27 فروردین 1396, 22:2
«چه آمدن خاندان پيغمبر در روز اربعين به کربلا- که بعضي روايت کرده اند- درست باشد يا درست نباشد، ظاهرا در اين ترديدي نيست که جابربن عبدالله انصاري به همراه يکي از بزرگان تابعين- که نام او را بعضي عطيه گفته اند، بعضي عطاء گفته اند و احتمال دارد عطيه بن حارث کوفي حمداني باشد؛ به هر حال يکي از بزرگان تابعين است که در کوفه ساکن بوده- اين راه را طي کردند و در اين روز بر سر مزار شهيد کربلاحاضر شدند. شروع جاذبه مغناطيس حسيني، در روز اربعين است. جابربن عبدالله را از مدينه بلند مي کند و به کربلامي کشد. اين، همان مغناطيسي است که امروز هم با گذشت قرنهاي متمادي، در دل من و شماست. کساني که معرفت به اهل بيت دارند، عشق و شور به کربلاهميشه در دلشان زنده است. اين از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسيني و به مرقد سرور شهيدان- سيدالشهداء-.
جابربن عبدالله جزو مجاهدين صدر اول است؛ از اصحاب بدر است؛ يعني قبل از ولادت امام حسين، جابربن عبدالله، در خدمت پيغمبر بوده و در کنار او جهاد کرده است. کودکي، ولادت و نشو و نماي حسين بن علي(عليه السلام) را به چشم خود ديده است. جابربن عبدالله به طور حتم بارها ديده بود که پيغمبر اکرم- حسين بن علي را در آغوش مي گرفت، چشم هاي او را مي بوسيد، صورت او را مي بوسيد، پيغمبر به دست خود در دهان حسين بن علي غذا مي گذاشت و به او آب مي داد؛ اينها را به احتمال زياد جابربن عبدالله به چشم خود ديده بود. جابربن عبدالله به طور حتم از پيغمبر به گوش خودش شنيده باشد که حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشت اند. بعدها هم بعد از پيغمبر، موقعيت امام حسين، شخصيت امام حسين- چه در زمان خلفاء، چه در زمان اميرالمومنين، چه در مدينه و چه در کوفه- اينها همه جلو چشم جابربن عبدالله انصاري است. حالاجابر شنيده است که حسين بن علي را به شهادت رسانده اند.
جگر گوشه پيغمبر را با لب تشنه شهيد کرده اند. از مدينه راه افتاده است؛ از کوفه، عطيه با او همراه شده است. عطيه روايت مي کند که: «جابر بن عبدالله به کنار شط فرات آمد، آنجا غسل کرد، جامه سفيد و تميز پوشيد و بعد با گام هاي آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسين (عليه السلام) روانه شد. آن روايتي که من ديدم اين طور است، مي گويد: وقتي به قبر رسيد، سه مرتبه با صداي بلند گفت: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر»؛ يعني وقتي که مي بيند که چطور آن جگر گوشه پيغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهوات طغيانگران، اين طور با مظلوميت به شهادت رسانده، تکبير مي گويد. بعد مي گويد: از کثرت اندوه، جابربن عبدالله روي قبر امام حسين از حال رفت، غش کرد و افتاد. نمي دانيم چه گذشته است، اما در اين روايت مي گويد، وقتي به هوش آمد، شروع کرد با امام حسين صحبت کردن: «السلام عليکم يا آل الله، السلام عليکم يا صفوهًْ الله».1
«رفتن جابربن عبدالله و عطيه به زيارت امام حسين در روز اربعين، سرآغاز حرکت پر برکتي بود که در طول قرن ها تا امروز، پيوسته و پي درپي اين حرکت پرشکوه تر، پرجاذبه تر و پرشورتر شده است و نام و ياد عاشورا را روزبه روز در دنيا زنده تر کرده است.»2
1- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در صحن جامع رضوی، 1385/01/01
2- پيام نوروزی به مناسبت حلول سال 1385/01/01-1385
روزنامه كيهان، شماره 21220 به تاريخ 8/9/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان