29 دی 1395, 7:25
اهداف مأمون از دعوت امام رضا(ع) به خراسان چه بود؟
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال به سه مورد از اهداف مامون اشاره کرديم. اينک در بخش پاياني دنباله مطلب را پي مي گيريم.
چهارم اينکه امام را که يک عنصر مردمي و قبله اميدها و مرجع سوال ها و شکوه ها بود در محاصره ماموران حکومت قرار مي داد و رفته رفته رنگ مردمي بودن را از او مي زدود و ميان او و مردم و سپس ميان او و عواطف و محبت هاي مردم فاصله مي افکند.
هدف پنجم اين بود که با اين کار براي خود وجهه و حيثيتي معنوي کسب مي کرد، طبيعي بود که در دنياي آن روز همه او را بر اينکه فرزندي از پيغمبر و شخصيت مقدس و معنوي را به وليعهدي خود برگزيده و برادران و فرزندان خود را از اين امتياز محروم ساخته است ستايش کنند و هميشه چنين است که نزديکي دينداران به دنياطلبان از آبروي دينداران مي کاهد و بر آبروي دنياطلبان مي افزايد.
ششم آنکه در پندار مامون، امام با اين کار به يک توجيه گر دستگاه خلافت بدل مي گشت، بديهي است شخصي در حدّ علمي و تقوايي امام با آن حيثيت و حرمت بي نظيري که وي به عنوان فرزند پيامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجيه حوادث را در دستگاه حکومت بر عهده مي گرفت، هيچ نغمه مخالفي نمي توانست خدشه اي بر حيثيت آن دستگاه وارد سازد، اين همان حصار مَنيعي (بلند، استوار) بود که مي توانست همه خطاها و زشتي هاي دستگاه خلافت را از چشم ها پوشيده بدارد.
به جز اينها هدف هاي ديگري نيز براي مأمون متصور بود.
چنان که مشاهده مي شود اين تدبير به قدري پيچيده و عميق است که يقيناً هيچ کس جز مامون نمي توانست آن را به خوبي هدايت کند و بدين جهت بود که دوستان و نزديکان مامون از ابعاد و جوانب آن بي خبر بودند. از برخي گزارش هاي تاريخي چنين بر مي آيد که حتي فضل بن سهل وزير و فرمانده کل و مقرب ترين فرد دستگاه خلافت نيز از حقيقت و محتواي اين سياست، بي خبر بوده است. مامون حتي براي اينکه هيچ گونه ضربه اي بر هدف هاي وي از اين حرکت پيچيده وارد نيايد داستان هاي جعلي براي علت و انگيزه اين اقدام مي ساخت و به اين و آن مي گفت.
حقاً بايد گفت سياست مامون از پختگي و عمق بي نظيري برخوردار بود، اما آن سوي ديگرِ اين صحنه نبرد، امام علي بن موسي الرضا است و همين است که علي رغم زيرکي شيطنت آميز مأمون، تدبير پخته و همه جانبه او را به حرکتي بي اثر و بازيچه اي کودکانه بدل مي کند. مامون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمايه گذاري عظيمي که در اين راه کرد از اين عمل نه تنها طَرفي برنَبست (بهره اي نبرد) بلکه سياست او به سياستي بر ضد او بدل شد. تيري که با آن، اعتبار و حيثيت و مدّعاهاي امام علي بن موسي الرضا را هدف گرفته بود، خودِ او را آماج قرار داد، به طوري که بعد از گذشت مدتي کوتاه ناگزير شد همه تدابير گذشته خود را کان لم يکن (گويي هرگز وجود نداشته است) شمرده، بالاخره همان شيوه اي را در برابر امام در پيش بگيرد که همه گذشتگانش در پيش گرفته بودند يعني «قتل»، و مامون که در آرزوي چهره قداست مآبِ خليفه اي موجه و مقدس و خردمند، اين همه تلاش کرده بود سرانجام در همان مَزبله اي (زباله دان، جاي ريختن زباله) که همه خلفاي پيش از او در آن سقوط کرده بودند، يعني فساد و فحشا و عيش و عشرت توام با ظلم و کبر، فرو غلتيد.
دريده شدن پرده رياي مامون در زندگي پانزده ساله او پس از حادثه وليعهدي را در ده ها نمونه مي توان مشاهده کرد که از جمله به خدمت گرفتن قاضي القضاتي فاسق و فاجر و عياش همچون يحيي بن اَکثم و همنشيني و مجالست با عموي خواننده و خنياگرش ابراهيم بن مهدي، و آراستن بساط عيش و نوش و پرده دري در دارالخلافه او در بغداد است.
منبع: کتاب انسان 250 ساله رهبر معظم انقلاب
روزنامه كيهان، شماره 21142 به تاريخ 5/6/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان