اقتصاد بر تنزل و تعالی روح آدمی اثر میگذارد
اقتصاد مریض، فرهنگ مریض را همراه خود به ارمغان میآورد. مبناییترین ساختار فرهنگی یک جامعه خانواده آن میباشد. بعد کالبدی و سختافزاری خانه و خانواده به اقتصاد یک کشور وابسته میباشد. با بروز بحرانهای اقتصادی ناشی از جریان اموال حرام و شبههناک و سوءمدیریت در توزیع ثروت بر مبنای اصل عدل، باید منتظر فروپاشی کانون خانوادهها بود.
جسمانیت و روحانیت در کالبد هستی
انسان در سیر تکامل خود لاجرم باید از عالم مادی عبور کند؛ عالمی که ابعاد زمان و مکان او را احاطه کرده است. مکانی که در بعد کالبدی و فیزیکی تعریف شده و زمانی که بر جابهجایی مکانی و فرآیند تکاملی موجودات بنا نهاده شده است. آنچه در این عالم قابل لمس و مشاهده میباشد، همان بعد جسمانی و کالبدی موجودات است که در سیر زمان از تولد، رشد، بلوغ، میل به زوال تا مرگ را در حرکتی غیرخطی تا قیامت که نقطه تلاقی مکان با زمان میباشد، طی مینمایند.
موجودات مادی در سیر کمال و زوال خود در احاطه امور غیرحیاتی مانند اتم و مولکول و حیاتی مانند باکتری و سلول میباشند. این دو ساحت وجودی پدیدهها، دو عرصه علمی فیزیک و زیست را برای انسان به عنوان فاعل شناسا، شکل میدهد.
انسان با تبیین، توصیف و تشریح این پدیدهها به کشف روابط و قواعد حاکم بین آنها پی برده و با دخل و تصرف بر روابط و قواعد آنها با بهرهگیری از علوم واسطی، چون ریاضی و هندسه به تصرف و بهرهکشی از آنها اقدام میکند.
بنابراین بُعد کالبدی که بر طبع و طبیعت موجودات نظر دارد، امری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
از منظر اسلام کل ذرات هستی علاوه بر بعد کالبدی دارای بعد دیگری میباشند که همانا به عنوان بعد روحانی معرفی میشود. بعدی که در آن تمام موجودات اعم از جمادات، نباتات، حیوانات، انسانها، جن، ملائک و... ذیحیات بوده و درکی از حقیقت را با خود به همراه دارند. ذکر تقدیس، تحمید و تسبیح دائمی اجزای هستی که در آیات متعدد قرآن کریم آمده، نشان از این حقیقت انکارناپذیر دارد. حال اینکه ما درکش نمیکنیم، مشکل از ماست نه مخلوقات هوشمند الهی.
انسان به عنوان خلیفهالله، حامل امانتی غیر از روح میباشد که در لسان حکما، فلاسفه، علما و... به عنوان قوه عاقله یا ناطقه معرفی شده است. قوهای که انسان میتواند به وسیله آن فکر کند و بین حق و باطل و درست و غلط با اراده و اختیار خود انتخاب نماید. انسان در بین مرگ و زندگی، جبراً و در انتخاب حق و باطل، اختیاراً در سیر کمال و زوال به سر میبرد. انسان فطرتاً با روح پاک الهی خلق میشود و در سیر زندگی بر اساس شرایط و متغیرهای محیطی از جمله خانواده، اجتماع، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، زیست، رسانه و... با قوه درّاکه و قضاوتی عقل، میل به حق یا باطل خواهد یافت. انسان جزئی از حقیقت کلان سیستم هستی میباشد و باید در تعامل بین اجزای هستی راه حق از باطل را با قوه ممیزه خود تشخیص دهد. انسان در کالبد هستی به سر میبرد و چارهای جز تعامل با اجزای فیزیک و زیست ندارد.
اقتصاد بعد جسمانی هستی
اقتصاد همان بعد طبیعی و کالبدی هستی محسوب میشود؛ بعدی که نقطه عطف سخن محقق در این نوشتار است. بعد کالبدی هستی و تأثیر مستقیم آن روی بعد روحانی انسانها است. ادعایی طرح خواهد شد که شاید به مذاق خیلی از علمای مادی و کمّیزده جامعه علمی و شاید به بیان دیگر علم سیاستزده امروزی، چندان خوشایند نباشد، اما اساساً رد و قبولچنین افرادی نه چندان مهم است، چه آنکه نشخوارکنندگان دیدگاهها و اندیشه اندیشمندان غربی با رویکرد اسلامیزه کردن علوم بهویژه علوم انسانی، تا به حال گامی پیش نبردهاند.
حمل داده، ویژگی اجزای هستی
یکی از ویژگیهای اجزای هستی که از منظر قرآن نیز به آن اشاره شده است، قابلیت حمل «داده» میباشد. به بیان دیگر تمام اجزای هستی میتوانند «داده» را در خود حمل نمایند و در نگاهی سیستمی به جابهجایی آن تا بینهایت اقدام نمایند. جابهجایی داده حتی توسط اجزای غیرجاندار از سوی علمای مادی عصر حاضر در تحقیقاتی که روی برخی عناصر ماده (مانند مولکولهای آب، مواد پلیکربنات و...) انجام شده، مشاهده میگردد.
کل اجزای هستی طبق آیات الهی ذیشعور هستند «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...» و این ادعا در حوزه حمل داده هوشمند در سوره زلزال نشان داده میشود؛ آن زمان که زمین به اذن الهی خبر از اتفاقات میدهد. «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها * وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها * وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها * یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها...»
این جابهجایی در حوزه فیزیک و ماده بیجان قابل درک میباشد. در موجودات جاندار و ذیحیات این حمل دادههای با مفهوم، چنانچه تاکنون در مهندسی ژنتیک شناخته شده توسط DNA صورت میگیرد. حمل داده توسط اجزای هستی تا قیامت ادامه خواهد داشت و این موضوع در آیه «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ...» آورده شده است. این آیه مؤید آن است که اجزای بدن انسان حامل دیتا هستند و در یومالحساب به اذن الهی، له یا علیه صاحب خود زبان به شهادت باز خواهند کرد؛ لذا در حال حاضر علوم فیزیکی و زیستی به صراحت این موضوع را تأیید مینمایند که مواد قابلیت حمل داده را دارند و گریزی از این موضوع نیست.
اثر حمل دادههای اقتصادی بر رفتار فردی و اجتماعی
حال باید پرسید که آیا فرض یا ادعا در خصوص اجزایی که در عرصه اقتصاد در شکلهای مختلف مثل آنچه تولید، توزیع و مصرف میشود یا در قالب امر منقول و غیرمنقول یا آنچه در سیستم زیستی ما انسانها مثل آنچه میخوریم و مینوشیم، میپوشیم و... وجود دارند هم قابل تعمیم میباشد؟ فرض قرار دهیم که یک «مال» که در حالتهای خاص هویت مییابد میتواند حمل داده نماید؟ بدین معنا که برای مثال بگوییم: آیا یک مال حرام، شبههناک یا حلال میتواند خود حامل داده بامفهومی باشد که آثار سوء یا حُسن روی فرد و اجتماع داشته باشد؟
پاسخ اولیه به سؤال فوق به طور قطعی بر مبنای یافتههای مشابه علمی «آری» است. هر لقمهای که انسان میل میکند از سه حالت حرام، شبههناک و حلال خارج نمیباشد. آنها که تعدّی و دستدرازی به بیتالمال، مالالیتیم و... میکنند، مگر میشود اثر مستقیم بر آنها نداشته باشد؟ آثار مال به یقین هم بر فرد و هم اجتماع خواهد بود. مال بر چشم و گوش و قلب فرد و بر روابط بین افراد اثر مستقیم دارد. اگر مالی که در حال گردش در حوزه اقتصادی است، ربوی باشد به تأکید روایت و تأیید تجربیات، اثر مستقیم سوء بر نطفه، رشد، رفتار و نیات کنشگران اجتماعی دارد. اگر مالی در اثر دلالی و بدون تلاش و به قولی بدون «کدّ یمین و عرق جبین» حاصل شود، حتماً آثار سوء بر فرد و خانواده او خواهد داشت. بانکهای ربوی، بورسهایی که بوی ریسک قمار و بازار آزادی که میزان سود در آن مشخص نبوده و فقهالاقتصاد که بر پایه مکاسب بنا نهاده شده است، در آن جاری و ساری نیست، نتیجهای جز برهم خوردن فرآیند بیع و شری نخواهد داشت. در جوامعی که خدا حاضر و ناظر بر روابط اقتصادی اعم از تولید، توزیع و مصرف نباشد، شاهد تولیدات غیرضرور، روابط ناصحیح در چرخه تولید (منابع و مواد خام، تکنولوژیهای تولیدی، علوم پایه، تجزیه و ترکیب مواد فیزیکی و زیستی در عرصه تولید و...)، توزیع غیرمنطقی و غیرعادلانه (پرورش انگلها، مافیای اقتصادی، رانت، احتکار، آقازادههای اقتصادی و...) و نیز مصرف بیبند و بار و فرهنگ مصرفی که بر پایه بار روانی اقتصادی (چشم و همچشمی، اشرافیگری، اسراف و...) شکل گیرد، خواهیم بود.
اقتصاد مریض، جامعه مریض
اقتصاد مریض، فرهنگ مریض را همراه خود به ارمغان میآورد. مبناییترین ساختار فرهنگی یک جامعه خانواده آن میباشد. بُعد کالبدی و سختافزاری خانه و خانواده به اقتصاد یک کشور وابسته میباشد. بدانیم و آگاه باشیم که از دری فقر وارد شد از در دیگر ایمان رخت برمیبندد. با بروز بحرانهای اقتصادی ناشی از جریان اموال حرام و شبههناک و سوءمدیریت در توزیع ثروت بر مبنای اصل عدل، باید منتظر فروپاشی کانون خانوادهها بود، سن ازدواج جوانان بالاتر خواهد رفت، آمار طلاق و به اجرا گذاشتن مهریهها که منجر به تشکیل پروندههای قضایی- خانوادگی در دادگاهها خواهد شد افزایش چشمگیری خواهد داشت، روسپیگری، بچههای کار، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، تجاوز، دزدی و سرقت و... ناشی از اقتصاد مریض خواهد بود؛ نتایجی که تدریجاً حیات اجتماعی را به مرگ و نیستی تبدیل میکنند و وعده و انذار خداوند با اقوام پیشین را باطناً و تدریجاً در جامعه مسلمان نیز محقق میسازند.
به خود آییم، پیش از آنکه...
یک پروفسور ماتریالیست ژاپنی ثابت کرد مولکولهای آب تحت تأثیر الفاظ خوب و بد تغییر شکل هندسی پیدا میکنند و اذکار معنوی سبب یکدست شدن نظام هندسی آنان شده و آزمایشهای گوناگون در خصوص مواد طبیعی دیگر نیز چنین نتیجهای را تأیید نمود و نیز مدل پیشرفتهتری از همین تأثیرپذیری از عوامل محیطی و وراثتی را نیز با همین علم مادی و درک الکن و ناقص فعلی بشری توانستهایم بفهمیم، پس چرا از همین دانسته توشهای برای خود برنگیریم و آنچه از مصائب پیش روی جامعه ایمانی خود میبینیم را حمل بر اثرات همین دادههای مترتب بر اقتصاد جامعه نکنیم.
چرا با وجود منابع دینی فراوان که همچون دستورالعملی جامع برای تسریع و پیشبرد معنویت حیات بشر ساطع گردیده است، هنوز به حقیقت «ما اصابکم من مصیبه فمنکم» پی نبردهایم و به جای عوامل بیرونی، چون دشمن و فلان حزب و گروه و دسته، در رسیدن اقتصاد و جامعه به وضعیت کنونی.
بیان این واقعیت سخت است، اما اگر آنچه بیان شد صحیح باشد دادههایی که امروزه بر اقتصاد جامعه سوار میکنیم تأثیر وضعی و نسلی به همراه خواهد داشت.
هر آنچه گفته شد، شرحی بود بر کلام حق امام معصوم (ع) حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که نشنیدن حق و عمله شیطان شدن را پیش از هر چیز به مال حرام و تأثیر وضعی آن در عدم حقپذیری نسبت میدهند؛ آنگاه که میفرمایند: «وَ کلُّکمْ عَاصٍ لِأَمْرِی غَیرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِی فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکمْ مِنَ الْحَرَامِ...»
* مدرس دانشگاه منبع: روزنامه جوان
روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 21 شهریور ماه 1397