به اين سرعت عکس العمل نشان دهد. روحيه دشمن را اينطوري مي شکست. لذا غالب اين موارد پيروزي با اسلام بود. بنابراين مي بينيم که عموم اين تحرکات نظامي از بدر، احد، خندق، خيبر، موته و حنين گرفته تا حتي فتح مکه آن حضرت در مقام دفاع در برابر توطئه هاي دشمن برخاسته است. پيغمبر(ص) به چه دليل به مکه لشکر کشيد؟ بله پيغمبر(ص) مي خواست مکه را از شرک نجات دهد اما مشرکاني که قرارداد بسته بودند تا 10 سال با اسلام جنگي نداشته باشند و طبق مفاد پيمان صلح حديبيه نبايد به هم پيمان يکديگر تعرض مي کردند، اين قريش است که پيمان را زيرپا مي گذارد. به خزاعه متحد پيغمبر(ص) حمله مي کند. حتي در محدوده حرم گروهي از اينها را مي کشد. خزاعه از پيغمبر(ص) درخواست مي کند از ما طبق اين پيمان حمايت کنيد. خود قريش هم حق را به پيغمبر(ص) مي داد. منتها گفتند ما اشتباه کرديم جبران مي کنيم که پيغمبر(ص) نپذيرفت و حرکت کرد و مکه را آزاد کرد. يعني اگر آنها عهد شکني نکرده بودند، اگر به هم پيمان پيغمبر(ص) حمله نکرده بودند، پيغمبر(ص) هم به طرف مکه حرکت نمي کرد. شايد يک حادثه ديگري عامل مي شد که پيامبر(ص) سراغ مکه برود اما چون آنها عهد و پيمان شکستند و به هم پيمان پيامبر(ص) حمله کردند، حضرت به سوي مکه مي رود. تمام اينها جنبه دفاعي دارد.

اسلام رحماني با مفاهيمي مانند مبارزه با ظلم، دفاع از مظلومين و مستضعفان، استکبار ستيزي و جهاد با کفار و مشرکين چطور برخورد مي کند؟

- اگر ما در طي اين مصاحبه و بحث گفتيم که چيزي به عنوان اسلام رحماني نداريم، بايد از مدعيانش پرسيد، آنهايي که مي گويند اسلام رحماني. بايد بگوييم پس با اين اصول مسلم اسلام چه مي کنند؟ يعني وقتي قرآن ويژگي و شاخص دشمنان خدا و مومنين که شيطان و کافران باشند را استکبار ورزي آنها تلقي مي کند و تکليف به مقابله مي کند، از ديد مدعيان اسلام رحماني بايد چه کرد؟ چرا شيطان از سوي خدا طرد شد؟ براي همان استکباري که ورزيد. کافران هم استکبار دارند. خداوند خطاب به پيغمبر(ص) مي فرمايد «و لن ترضي عنک اليهود و لاالنصاري حتي تتبع ملتهم» هرگز يهوديان و مسيحيان از تو خشنود نمي شوند مگر اين که از آيين آنها پيروي کني. (بقره 120) يعني استکبار مي ورزند. مي خواهند برتري ادعايي خود را بر شما تحميل کنند و شما را زير نفوذ خودشان در بياورند. وقتي قرآن ويژگي شاخص دشمنان خدا و مؤمنان را در استکبار آنها مي داند، مدعيان اسلام رحماني با اينها چه کار خواهد کرد؟ يا وقتي اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايند «کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» يک اصل کلي است که ما بايد بايستيم در کنار مظلوم. مظلومان را فرموده نه فقط مظلوم مسلمان. بايد از مظلومان در برابر ظالم دفاع و حمايت کرد. چه بسا ظالم به ظاهر مسلمان هم باشد، مثل اين جانيان سعودي که دارند چنين فجايعي را در يمن مرتکب مي شوند. اينجا ما سعودي ها را ظالم مي دانيم و يمني ها را مظلوم. در جريان جنگ ويتنام، ويتنامي ها با اينکه نه مسلمان بودند نه اهل کتاب، اما چون مظلوم بودند، من يادم هست که علماي بزرگ ما مدافع ويتنامي ها بودند و مخالف آمريکا که ظالم بود. ظاهرش اين است که آمريکايي ها اهل کتاب و مسيحي هستند و ويتنامي ها مشرکند اما چون مظلوم واقع شده بودند، ما مدافع مظلوم بوديم. اين اصل اسلامي است. بنابراين من به آن برداشت غلط مدعيان اسلام رحماني کار ندارم. بايد آنها جواب بدهند اما در اسلامي که به تعبير حضرت امام(ره) اسلام ناب محمدي است و نيز در سيره پيامبر اکرم(ص)، دفاع از مظلوم و مقابله با مستکبر، يک اصل اساسي است. شما ببينيد پيغمبر ما پيش از بعثت، زماني که 20 سال داشت، در پيمان جوانمردان (حِلف الفضول) براي دفاع از حق مظلومي که عاص بن وائل پدر عمرو بن عاص حق او را بالاکشيده، حضور پيدا مي کند. فردي از يمن کالايي به مکه براي فروش آورده بود. عاص بن وائل که از بزرگان قريش بود، جنس را نسيه از او خريد و پرداخت وجهش را به بعد موکول کرد. وقتي صاحب کالامراجعه کرد، عاص حاشا کرد که اصلامعامله اي صورت نگرفته و چون مکه هم حکومتي نداشت، داد اين فرد به جايي نرسيد. فرياد کمک سر داد. بيست سال پيش از ظهور اسلام است. گروهي از جوانمردان قريش جمع شدند و گفتند بايد داد اين مظلوم را بگيريم، هرچند او را نمي شناسيم و با ظالم اگر چه از خويشان ما باشد مقابله کنيم. چون دفاع از مظلوم کار ارزشي است، پيغمبر(ص) وارد مي شود و از امضا کنندگان اين پيمان است و بعدها هم که به رسالت مبعوث شده بود، از اين جريان با خاطره اي خوش ياد مي کرد و مي فرمود اگر در اسلام هم من را به يک چنين پيمان هايي دعوت کنند، بي درنگ اجابت مي کنم. ببينيد مقابله با ظالم و دفاع از مظلوم است. اکنون اينهايي که دم از اسلام رحماني مي زنند، مي گويند ما بايد بپذيريم دنيا دهکده واحد جهاني شده است و کدخداي اين دهکده آمريکاست. نمي شود با او درافتاد و بايد اين استانداردها را رعايت کرد.

مي گويند بايد به نظم نوين جهاني بپيونديم و انقلابي گري را کنار بگذاريم.

- کساني که دم از اسلام رحماني مي زنند غير از استثناءهايي عموما با اسلام ولايي و اسلامي که ولايت آن را مديريت و ترويج مي کند، زاويه دارند. لذا در رد اين منطق غلط بود که حضرت آقا هم راجع به همين مساله واکنش نشان دادند.

حضرت آقا روي اين قضيه تاکيد کردند که اسلام و انقلاب داراي اصولي است که با اين اصول شناخته مي شود ولي عده اي مي خواهند اين موارد را از اسلام و انقلاب بگيرند (قريب به اين مضمون). لذا معنا ندارد که ما در نظام برخاسته از انقلاب اسلامي، دم از اسلامي بزنيم که بايد خود را با اين استانداردهاي غرب مستکبر خونخوار وفق دهد و کاري هم نکنيم که اينها عليه ما حساس بشوند. بنابراين مواردي که برشمرديد: دفاع از مظلوم، مقابله با ظالم، استکبار ستيزي، جهاد با کفار و مشرکين «و جاهد الکفار و المنافقين و اغلظ عليهم» اي پيامبر! با کافران و منافقان جهاد کن ، و بر آنها سخت بگير! ( توبه 73) اينها از اصول اسلام ناب است.

«و قاتلوهم حتي لاتکون فتنه»و با آنها (مشرکان) بجنگيد تا هيچ نوع کفر و فساد و ناامني باقي نماند. (انفال 39)

احسنت. من يادم است حضرت امام(ره) ظاهرا بعد از پايان جنگ بود تعبيري را بکار بردند که الان مدعيان اسلام رحماني آن را جرم مي دانند. فرمود «جنگ جنگ تا رفع فتنه در کل عالم». يعني اگر اين جنگ ما حالابخاطر شرايطي، موقعيت زمانه و مصلحتي که ايجاب مي کند خاتمه پيدا کرد، اما براي رفع کل فتنه در عالم جنگ ادامه دارد و بايد باشد. يعني هرگز اينگونه نيست که بگوييم اسلام، اسلام اصيل ناب مي تواند با استکبار برادر شود، با استکبار همسايه شود و کنار بيايد. اصلاً اين دو به هيچ وجه با هم وفق ندارند. اگر چنين شود اين ديگر اسلام واقعي نيست. اسلامي نيست که قرآن تبيين کرده. اسلامي نيست که در سيره پيغمبر اکرم(ص) تبلور داشته، بلکه دچار انحراف اساسي است.

به نظر حضرتعالي نهايت هدف مدعيان اسلام رحماني از طرح آن چيست؟

- اگر دقت کنيد، عمدتا کساني دم زده اند غير از آنهايي که اسلام رحماني را مقابل اسلام داعشي براي دفاع از حقيقت اسلام مطرح مي کنند

که فرموديد اگر اسلام ناب مطرح شود بجاست.

- بله. اين واژه را اينها با اهداف و اغراض خاص سياسي شان مطرح مي کنند. عمده کساني که اين حرف ها را مي زنند، امروز در آمريکا هستند يعني در زير پرچم آمريکا دارند اسلام رحماني را ترويج و تبيين مي کنند. کساني هم که داخل هستند همان خط و ربط را دارند و آبشخور فکري آنها يکجا هست که گفتم. ويژگي اش هم اين است که زاويه با ولايت و ولايت فقيه دارند. در جريان فتنه سال 88 اينها براي ضربه زدن به نظام ولايت و به خيال خام خودشان محو آن و مطرح کردن چهره هايي که مطرود امام(ره) بودند، پا به پاي آمريکا پيش رفتند. ببينيد جالب است ديدگاه حضرت امام(ره) راجع به مصدق و بازرگان. امام(ره) چگونه از مصدق ياد کرده است؟ حالامي توان گفت کساني واقعا به ولايت امام(ره) و رهبري امام اعتقاد دارند اما در سالمرگ مصدق عکس بزرگ او را در روزنامه ها و مجلات شان با تجليل هاي فراوان از او چاپ مي کنند. معلوم است که به اين وسيله دارند دهن کجي به راه امام(ره) مي کنند. نمي توانند مستقيم امام(ره) را بکوبند اما به اين صورت عمل مي کنند. يا مثلابازرگان که امام(ره) منافقين را فرزندان خلف مهندس بازرگان حتي پرورده او مي دانست. شما مي بينيد که چه تجليل هايي از بازرگان به عمل مي آورند. اين نشان دهنده آن است که اينها با ولايت زاويه دارند و دقيقا در جهت اهداف آمريکا دارند عمل مي کنند و هدايت اين قضيه از آنجاست. يعني بعيد نمي دانم که آمريکا و انگليس در اهل تسنن داعش و القاعده و امثالهم را پديد آوردند و در شيعه آن شيعه هاي انگليسي که به تعبير حضرت آقا با جهالت ها و تعصب هاي کوري که وهن تشيع هست، کارهايي مي کنند و بهانه به دست دشمنان شيعه دهند و يا اينگونه به اصطلاح آزادانديشان و روشنفکراني که در پوشش اسلام رحماني مي خواهند شيعه را از آن اصول و ارزش هاي خود دور کنند و شيعه انقلابي و شيعه اي که ويژگي بارز آن مقابله با ظلم، بهره گيري از مکتب شهادت و اعتقاد به انتظار امام موعود(عج) است را از عرصه خارج کنند. اگر ما حرف اين مدعيان اسلام رحماني را بپذيريم، بايد در برابر استکبار سکوت کنيم و چيزي نگوييم که با او و منافع او در تضاد باشد، آن وقت اگر کسي اينگونه باشد ديگر مي تواند منتظر واقعي امام زمان(عج) باشد؟ آيا يک چنين کسي ديگر مي تواند بگويد من پيرو امام حسين(ع) هستم و درس آزادگي را از مکتب امام حسين(ع) آموختم؟

نتيجه گيري از اين مباحث مي تواند اين باشد که اسلام رحماني در مقابل اسلام ناب و انقلاب اسلامي مطرح مي شود؟

- بله و من احساسم اين است همان گونه که گفتم از آنجا که سردمداران اين طرز تفکر سال هاست در آمريکا هستند و آمريکا هم به عنوان شيطان بزرگ و دشمن اصلي اسلام ناب و انقلاب اسلامي جز بدي و بدخواهي براي ما به چيز ديگري فکر نمي کند، چه بسا اين طرز تفکر در شيعه با خط دهي آمريکا مثل داعش، القاعده، سلفي ها و تکفيري ها در اهل تسنن، پديد آمده است.

داعيه داران اسلام رحماني اشخاصي مثل امام موسي صدر، شهيد آيت الله بهشتي، علامه محمد حسين فضل الله و شهيد چمران را به عنوان نمادهاي اسلام رحماني معرفي مي کنند. نظر جنابعالي چيست؟

- امام موسي صدر که اگر ايشان از دنيا رفته رحمت خدا بر او باد، اتفاقا يک چهره ظلم ستيز بوده است که در برابر اسرائيل و زياده خواهي هايش ايستاد و در دفاع از حقوق شيعيان مظلوم لبنان ايثارها کرد و فداکاري ها از خود نشان داد. اتفاقا ايشان با آن وجهي که اينها از اسلام رحماني جلوه مي دهند، قابل تطبيق نيست.

ما اگر عملکرد شهيد بهشتي را در آن دوران کوتاه بعد از انقلاب تا شهادت اين بزرگوار در نظر بگيريم، مي بينيم او نماد حزب اللهيان و اميد بچه هاي حزب اللهي بود که به قول حضرت امام(ره) خار در چشم دشمنان به خصوص منافقين بود. ببينيد منافقين چه تعابيري براي ايشان بکار مي بردند؛ به آن مرد بزرگ سر دسته چماق داران مي گفتند. آن موقع همه بچه هاي حزب اللهي عاشق شهيد بهشتي بودند. چرا؟ به دليل اينکه شهيد بهشتي درست برخلاف القاي اينها شعارهاي سازش و کنار آمدن با مساله داران و منحرفان را نمي داد. چون بر اصول و ارزش هاي انقلابي آن هم به صورت خالص پايداري کرده بود، اينطور مورد هجمه قرار گرفته بود. يعني اگر ايشان امروز با همان انديشه ها وجود داشت، اتفاقا مورد حمله سخت همين مدعيان اسلام رحماني قرار داشت. اين را کسي مي گويد که به عنوان عاشق مرام و سلوک شهيد بهشتي مثل توده هاي عظيم بچه هاي حزب اللهي آن دوره مرتب پاي صحبت هاي ايشان از اين مجلس به آن مجلس بوديم و او را نماد حزب الله، نماد پيروي از امام(ره) و خط امام(ره) مي دانستيم. يعني اين وضعيت ايستادگي بر اصول و آرمان ها بر شهيد بهشتي کاملاقابل تطبيق است.

شهيد چمران را نگاه کنيد. چپي هاي فاسد آن دوره به ايشان مي گفتند جلاد تل زعتر. به خاطر ايستادگي اش. تله زعتر جايي بود در لبنان که اسرائيلي ها در هجوم به لبنان قتل عامي از فلسطيني ها با همکاري فالانژهاي لبنان، جنايتکاراني که سرکرده آنها بشير جمايل بود، کرده بودند. اينها مي گفتند که شهيد چمران جلاد آنجا بوده و فلسطيني ها را قتل عام کرده است. چرا؟ چون شهيد چمران با صلابت مقابل جنايتکاران تجزيه طلب دموکرات و کومله در کردستان ايستاده بود با آنها جنگيده بود و ضربات سختي را به آنان وارد کرده بود. آيا حالااين شخصيت با آن ديدي که اينها مطرح مي کنند، قابل جمع است؟

علامه فضل الله و سيد حسن نصرالله را ببينيم. سيد حسن نماد استقامت و مبارزه با استکبار و ظلم ستيزي در برابر اسرائيل و آمريکا در منطقه است. تا پيش از اينکه جريان هاي اسلام گرايانه در جهان عرب به انحراف کشيده شود که متاسفانه حاصلش عملکرد غلط اخوان المسلمين مصر و پيدايش النصره و داعش و اين جريان هاي منحرف فاسد شد، سيد حسن نصرالله به عنوان برجسته ترين و محبوب ترين چهره ظلم ستيز در جهان عرب و اسلام شناخته شده بود. وقتي آن حرکت هاي به اصطلاح اسلام گرايانه با القائات و توطئه هاي آمريکا در جهت منافع آمريکا مصادره شد، همان ها به دشمني با حزب الله برخاستند و در صدد ضربه زدن به حزب الله و محو آن برآمدند. حالاايشان از يک طرف آن چهره با صلابت ضد صهونيستي و ضد استکباري را دارد و از طرف ديگر براي حفظ وحدت داخل لبنان تلاش مي کند که جلوي فتنه انگيزي هاي آن جريان وابسته به آمريکا و عربستان را بگيرد و حتي با مسيحي هايي که به مقاومت باور دارند، هم پيمان مي شود چرا که دشمن مشترک همه مسلمان ها و مسيحي ها صهيونيسم است. از اين جهت ايشان يک بُعد وحدت گرايانه و مقابله با تفرقه دارد و حاضر است خيلي چيزها را ناديده بگيرد. مي دانيد حزب الله قوي ترين، محبوب ترين و پرطرفدارترين جريان سياسي در لبنان است اما براي اينکه حساسيت ها ايجاد نشود، از حق خودش گذشته است. در مجلس و دولت کمترين عضو را دارد براي يک مصلحت بالاتري. اينها جلوه هاي رحماني حزب الله است. اما از آن طرف مقاوم و سرسخت در برابر صهيونيسم و آمريکا و مطامع آنها ايستاده که خار چشم آمريکا و صهيونيسم است. سيد حسن نصرالله در درجه اول با بهره گيري از رهنموهاي حضرت آقا و بعد هم علامه فضل الله اين گونه عمل کرده است و به اين موفقيت ها دست يافته است. بنابراين کسي نمي تواند از سويي ادعا کند و بگويد امام موسي صدر، شهيد بهشتي، علامه فضل الله، شهيد چمران و سيد حسن نصرالله مصداق اسلام رحماني اند، اما از سوي ديگر اعتقاد به امام(ره) و حضرت آقا به عنوان نماد و مناديان اسلام اصيل نداشته باشند يا با آن بزرگواران زاويه داشته باشند. يعني مي خواهم بگويم همه آن عزيزاني که نامشان ذکر شد اگر امروز بودند، خدا صحت و سلامتي و طول عمر به سيد حسن نصرالله بدهد، اما بقيه آنها که يا از دنيا رفتند يا به شهادت رسيدند در جهت و خط ولايت حرکت مي کردند و همين مدعيان اسلام رحماني با آنها درافتاده بودند که شماها با اين حرکات و مواضع تان داريد دشمني جهان را براي ما مي خريد. شهيد بهشتي چه از طرف چپي ها چه منافقين و چه بعضي از همين هايي که امروز در مجمع روحانيون مبارز هستند مورد حمله قرار داشت. همان سرکرده کساني که لانه جاسوسي را گرفتند و بعدا طوري عمل کرد که مورد عنايت ويژه آمريکا و غرب قرار گرفت، همين ها الان مناديان اسلام رحماني اند. همين آقا از مخالفان شهيد بهشتي بود در آن موقع. بعد همين آقا و همفکرانش خواهان رابطه با آمريکا شدند و در جريان فتنه 78 و 88 خواهان رسيدن صداي شان به جهان آزاد يعني آمريکا و انگليس و ديگر کشورهاي غربي شد. غربي ها هم کاملابا اينها همراهي و همگامي کردند. خط 3 را اينها ايجاد کرده بودند. چون مخالف شهيد بهشتي بودند که نماد حزب الله و پيروان راستين امام(ره) بود. آن وقت اکنون همان آقايان با آمريکا کنار مي آيند و منادي اسلام رحماني مي شوند و شهيد بهشتي را از خودشان مي دانند و مي خواهند گوشه بزنند به ولايت و مومناني که در پيروي از ولايت ايستاده اند.

وظيفه اهالي رسانه، حزب الله، اهل علم و جناح فرهنگي مؤمن نسبت به اين جريان چيست؟

- ببينيد ما بايد هوشيار باشيم و مقابل انحرافات و توطئه ها و خيانت ها به اسلام و انقلاب بايستيم. کسي نمي تواند اسلام را بر مبناي خواسته ها، اغراض و سليقه سياسي خود تبيين و تفسير کند. آن حرف بسيار غلطي که رييس دولت اصلاحات چند سال پيش مطرح کرد که انسان از طرق مختلف مي تواند به خدا برسد و قرائت هاي گوناگون از دين وجود دارد، اين يک انحرافي بود که عده اي ممکن است تحت تاثير آن قرار گرفته باشند و اگر منحرف شده باشند، وي در انحراف همه آنها مسئول و مقصر است. ما اسلام را بايد از طريق مرجعيت و روحانيت اصيل که امروز تبلور در ولايت فقيه دارد، دريافت کنيم. يعني حضرت آقا گذشته از بُعد ولايي و اينکه ما اعتقاد داريم معظم له نائب برحق امام زمان(عج) است، اما اگر اين را هم ناديده بگيريم، چون رهنمودهاي ايشان و کليد واژه هاي کلام ايشان عموما منبعث از قرآن و يا سيره پيغمبر(ص) و اهل بيت(ع) است، مطرح کند اسلام رحماني ما روي چشم مي پذيريم. اگر مراجع عظام تقليد گفته باشند ما مي پذيريم. اما اگر غير از اين باشد به خصوص کساني که مي بينيم آبشخور فکري شان غرب است و يا سوابق شان نشان داده که با ولايت زاويه دارند، طبيعي است که ما اسلام را از اينها نمي پذيريم اگرچه ملبس به لباس روحانيت هم بعضا باشند، بايد با آنها مقابله کرد.

اگر هم مراجع و حضرت آقا بفرمايند ما يقين داريم که مبتني بر اسلام ناب و با توجه به شرايط روز است.

- بله احسنت. منظور همين است چون اين بزرگواران خود را در پيشگاه خدا و امام زمان(عج) و صاحب شريعت پيغمبر اکرم(ص) مسئول مي دانند و بايد جواب دهند و ما مي دانيم که قطعا اعوجاج و انحرافاتي در آنان نيست و هر آنچه مي گويند براي ما حجت است. اين باور را بايد داشته باشيم يعني اگر از طريق اين بزرگواران اسلام معرفي، تفسير و تبيين نشود، بايد با ديد و چشم مشکوک به آن نگاه کرد و نمي تواند مورد پذيرش باشد. به خصوص که در اين سال ها ما بارها ديده ايم که هرگاه حضرت آقا خطرات اين جريان انحرافي را تشخيص داده اند، براي جلوگيري از منحرف کردن مردم توسط آنان مستقيم يا غيرمستقيم نوع انحراف را تبيين کرده و هشدارهاي لازم را داده اند.

منظورتان، جريان انحرافي در دولت گذشته است؟

- نه

همين اسلام رحماني؟

- بله

من معتقدم اين جرياني که فتنه را پديد آورد و اصلاح طلباني که از عملکردهاي ضد ديني مفسدان حاضر در جمع خود ابراز برائت نکردند، اينها به مراتب منحرف تر از آن جرياني هستند که ما در دولت قبل به عنوان جريان انحرافي مي شناختيم. آنها با يک برداشت نابجا از مسئله مهدويت، فقط در آن مقطع و آن موضوع مشکلي ايجاد کرده بودند. اما اين جريان به نظرم به مراتب منحرف تر است. چرا؟ چون نشان داده است که يک جريان سياسي با يک سليقه متفاوت براي اداره کشور نيست بلکه يک جريان منحرف فکري است. وقتي که متوليان اين طرز تفکر در آمريکا وحياني بودن قرآن را زير سوال مي برند، در وجود مقدس امام زمان(عج) تشکيک مي کنند، وقتي که قرآن را تراوشات ذهن پيغمبر(ص) مي خوانند، اينها همه کفر و ضدتعاليم الهي است و يا برخي از زنان اينها مي آيند کشف حجاب مي کنند و هيچ کدام موضع نمي گيرند، حجابي که از ضروريات دين است مي آيند در مقابل دوربين هاي دشمن حجاب از سر برمي دارند يا از همين جريان اصلاح طلبي زن خبرنگاري کشف حجاب کرده مي رود با پسر شاه معدوم دست مي دهد و عکس مي گيرد و شرم هم نمي کند، يکي از همفکرانشان در داخل او را محکوم نمي کند. يا آن خيانت بزرگي که روزنامه بهار دوسال پيش در آستانه عيد غدير در توهين به ولايت امير مومنان(ع) کرد، يک نفر از جريان مدعي اصلاح طلبي اين خيانت را محکوم نکرد. لذا من اين را يک جريان منحرف فکري عقيدتي و يک فرقه منحرف مي دانم که در اصول اعتقاداتش و در احکام شرعي اش زاويه اساسي با اسلام ناب و ولايتي دارد. حالااينها هستند که عمدتا دم از اسلام رحماني مي زنند و طبيعي است که افراد هوشيار و متدين مي توانند متوجه شوند که اين سخن گفتن ها و اين مواضع ارتباط با اسلام اصيل ندارد بلکه نقطه مقابل آن است.

وظيفه مشخص است. ملاک براي ما رهبري معظم و مراجع عظام تقليد هستند و داشتن بصيرتي که خطرات و تهديدات منحرفان را دريابيم. مثلااخطارهايي که رهبر معظم انقلاب در سالروز ارتحال امام(ره) در حرم مطهر امام(ره) مطرح مي کند، ضمير اين صحبت ها به کجا بر مي گردد؟ اگر ايشان احساس خطر در ارتباط با اين انحراف نکرده باشد، در آن روز مهم يک چنين سخني را بيان نمي کند. يا در دانشگاه امام حسين(ع) که مي آيند و سخناني را مطرح مي کنند، در ارتباط با آن ارزش هاي اصيل انقلاب، اصول و خطوط قرمز، به دست ما مي آيد که چه کساني اين خطوط را ناديده گرفتند و مشکل دارند. يعني شان رهبر معظم انقلاب نيست و ما نبايد هم انتظار داشته باشيم که معظم له بيايند مصداق را مطرح کنند. ايشان آن خطوط کلي را مي دهد. آن کليد واژه ها را به ما مي دهد تا ما بتوانيم تشخيص بدهيم و جلوي انحراف را بگيريم يا فريب منحرفان را نخوريم. من معتقدم اگر ما مي خواهيم تکليف مان را به درستي بدانيم، در صحبت هاي رهبري بايد مداقه داشته باشيم. هر سخني را که ايشان بيان داشتند به خصوص وقتي تاکيد مي کنند که مثلاشما دانشگاهيان، شما اصحاب رسانه، شما روحانيون، شما افسران جنگ نرم، شما فرماندهان جنگ نرم، تکليف براي ما ايجاد مي شود. لذا ما بايد اينها را دقيق مطالعه کنيم و بدانيم اين موضوعي را که ايشان مطرح کردند، به کجا برمي گردد، اين خط و اين جريان را بشناسيم و اگر در صدد ايجاد انحراف است، با آن مقابله کنيم. شما اصحاب رسانه بايد هشدار و رهنمود معظم له را تبيين کنيد. مطرح کنيد که ايشان اينجا اينطور فرمودند، آنجا مصداقش اين است و به اين وسيله بتوانيد به سهم خودتان از گسترش آن انحراف و يا حق جلوه دادنش جلوگيري کنيد. در دانشگاه ها دانشجويان و اساتيد وظيفه دارند در حوزه ها علما وظيفه دارند. صحبت ولايت است. اين گذشته از يک وظيفه ملي که در درجه دوم است، وظيفه شرعي ما است که در درجه اول اهميت قرار دارد. ما تصور کنيم که امام زمان(عج) ظهور کرده است و از ما انتظاراتي دارد اگر ما به آنها اهتمام نورزيم، آيا مي توانيم در روي مقدس امام زمان(عج) نگاه کنيم؟ حالاکه آن وجود مقدس در پس پرده غيبت است، نائب آن حضرت در همان جايگاه قرار دارد و ما اگر مي خواهيم خشنودي امام زمان(عج) را جلب کنيم، بايد با تبعيت از نائب او و عمل به رهنمودهاي او در پيشگاه خدا و امام زمان(عج) روسفيد و سرافراز باشيم.

از وقتي که در اختيار ما قرار داديد، بسيار ممنون و سپاسگزاريم.

روزنامه كيهان، شماره 21214 به تاريخ 1/9/94، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
Powered by TayaCMS