20 اسفند 1396, 4:8
اضطراب حالتي است که شخص سکونت و آرامش خود را از دست ميدهد و به تلاطم ميافتد. اين حالت عامل بسياري از بيماريهاي جسمي و روحي است. نويسنده در اين مطلب درباره عوامل و راههاي درمان اضطراب سخن گفته است.
اضطراب در لغت به معناى پريشانى، بيتابى و سراسيمگى است (فرهنگ فارسى معين) و در اصطلاح روانشناسى، حالتى همراه با احساس بيم و نگرانى است و با نشانههاى جسمانى كه از وجود فعّاليت مفرط دستگاه عصبى حكايت دارد، به صورت خودكار مشخّص مىشود. (چكيده روانپزشكى بالينى، کاپلان – هرولدسادوک - بنجامين، مترجم: پورافکاري - نصرتالله، تهران، سال ????، ص110 ـ 111)
خداوند نشانهها و آثاري را براي اضطراب بيان کرده که از جمله آنها ميتوان به پيدايش حالتهاى غيرعادى از آثار اضطراب و وحشت شديد (احزاب، آيات 10 و 11)، آرزوى مرگ (مريم، آيات 23 و 25)، افشاى رازها (قصص، آيه 10)، سقط شدن جنين (حج، آيات 1 و 2)، فرار (توبه، آيات 25 و 26 و 56 و 57؛ حج، آيات 1 و 2) و درخواست مرگ و راحت شدن از اضطراب شديد و عوامل آن (مريم، آيات 23 تا 25) اشاره کرد.
اضطراب نقش بسيار مهم و اساسي در بسياري از بيماريهاي جسمي و روحي بشر دارد و حتي ميتواند عامل مرگ و مير زودرس بشر باشد. بنابراين شناخت عوامل ايجادي و راههاي درمان حالات رواني و نفساني اضطراب بسيار مهم است؛ چرا که انسان بدون داشتن امنيت و آرامش هرگز رنگ خوشبختي و سعادت را نخواهد چشيد. از اين رو براي انسان شناخت عوامل سلب آرامش و امنيت و نيز درمان و رهايي از اضطراب و اندوه در راستاي رسيدن به آرامش و سکونت بسيار مهم است.
از نظر قرآن مهمترين عوامل اضطراب در نگرشهاي انسان نهفته است؛ زيرا اضطراب ريشه در نگاه انسان به امور هستي دارد؛ اگر انسان خود را در خلأ ببيند به گونهاي که جاي پاي محکم و استواري نداشته باشد، با کوچکترين عامل دروني و بيروني به تشويش و اضطراب ميافتد.
انسانها از آنجا که موجوداتي فقير و وابسته ذاتي به موجود ديگري چون خدا هستند (فاطر، آيه 15) اگر خود را به خدا ربط ندهند، همواره در اضطراب و تکانهاي شديد خواهند بود و رنگ سکونت و آرامش و اطمينان را نخواهند ديد. از نظر قرآن، وجود فقري بشر زماني به آرامش ميرسد که با وجود غني خداوند ربط و پيوند داشته باشد و قلب انساني با ذکر الهي و ياد خداوندي به خدا پيوند خورده باشد. در حقيقت کشتي توفان زده بشر را تنها لنگر ياد و ذکر الهي است که نگه ميدارد و چون لنگري استوار آن را به آرامش ميرساند و از تلاطم و اضطراب در امان نگه ميدارد. از اين رو در آيه 10 سوره قصص به اضطراب مادر موسي(ع) اشاره ميکند که ربط با لنگر الهي موجب شده تا دل مضطرب آرام گيرد و به اطمينان برسد و رفتارهاي نامناسب و اعمال افشاگرانه نداشته باشد. همچنين در آيه 14 سوره کهف بيان ميکند که همين ربط و ارتباط با خداوند موجب شده تا مؤمنان استوار بمانند.
بنابراين، اگر بخواهيم مهمترين عامل اضطراب در بشر را معرفي کنيم، عدم ربط و ارتباط با خداوند است. قلبهايي که با ذکر الهي با خداوند پيوند و ربط نخوردهاند و لنگري به نام خدا ندارند، همواره در اضطراب دائمي خواهند بود. اما دلهايي که با خداوند ربط پيدا کرده و پيوند خورده اند، در اطمينان هستند؛ از اين رو خداوند به صراحت در آيه 28 سوره رعد ذکر الله را عامل اطمينان و رهايي از اضطراب برميشمارد.
البته امور ديگري چون جنگ (توبه، آيه 25)، زلزله (نازعات، آيات 6 تا 8)، شايعات (احزاب، آيه 60)، توفانهاي دريايي (يونس، آيات 22 و 23)، محاصره (احزاب، آيات 9 و 10)، گرفتاريها و مشکلات (بقره، آيه 214؛ انعام، آيات 63 و 64) به عنوان عوامل اضطراب بيان شده است، اما اگر کسي با خدا ربط پيدا کرده است اين عوامل چنان تأثيري در شخص نخواهد داشت و موجب اضطراب واقعي و دائمي نخواهد بود؛ بلکه چنانکه از آياتي چون 12 و 13 سوره انفال و 2 و 4 سوره حشر بر ميآيد مخالفت با خدا و پيامبر(ص) و ترک ذکر الله و ارتباط با خداوند مهمترين و اصليترين عامل اضطراب در بشر است.
پس بايد راه درمان اضطراب را در همان ايجاد پيوند و ربط با خداوند دانست؛ چرا که ارتباط با خداوند چنان لنگري مستحکم و استوار براي بشر ايجاد ميکند که هيچ عاملي حتي جنگ و محاصره دشمن نميتواند دلش را مضطرب کند و او را به تلاطم افکند و قدرت تفکر و رفتار متعادل را از او سلب کند.
از همين رو خداوند به مؤمنان به شکلي تعريض ميزند که دل هايشان را با ياد خداوند استوار نساختهاند که هنگام محاصره يا جنگ و مانند آن مضطرب ميشوند (توبه، آيات 25 و 26؛ احزاب، آيات 9 تا 11) چرا که اگر ذکر الهي در جانشان جاگير شده بود، قلب به آرامش و اطمينان ميرسيد و هيچگونه اضطرابي نداشتند.(رعد، آيه 28)
تاريخ انتشار: يکشنبه 26 آذر ماه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان