اغواگری شیطان و آثار آن
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: 29 فروردین ماه 1397
مجید احمدآبادی
نویسنده در مطلب حاضر روشهای تماس شیطان و اغواگریهای او و آثار این تماس را تشریح و راههای رهایی از وسوسههای این دشمن قسمخورده را بیان کرده است.
***
ابلیس، شیطان بزرگ
ابلیس شیطان بزرگ از جنّیان(کهف، آیه ۵۰) و آفریده شده از مارج آتش (رحمن، آیه ۱۵؛ ص، آیه ۷۶) است. مارج آتش به معنای تشعشع، زبانه، شعلههای رنگارنگ سرخ و سپید و سیاه آتش، شعله بیدود، شعله خالص و مانند آن است.(مجمع البیان، ذیل آیه ۱۵ سوره رحمن و سایر تفاسیر معتبر) این ابلیس از جنیان در بهشت حضرت آدم(ع) حضور داشت(بقره، آیات ۳۴ تا ۳۸؛ اعراف، آیات ۱۱ تا ۲۴) چنانکه با فرشتگان در ساحت قدس الهی حضور داشته (بقره، آیه ۳۴؛ اعراف، آیه ۱۱) و مدعی خلافت الهی و برتری خود بر آدم(ص، آیات ۷۱ تا ۷۶؛ اعراف، آیه ۱۲) و دشمن آشکار حضرت آدم(اعراف، آیه ۲۲) و کسی است که حاضر به سجده بر آدم و اطاعت او به عنوان خلیفه نشد(بقره، آیه ۳۴؛ اسراء، آیه ۶۱) و با وسوسه، خیرخواهی دروغین و شیطنت (اعراف، آیات ۲۰ تا ۲۲) موجبات برهنگی(همان) و هبوط و اخراج حضرت آدم (علیهالسلام) و حوا (علیها السلام) از بهشت شد.(بقره، آیات ۳۴ تا ۳۶؛ طه، آیات ۱۱۶ تا ۱۲۱ و آیات دیگر)
واژه ابلیس برگرفته از مادّه (ب ـ ل ـ س) است. اِبلاس به معناى یأس است و ابلیس به جهت مأیوس شدن وى از رحمت الهى بدین نام خوانده شد.(نگاه کنید: صحاحاللغه؛ و نیز مقاییساللغه؛ ذیل واژه بلس)
ابلیس از جنس فرشتگان نیست؛ زیرا فرشتگان از نور و ابلیس از نار و آتش است. همچنین ابلیس دارای اراده و اختیار است در حالی که فرشتگان اراده و اختیاری ندارند. همین اراده و اختیار و حق انتخاب است که پس از هبوط او همانند حضرت آدم و حوا مکلف میشود تا بر اساس شریعت عمل کند. به این معنا که اگر توبه کرده و بر اساس شریعت عمل کند میتواند نجات یابد؛ چرا که دستور الهی برای پیروی از هدایت آسمانی برای هر سه نفر آنان بوده و اختصاصی به آدم و حوا نداشته است.(بقره، آیه ۳۸)
ابلیس دشمنی است که در دشمنی او هیچ شک و تردیدی نیست؛ از این رو در آیات قرآن از او به عنوان دشمن آشکار یاد میشود(اعراف، آیه ۲۲)، هر چند به سبب وضعیت و طبیعت خاص جنیان برای آدمی نهان از چشم است و با چشم سر دیده نمیشود.(اعراف، آیه ۲۷)
این دشمن، سوگند خورده تا همان طوری که موجبات اخراج آدم از بهشت و هبوط او را فراهم آورده، موجبات شقاوت و بدبختی ابدی فرزندانش را نیز فراهم آورد.(اعراف، آیه ۲۷؛ اسراء، آیات ۶۱ و ۶۲)
ابلیس همان شیطان بزرگ است که هدفی جز گمراهی و شقاوت بشر ندارد. از این رو در آیات قرآن در بیشتر موارد به جای نام ابلیس از صفت او یاد شده و او را به عنوان شیطان معرفی میکند و رفتار و اهداف و روشهایش را تحلیل و تبیین مینماید.(بقره، آیه ۳۶؛ طه، آیه ۱۲۰)
اختیارات و محدودیتهای شیطان
ابلیس با آنکه از جنیان و موجودی است که انسان با چشم سر نمیتواند او را ببیند(اعراف، آیه ۲۷)، اما چنانکه گفته شد از جنس ماده و آتش است و محدودیتهای بسیاری دارد. ابلیس و شیاطین جنی، از نظر صفات و اسمای الهی محدود بوده و همانند انسان بهرهمند از همه صفات و اسمای الهی نیستند؛ چرا که خداوند به آدم(ع) و فرزندانش همه اسماء و صفات خویش را تعلیم داده تا در مقام خلافت الهی جانشین خداوند باشند و از قرارگاه زمین بر ماسوی الله خلافت کنند.(بقره، آیات ۳۰ و۳۱)
البته جنیان و از جمله شیاطین از نظر قدرت بدنی و جسمی قویتر از انسانها بوده و میتوانند کارهایی را انجام دهند که انسانها بدون ابزار نمیتوانند از عهده آن برآیند.(سباء، آیه ۱۳؛ انبیاء، آیه ۸۲؛ نمل، آیه ۳۹)
تسلط ابلیس و جنیان بر آدمی در حد وسوسه و تزیینگری و جلوه دادن باطل به شکل حق و تدلیس و تبلیس و مانند آن است(اعراف، آیات ۱۶ تا ۲۰؛ حجر، آیات ۳۹ و ۴۰)
اما آنان از این توان برخوردار نیستند تا انسان را وادار بر انجام کاری کرده و به اکراه و اجبار او را به امری سوق دهند؛ بلکه تنها وسوسهگری و اغواگری میکنند. از این رو در دادگاه عدل الهی چنانکه خداوند در آیه ۲۲ سوره ابراهیم نقل میکند ابلیس میگوید من تنها شما را به چیزی دعوت کردم و این خودتان بودید که دنبال دعوت من آمدید و آنچه را خواسته بودم به اختیار و اراده و انتخاب خودتان انجام دادید. پس امروز مرا سرزنش نکنید بلکه خودتان را سرزنش کنید: «و چون کار از کار گذشت [و داورى صورت گرفت] شیطان مىگوید: «در حقیقت، خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم، و مرا بر شما هیچ تسلطى نبود، جز اینکه شما را دعوت کردم و شما اجابتم نمودید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید. من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک مىدانستید کافرم». آرى! ستمکاران عذابى پردرد خواهند داشت.»
البته کسانی که ولایت شیطان را پذیرفته باشند شیطان بر گرده آنان سوار شده و افسارشان را در دست میگیرد و به هر کاری که دوست دارد فرمان داده و انسانها را مجبور میکند. به این معنا که تنها کسانی با اجبار و اکراه شیطان کارهایی را انجام میدهند که خودشان ولایت او را پذیرفته و افسار و لجام خود و زندگی خودشان را به دست او دادهاند. این ولایتپذیری که به سوء اختیار خود آدمی پدید آمده، به معنای فقدان اختیار نیست؛ زیرا خود شخص خواسته تا بیاختیار شود و تحت فرمان و ولایت شیطان درآید. ابلیس خودش در این باره میگوید: «ابلیس گفت: خدایا! به من بگو، آیا این همان است که بر من برترى دادى؟ اگر تا روز قیامت مهلتم دهى، قطعاً نسل او را افسار مىزنم جز اندکى را».(اسراء، آیه ۶۲)
راههای تماس شیطان
پس کسانی که تحت ولایت شیطان در میآیند و شیطان افسار به آنان میزند، دیگر دارای اختیار عمل نیستند، بلکه هر آنچه شیطان امر کند مجبور هستند که انجام دهند.
قرآن بیان میکند که چگونه ابلیس با اغواگری خود شرایط را برای لگام زدن فراهم میآورد و انسانها را بنده خود میسازد. ابلیس شیوههاى مختلف در منحرف کردن انسانها دارد که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است.(اعراف، آیات ۱۱ تا ۱۷)
از جمله این شیوهها عبارتند از:
- آهنگ باطل: آهنگ باطل، از ابزارهاى ابلیس براى لغزاندن و انحراف انسانهاست که در آیات ۶۱ تا ۶۴ سوره اسراء به آن توجه داده شده است؛ چرا که برخى معتقدند منظور از «بصوتک» آهنگهاى باطل مانند غنا و موسیقی حرام و دیگر صداهاى دعوتکننده به فساد و فسق و فجور است. (مجمعالبیان، ذیل آیه)
- استفاده از سپاه شیطانی: استفاده ابلیس از سوارهنظام و پیادهنظام از میان انسانها و جنیان براى اغواى دیگر انسانها از جمله شیوههایی است که خداوند در همین آیات به آن اشاره کرده است.
- استفاده از سوگند: قسم خوردن، از شیوههاى ابلیس براى اغوا است.(اعراف، آیات ۲۰ تا ۲۲)
- ایجاد آرزو: اغواى انسانها از راه آرزوهاى موهوم، شیوه ابلیس است که خداوند در آیات ۱۱۷ تا ۱۱۹ سوره نساء به آن توجه داده است.
- آراستن و تزیین عمل: تزیین اعمال ناپسند نزد مردم، از روشهاى اغواگرى ابلیس است. به این معنا که شخص کارهای بد خود را پسندیده و خوب جلوه داده و توجیه میکند.(حجر، آیات ۳۲ و ۳۹)
- مشارکت در دارایی: مشارکت ابلیس در اموال انسانها براى اغواى آنان از دیگر روشهای ابلیسی است.(اسراء، آیات ۶۱ و ۶۴)
- مشارکت در فرزند: مشارکت ابلیس در فرزند براى اغواگرى انسان نیز در آیه ۶۴ سوره اسراء مورد توجه و تأکید خداوند قرار گرفته است.
- مکر: مکر و فریب، از راههاى ابلیس براى اغوای انسانهاست.(اعراف، آیات ۲۰ و ۲۲)
- وسوسه: وسوسه، از دامها و روشهاى ابلیس براى گمراه کردن انسانهاست.(اعراف، آیه ۲۰؛ طه، آیه ۱۲۰)
- وعده فریبنده: وعدههاى فریبنده، ابزار ابلیس براى اغواگری است.(اسراء، آیات ۶۱ و ۶۴)
جنون، مهمترین اثر تماس شیطان
خداوند در فلسفه اغواگری و تماس شیطان با انسان میفرماید که ابلیس عزم کرده تا مردم را گمراه کند تا این گونه ادعاى گمراه شدنِ خویش از سوى خدا را تلافى نماید.(اعراف، آیات ۱۱ تا ۱۷؛ حجر، آیات ۳۲ و ۳۹)
وقتی ابلیس و شیاطین انسی و جنی او توانستند با اغواگری خویش بر انسانی مسلط و چیره شوند او را تحت اختیار میگیرند و افسار به گردن او میافکنند و او را به سوی اعمال زشت و پلید خویش سوق میدهند.
این گونه است که شخص نخست گرفتار جنون میشود. جنون، از مادّه جنّ، در اصل به معناى پنهان ماندن چیزى از حسّ است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۲۰۳، «جنّ»)
از این جهت به انسان دیوانه مجنون مىگویند که چیزى میان عقل و نفس او مانع مىشود و عقل او را مىپوشاند.(همان) مقصود ما، در اینجا همین معناى دوم است. در قرآن این معنا با واژههایى چون «جنّه»، «سُعُر»، «مجنون»، «مفتون» و جملاتى مانند «یتخبّطه الشیطان» و «استهوته الشیاطین» بیان شده است.
خداوند در آیاتی بیان میکند که برخی از انسانها دچار جنون میشوند زیرا در تماس با شیطان و ابلیس بودند. به سخن دیگر، اصلیترین عامل در جنون افراد همان تماس ابلیس و شیاطین است.
در آیه ۲۷۵ سوره بقره آمده است: الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ..؛ کسانى که ربا مىخورند، (در میان مردم) قیام و رفتارى ندارند مگر مانند رفتار کسى که شیطان او را با برخورد خود دیوانه کرده (تعادل رفتار او را به هم زده). این بدان سبب است که آنها گفتند: بىتردید داد و ستد نیز مانند رباست، در حالى که خداوند داد و ستد را حلال و ربا را حرام کرده. پس هر که پندى از جانب پروردگارش به او رسد و (از رباخوارى) باز ایستد، آنچه گذشته از آن اوست (سودى که پیش از نزول حکم ربا گرفته مال اوست)، و کارش (از نظر کیفر اخروى) با خداست، و کسانى که (به رباخوارى) بازگردند آنها اهل آتشند، در آن جاودان خواهند ماند.
پس رباخواری و اعمال حرام و گناه موجب میشود تا ابلیس و شیاطین بر شخص مسلط شوند و تماسی میان آن دو انجام گیرد که نتیجه آن جنون و دیوانگی است.
همچنین در آیه ۷۱ سوره انعام میفرماید که شیطان، عامل جنون و تحیّر افراد مرتدّ خواهد بود: بگو: «آیا جز خداوند چیزى را بخوانیم (بپرستیم) که نه سودى به ما مىدهد و نه زیانى مىرساند، و پس از آنکه خدا ما را هدایت نمود (به دوران جاهلیت) عقبگرد کنیم؟! همانند کسى که شیطانها (ى جنّى) او را در روى زمین سرگردان کردهاند، در حالى که او را یارانى است که به سوى هدایتش مىخوانند که بیا به سوى ما (ولى او از شدت تحیّر نمىپذیرد) بگو: بىتردید هدایت خدا همان هدایت (واقعى) است و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم».
برخی از مردمان دنبال قدرت و ثروت هستند و خود را در اختیار شیطان قرار میدهند و ولایت او را میپذیرند تا این گونه به مقاصد مادی و دنیوی برسند. انجام انواع و اقسام گناهان به ویژه رباخواری، زنا، اهانت به مقدسات و مانند آن از جمله ابزارهای دوستی با شیطان و پذیرش ولایت اوست. البته کسانی که ولایت شیطان را میپذیرند برخلاف انتظار به چیزی دست نمییابند، زیرا ولایت شیطان به جای اینکه آرامش و آسایش را برای آنها به ارمغان آورد، موجب ترس و اضطراب و خوف آنان میشود.(آل عمران، آیه ۱۷۵) بنابراین، برخلاف انتظار میبایست پیامدهای شوم این ولایت را پذیرا باشند. از جمله این آثار شوم ولایت شیطانی میتوان به افزایش اختلاف(بقره، آیه ۲۰۸)، بیآبرویی و برملاشدن زشتیها(اعراف، آیه ۲۷)، بیتقوایی (همان) محرومیت از نعمتهای الهی(بقره، آیه ۱۶۸)، خواری و خذلان(فرقان، آیه ۲۹) خسران از سرمایههای وجودی(مجادله، آیه ۱۹)، خشم الهی(محمد، آیات ۲۵ و ۲۸) ریاکاری(نساء، آیه ۳۸)، فسق(انعام، آیه ۱۳۱)، فحشاء و منکر(نور، آیه ۲۱)، ممانعت از تقرب و مقامات والای انسانی(اعراف، آیات ۱۷۵ و ۱۷۶) کفر و بیایمانی به خدا و آخرت و مانند آنها اشاره کرد.
بنابراین لازم است تا انسانها با هوشیاری و بیداری خویش اجازه ندهند تا ابلیس و شیاطین جنی و انسی در یک برنامهریزی اندک اندک و گام به گام، آنان را به سوی سقوط رهنمون شوند و از بهشت رضوان الهی محروم سازند. انسانی که دچار تماس شیطان و ولایت او شود دیگر نمیتواند خود را برهاند. پس باید از همان آغاز جلوی وسوسهها و اغواگری او را گرفت تا گرفتار اضطرار پس از اختیار نشد به طوری که دیگر اختیاری برای آدمی نباشد و جنون همه وجودش را در بر گیرد.
خداوند در آیات قرآن تنها راه و شرط رهایى از اغواگرى ابلیس و اغواهای دیگر شیاطین را، بندگى خدا و اخلاص دانسته است و از بندگانش خواسته خود را به خدا واگذار کنند.(حجر، آیات ۳۲ تا ۴۰؛ سبا، آیات ۲۰ و ۲۱)