تأملی در قانون دیه
آیتاللهالعظمی جعفر سبحانى - بخش پایانى
شنبه ۹ تیر ۱۳۹۷
روزنامه اطلاعات
اشاره: ارزش یکسانى مکانها و زمانها، مانع از آن نیست که برخى از آنها در شرافت عرضى برخوردار گردد و در نتیجه «دیه قتل» در آنها تغلیظ یابد، و ضمناً دیدگاههاى مخالف بررسى شده است. حضرت آیتالله سبحانی در این بخش به «دیه قتل در ماههاى حرامو در حرم امن الهى» پرداختهاند.
ارزش یکسانى مکانها
زمینى که ما در آن زندگى مىکنیم، روز نخست ارزش یکسانى داشت و هیچ جایى بر جای دیگر برتر شمرده نمىشد، زیرا همه جا مخلوق خالق یکتاست؛ ولى یکسان بودن ارزش ذاتى، مانع از آن نیست که برخى از نقاط آن به خاطر یک رشته پدیدهها ارزش والایى پیدا کند. سرزمین مکه که مسجدالحرام در آنجا بنا شده هرچند از نظر ارزش ذاتى با دیگر سرزمینها یکسان است، اما به خاطر اینکه کعبه را که قبله اهل توحید است در دل خود جاى داده است، ارزش بالعرض فوقالعاده پیدا کرده تا آنجا که ثواب یک نماز در مسجدالحرام معادل با ثواب صدهزار نماز در دیگر مساجد است.
کربلا سرزمین انسانهاى آزادیخواه است که براى اعتلاى کلمهالله، آن سرزمین را با خون خود رنگین کردهاند و از این جهت از ارزش والایى برخوردار گشته است و همچنین است برخى از نقاط زمین که بر اثر یک رشته رویدادها شرافت عرفى پیدا کردهاند.
ارزش یکسانى زمانها
حقیقت شب جز سایه زمین چیز دیگرى نیست؛ زیرا آنگاه که یک طرف زمین رو به خورشید است، طرف دیگر آن تاریک است که سایه زمین است و شبهاى هر سال، بالذات ارزش یکسان دارند و هرگز نمىتوان شبى را بر شب دیگر برتر شمرد؛ ولى گاهى به خاطر یک رشته پدیدهها برخى از شبها ارزش فوقالعادهاى پیدا مىکند و لذا قرآن مىفرماید: «لیلهُالقدر خیرٌ من الف شهر: شب قدر از هزار ماه بهتر است»، و این ارزش به خاطر نزول قرآن در آن شب مىباشد.
بر همین اساس مىتوان موضوع معصیت و مخالفت با امر خدا را به همین شیوه بررسى نمود. هرگاه انسانى گناهى را در چهاردیوارى خانه خود انجام دهد، مسلماً کیفر دارد؛ اما اگر همان را بیرون خانه و در برابر دیدگاه جوانان پاک انجام دهد، ضررش بیشتر و کیفر آن شدیدتر است، رسول گرامى(صلىالله علیه وآله وسلم) مىفرماید:«انّ المعصیه اذا عمل بها العبد سرّا لم یضرّ الا عاملها، فاذا عمل بها علانیه و لم یُغیّرها بشئ اضرّت بالعامه:۱اگر بندهاى کار خلافى را در پنهانى انجام دهد، زیانش متوجه خود او مىشود؛ ولى اگر آن را آشکارا انجام دهد و از آن جلوگیرى نشود، به همگان ضرر مىرساند.»
عمل جنسى با نامحرم گناه بزرگى است؛ ولى اگر خدا نکرده این گناه را در مکان مقدس انجام دهد، مسلماً کیفر سنگینى خواهد داشت و لذا هنگامى که پیشوایان معصوم(ع) عظمت گناه زنا را بیان مىکردند آن را به شیوه خاص تذکر مىدادند. برای نمونه پیامبر(ص) به على(ع) فرمود: «کمترین ربا مثل این است که مردى با مادرش در بیتاللهالحرام نزدیکى کند!»۲ بر این اساس مىتوان مراتب شدت و ضعف گناه را رقم زد.
افزایش دیه قتل در ماههاى حرام
یکى از مسائل مورد اتفاق بسیارى از فقیهان، تغلیظ دیه در برخى از زمانها و مکانهاست. اینک به بیان هر دو مىپردازیم: اخیراً کارشناسى در نشست «فقهپژوهى»، برخى مسئله تغلیظ دیه در ماههاى حرام را مطرح کرده و به نقد آن پرداخته و مىگوید: «جنایت در ماههاى حرام باعث تغلیظ دیه مىشود و این در حقیقت از اوضاع و احوال قبیلهاى عربستان سرچشمه گرفته است که آنها در جنگ بودند و لذا گفتهاند در ماههاى حج این جنگ و جدال و قتل متوقف شود، در حالى که در کشورى مثل ایران از اول فروردین تا پایان اسفند خشونت ممنوع است.»
اساس گفتار ایشان را یک خبر مشهور تشکیل مىدهد که تحریم جنگ در ماههاى حرام از آن عرب جاهلیت است، در حالى که این اندیشه برخلاف آیه قرآنى است. در سوره مبارکه توبه، آیه ۳۶ چنین مىفرماید: «انّ عدّه الشُّهور عند الله اثنا عشر شهراً فی کتاب الله یوم خلق السّماوات و الأرض منها أربعهٌ حُرُم: شمار ماهها نزد خدا از روزى که آسمانها و زمین را آفرید، دوازده ماه است. از آنها چهار ماهش حرام است.» آنگاه مىفرماید: «ذلک الدّینُ القیّم: این است آیین ثابت و پا برجا.»
اسم اشاره (ذلک) در این فقره مىرساند که حرمت این ماههاى حرام جزء آیین ثابت و پابرجاى خداست و این تشریع در زمانى انجام گرفته که خدا آسمانها و زمین را آفریده است. حتى از پارهاى از روایات استفاده مىشود که تحریم جنگ در این ماهها علاوه بر آیین ابراهیم(ع)، در آیین یهود و مسیحیت و سایر شرایع آسمانى نیز بوده است و فقره «ذلک الدّینُ القیّمُ» ممکن است اشاره به این نکته باشد که از روز نخست در همه شرایع به صورت قانون ثابت وجود داشته است؛ بنابراین نظریه نویسنده که اساس آن را یک خبر مشهور تشکیل مىدهد، فرو مىریزد.
در حرمت ماههاى حرام همین کافى است که کسى که در ماه رمضان شراب بنوشد، افزون بر هشتاد تازیانه، بیست تازیانه دیگر نیز بر او زده مىشود؛ زیرا با کار خود احترام ماه رمضان را خدشهدار کرده است. «نجاشى»، شاعر معروف عصر امیرمؤمنان در ماه رمضان شراب نوشید، امام بر او هشتاد تازیانه زد، سپس بازداشتش کرد و فرداى آن روز او را خواست و بیست تازیانه دیگرش زد. نجاشى از علت افزایش حد میگسارى پرسید، امام فرمود: «لتجرّئک على شُرب الخمر فی شهر رمضان: برای اینکه جرأت کردى در ماه رمضان شراب بنوشى.»۳
در حرمت و احترام فوقالعاده این ماهها کافى است که برخى از متولیان کعبه در جایگاه این ماهها دستکارى مىکردند؛ مثلاً محرم را ماه حلال، و صفر را ماه حرام معرفى مىکردند، البته این مطلب به خاطر اخذ رشوه از برخى از سران عشایر بود که جنگ در محرم به نفع آنان تمام مىشد، قرآن مىفرماید: «إنّما النّسیءُ زیادهٌ فی الکُفر:۴ جابجا کردن ماههاى حرام افزایش در کفر است.»
بنابراین نباید تعجب کرد که اگر کسى در ماههاى حرام قتلى را مرتکب شد، دیهاش افزایش مىیابد؛ یعنى علاوه بر دیه نفس، یکسوم دیه را نیز باید بپردازد. براى روشنشدن انظار فقیهان اسلام اقوال علما را در این مورد نقل مىکنیم:
نظر اهل سنت
رهبران مذاهب چهارگانه اهل سنت در مورد تغلیظ دیه در ماههاى حرام به دو گروه تقسیم مىشوند: فقیهان شافعى و حنبلى بر وجود تغلیظ دیه تأکید دارند، در حالى که حنفىها و مالکىها چنین نظرى ندارند.۵ ابنقدامه در مغنى۶ بحث گستردهاى در این مورد انجام داده است.
نظر فقهاى شیعه
همگان اتفاق نظر بر تغلیظ دارند. صاحب جواهر مىگوید: «اگر کسى در شهر حرام فردى را بکشد علاوه بر دیه، باید یکسوم دیه را نیز بپردازد و این مسئله اجماعى است، هم اجماع محصل و هم اجماع منقول.»۷
علامه مىگوید: «لو قتل فی الشهرالحرام أو الحرم، اُلزم دیه و ثلثا: اگر در ماه حرام و یا حرم مرتکب قتل شود، محکوم به پرداخت دیه و یکسوم آن نیز مىشود».
مؤلف مفتاحالکرامه، مضمون گفتار علامه را از فقیهان نامدارى نقل مىکند.۸
البته بهطور مسلم مدرک این اتفاقنظرها در مسئله، روایاتى است که وارد شدهاند، اینک ما به برخى از این روایات اشاره مىکنیم که همگى صحیح و قابل اعتماد است:
1- شیخ در تهذیب آنگاه که روایت على بن رئاب از زراره را در مورد قتل در ماههاى حرام نقل مىکند و در آن به دو ماه روزه اشاره شده است، مىفرماید: «و فى روایه أبان عن زراره دیه و ثلث:۹ در روایت ابان در همین موضوع از زراره چنین آمده است که بر اوست یک دیه و یک سوم آن» و سند صدوق به «ابان» صحیح است.
2- حدیثى که کلینى به سند صحیح از کلیب اسدى به این صورت نقل مىکند که: من از امام صادق(ع) درباره دیه کسى که در ماههاى حرام کسى را کشته است پرسیدم، حضرت فرمود: «دیه و ثلث.»۱۰
البته روایت دوم با آنچه صدوق از کلیب بنمعاویه۱۱ نقل مىکند، یکى است۱۲ و وثاقت راوى از دو راه ثابت مىشود: الف)شخصیتهاى بزرگى مانند صفوان و ابن ابى عمیر که فقط از اشخاص ثقه نقل مىکنند در این مورد از کلیب نقل روایت کردهاند؛ ب) کشى و کلینى به سند صحیح روایاتى نقل کردهاند که حاکى از وثاقت کلیب است که ما فقط به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
مردى به امام صادق(ع) گفت: «آیا مىشود انسانى، شخصى را دوست بدارد در حالى که او را ندیده باشد؟» امام فرمود: «او من هستم؛ زیرا کلیب صیداوى را دوست دارم، در حالى که او را ندیدهام.»۱۳ البته بعدها کلیب صیداوى خدمت امام رسید و خواستههایى داشت که حضرت اجابت نمود.۱۴
3- در برخى روایات به تغلیظ دیه اشاره شده، اما کیفیت تغلیظ در آن نیامده است. کلینى به سند صحیح از زراره، و او از امام باقر(ع) نقل روایت مىکند که مردى از وى پرسید: «شخصى در ماههاى حرام از روى خطا کسى را بکشد، دیه او چیست؟» حضرت فرمود: «تُغلّظ الدیه».۱۵ این سه روایت در اثبات حکم شرعى کافى است.
این مقاله گنجایش بحث گسترده ندارد، با نظر به همین سه روایت و با توجه به فتاواى فقهاى سنى و شیعه و دیگر قرائن، مىتوان مسئله را قطعى تلقى کرد. این که صاحب نظریه مىگوید: «در ایران جنگ و جدال در ماههاى حرام نیست»، ارتباطى به حکم شرعى که جنبه جهانى دارد، ندارد، این سخن مىنماید که اسلام گویا فقط براى ایران و ایرانیان آمده است. و چون در ایران در این ماهها جنگ و جدال نیست، پس این حکم موضوعیت ندارد! ولى او باید به خاطر بیاورد که صدام جنگ را در ماههاى حرام آغاز کرد.
توصیفى از حرم امن الهى
به مکه و اطراف چهارگانه آن تا مساحت معین «حرم» گفته مىشود و خداوند در قرآن کریم آن را محل امن توصیف کرده است: «أو لم یروا أنّا جعلنا حرَماً آمنا»۱۶ و نیز بر قریش منت مىنهد و مىفرماید: «و آمنهُم من خوف:۱۷ آنها را از ترس و ناامنى، ایمن ساخت.» محور حرم، کعبه یا حجرالاسود است و مساحت آن از چهار طرف یکسان نیست و شکل هندسى آن شبیه بیضى است و نزدیکترین نقطه به آن، «تنعیم» است که در فاصله سه میلى کعبه است، درحالى که فاصله «حدیبیه» که نقطه شروع حرم از طرف جدّه است، با مکه نُه میل است و همچنین است دیگر اطراف که با کعبه فاصلههاى مختلف دارند.
احکام ویژه حرم
در فقه اسلامى «حرم» احکام ویژهاى دارد که در کتب حج به صورت مفصل بیان شده است و ما به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1- کسانى که مىخواهند وارد حرم و یا مکه شوند، باید از یکى از مواقیت مُحرم شوند و ورود به حرم و یا مکه بدون احرام جایز نیست، مگر گروهى که کارشان رفع نیازمندىهاى روزانه مردم است.
2- ورود کفار به حرم به نص آیه قرآنى ممنوع است: «انّما المشرکون نجسٌ فلا یقربُوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا:۱۸کافران ناپاک پس نباید بعد از امسال نزدیک مسجدالحرام شوند.» مفسران مىگویند: مسجدالحرام کنایه از حرم است.
3- قتال در حرم ممنوع است مگر این که دشمن شروعکننده جنگ باشد: «و لا تُقاتلُوهُم عند المسجد الحرام حتّى یُقاتلوکُم:۱۹با آنها مجنگید مگر آغازگر جنگ باشند.».
4- قطع درختان حرم و چیدن گیاهان آن حرام است؛ ولى جلوگیرى از چریدن حیوانات واجب نیست.
5- شکار حیوانى که در خشکى زندگى مىکند، در حرم مطلقاً ممنوع است، خواه براى محرم و خواه براى غیر محرم و تکرار آن نیز از گناهان کبیره است: «یا أیُّها الّذین آمنُوا لا تقتُلُوا الصّید و انتُم حُرُمٌ…:۲۰ اى اهل ایمان! در حالى که در احرام هستید، شکار را مکشید… و هر که به شکار کردن بازگردد، خدا از او انتقام مىگیرد.» آیه فقط در مورد مُحرم است، و حکم غیر محرم در روایات وارد شده است.
قتل در حرم و تغلیظ دیه
با توجه به احترام خاصى که حرم امن الهى از آن برخوردار است اگر شخصى، کسى را در حرم بکشد، دیه پرداختى او تشدید مىشود. و علاوه بر دیه نفس، باید ثلث دیه را نیز بپردازد.
دیدگاه فقیهان اهل سنت
شیخ طوسى در کتاب خلاف مىفرماید: «دیه خطا در ماههاى حرام در حرم تغلیظ مىشود، حتى شافعى افزون بر این دو مورد، مورد سومى را نیز گفته است و آن اینکه رحمى مُحرمى را در خارج از حرم بکشد در آن صورت نیز دیه تشدید مىشود.» آنگاه از ابوحنیفه و مالک نقل مىکند که آنها با این نظر مخالفند.۲۱
ابنقدامه نیز در مغنى نافى تغلیظ دیه است.۲۲ به دلیل اینکه قرآن مىفرماید: «و دیهٌ مُسلّمهٌ إلى أهله».۲۳ مىگوید: «در این مورد سخنى از تغلیظ به میان نیامده است.» البته این استدلال صحیح نیست؛ زیرا اطلاق آیه تا آنجا حجت است که دلیلى بر تقیید اطلاق در سنّت وارد نشده باشد، در حالى که در روایات اهلبیت(ع) قید وارد شده و اطلاق قرآن را مقید کرده است.
دیدگاه فقهاى شیعه در تغلیظ دیه
مشهور در میان فقهاى شیعه تغلیظ دیه است. شیخ طوسى پس از عنوان مسئله مىگوید: «دلیلنا اجماع الفرقه و أخبارهم»، یعنى دلیل ما اتفاق فقهای شیعه و روایات آنهاست. در کتاب جواهرالکلام تغلیظ دیه را از فقیهان نامدارى مانند ابنحمزه و ابنزهره و ابنادریس، علامه در قواعد و ارشاد و شهید در لمعه نقل کرده، حتى مىگوید فاضل هندى در کشفاللثام آن را برگزیده بسیارى از علما دانسته است. محقق اردبیلى در «مجمعالبرهان» آن را به مشهور نسبت مىدهد.۲۴
از میان فقیهان پیشین، مىتوان دو نفر را نام برد که این فتوا را دادهاند:1- ابان بن تغلب (متوفی۱۴۱ق)؛ 2- ابن ابى عمیر (م۲۱۷ق) که نامشان در برخى از اسناد روایات آمده است. نام ابان بن عثمان (م۱۹۱ق) نیز به چشم مىخورد. آنان از فقهاى بزرگ قرن دوم و سوم اسلامى هستند.
اگر از اینها بگذریم، شیخ مفید در مقنعه۲۵ و شیخ طوسى در نهایه۲۶ فتوا بر تغلیظ دیه دادهاند، حتى فلسفه تغلیظ را هتک حرمت حرم مىدانند، علامه در قواعد به صورت قاطعانه بر این مطلب فتوا داده است.۲۷ فقیه نامور سید محمدجواد عاملى مسئله را روى دایره تحقیق ریخته و به کسانى که تصور مىکنند در مسئله نصى وارد نشده است، اعتراض مىکند و مىگوید: «من در شگفتم که چگونه برخى افراد با وجود نص معتبر از نظر سند و دلالت که مؤید اجماع است، چنین فکر مىکنند!»۲۸ اینک به نقل متن حدیث مىپردازیم:
زراره مىگوید: مردى از ابوجعفر امام باقر(ع) در مورد کسى که در حرم فردى را کشته پرسید، حضرت فرمود: «بر اوست یک دیه کامل و یک سوم آن و دو ماه روزه.» این حدیث را مشایخ سهگانه با سند صحیح نقل کردهاند.۲۹ شیخ حرّ عاملى در وسائلالشیعه به تفصیل به نقل این حدیث از مشایخ سهگانه پرداخته است.۳۰
ارزشیابى نظر مخالف
سخنران افتتاحیه نشست، در آغاز سخن مىگوید: «در تاریخ مىخوانیم: پس از رحلت شیخ طوسى، فقهاى ما مقلد شیخ طوسى بودند و کسى را یاراى مخالفت با او نبود… مشکل این است که عدهاى حاضر نیستند کوچکترین تحولى در فقه به وجود آید…» در این سخن دو نکته جاى تأمل است:
1- موضوع مقلد بودن فقیهان پس از درگذشت شیخ در سال ۴۶۰ق، مطلبى است که سدیدالدین حمصى (۴۸۵ـ ۵۸۵ق) آن را مطرح کرده و دیگران مانند ابنطاووس و شهید ثانى و فرزندش صاحب معالم از او گرفتهاند؛ ولى برخى از آثار تألیفشده پس از عصر شیخ، بر خلاف این نظر گواهى مىدهد.
ابن براج (۴۰۱ـ ۴۸۱ق) از فقیهانى است که عصر شیخ را درک کرده است و پس از وى نیز تا بیست سال در قید حیات بوده است. وى در برخى از آثار فقهى خود به نقد نظر رأى شیخ مىپردازد. مشروح این قسمت را در مقدمه المهذّب ابن برّاج،۳۱ از این قلم مطالعه بفرمایید.
علاوه بر این، نوع آثار فقهى که پس از شیخ در قرنهاى پنجم و ششم تألیف شده، کمتر به دست ما رسیده است؛ زیرا بر اثر هجوم سلجوقیان به مراکز شیعى و پس از آن صلاحالدین ایوبى، بسیارى از آثار شیعه طعمه حریق شده است. بنابراین نمىتوان درباره آنها داورى قطعى کرد.
2- از روزى که مرحوم آیتالله بروجردى وارد قم شد (ورود ۱۳۶۴، فوت ۱۳۸۰ق)، تا به امروز آثار فقهى ارزشمندى در قم به صورتهاى گوناگون، از قواعد فقهیه گرفته تا دانشنامههاى فقهى تألیف شده است و نوآورىهاى چشمگیرى در آنها هست. البته همه نوآورىها بر اساس اصول و احکام قطعى اسلام انجام گرفته است. فقیهان واقعگرا قوانین وحیانى را با آراى وضعى بشرى مبادله نمىکنند.
نقد تضعیف روایات مربوط به قتل در ماه حرام و در حرم
نظریهپرداز نشست «فقهپژوهى» در بررسى دو مسئله (قتل در ماههاى حرام و قتل در حرم) مىگوید در مجموع در این مسئله شش روایت وارد شده است: دو روایت مربوط به کلیب اسدى است و در بین راویان دو نفر به نام کلیب داریم که هر دو آنها ضعیف هستند و سه یا چهار روایت دیگر هم از زراره نقل شده است که دقیقاً یک روایت است.
نقد:
اولاً: کلیب دو نفر نیست، بلکه یک نفر است که گاهى کلیب بن معاویه نامیده شده و گاهى کلیب اسدى و احیانا صیداوى.۳۲
ثانیاً: کلیب ثقه است و از مشایخ حدیث ابن ابى عمیر و صفوان بن یحیى است و در آغاز بحث در این مورد اجمالاً سخن گفتیم.
ثالثاً: این که مىگوید سه یا چهار روایت یک روایت است، یادآور مىشویم: یکتاسازى روایات نقشآفرینىدر استنباط احکام شرعى دارد و استاد بزرگوار ما آیتالله بروجردى بر این روش تأکید مىکرد؛ ولى تنها وحدت راوى در پایان سند (زراره) گواه بر وحدت روایت نیست، بلکه علاوه بر آن، وحدت موضوع نیز شرط است، در حالى که این شرط در محل بحث ما نیست؛ زیرا حدیث قتل در ماههاى حرام را على بن رئاب از زراره نقل مىکند؛۳۳ ولى حدیث قتل در حرم را ابان بن تغلب یا ابان بن عثمان از زراره نقل مىنماید.۳۴ گذشته از این دو حدیث، روایتى در باب سوم آمده است که قبلاً به آن اشاره کردهایم.
بخش پایانى
البته در این همایش کسان دیگر نیز سخن گفتهاند. برخى از آنان درباره دیه بر عاقله نظرى مطرح کرده که کاملاً شگفتانگیز است و آن این حکم فقهى با آیه «الاّ تزرُ وازرهٌ وزر اُخرى»۳۵ سازگار نیست.
نقد: چنین استدلالى از یک نوع شتابزدگى سرچشمه گرفته بدون اینکه به معنى لغوى «وزر» بپردازند و سپس مقصود از آن در آیه را بررسى کنند. اگر این دو کار انجام میگرفت، هرگز این حکم نورانى اسلام را با آیه قرآنى معارض نمىشمردند.
اوّلا: «وزر» در لغت هر چند به معنى ثقل و سنگینى و گناه نیز آمده است، اما مقصود از آن در آیه عقوبت اخروى است. و آیه حاکى از آن است که مفاد این فقره در صحیفههاى حضرت ابراهیم(ع) و حضرت موسى(ع) مکتوب بوده است؛ چنان که مىفرماید: «أم لم یُنبّأ بما فی صُحُف موسى. و ابراهیم الذی وفّى. الا تزرُ وازرهٌ وزر اُخرى:۳۶ یا از آنچه در کتب موسى نازل گردیده، باخبر نشده و ]نیز از آنچه در کتب[ در کتب ابراهیم، همان کسى که وظیفه خود را به طور کامل ادا کرد آگاه نشده است که: هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمىگیرد.»
و بعد از این فقره مىفرماید: «و أن لیس للإنسان إلاّ ما سعى. و أنّ سعیهُ سوف یُرى. ثُمّ یُجزاهُ الجزاء الأوفى. و أنّ إلى ربّک المُنتهى:۳۷ براى انسان بهرهاى جز سعى و کوشش او نیست و این که تلاش او بهزودى دیده مىشود، سپس به او جزاى کافى داده خواهد شد.»
فقرات قبل و بعد حاکى از آن است که این آیه درباره عقوبت و آثار منفى گناهان سخن مىگوید و ارتباطى به این که کسى دین دیگرى را (هرچند عقوبت نباشد) برعهده نمىگیرد، ندارد.
ثانیاً: آیات ماقبل سخن از اثم و گناه مىبرد و مىفرماید: «و الذین یجتنبُون کبائر الإثم و الفواحش:۳۸ کسانى که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مىکنند.».
لازم است کسانى که درباره حکم مساعدت بستگان به فرد گرفتار با کلامالله مجید استدلال مىکنند، شرایط تفسیر را رعایت کنند.
البته مسائل مربوط به دیه بر عاقله گستردهتر از آن است که در این مقاله بیان شود علاقهمندان در این مورد مىتوانند به کتاب «سیماى فرزانگان»۳۹ و نیز کتاب «احکامالدیات»۴۰ هر دو از این قلم مراجعه نمایند.
قم ـ حوزه علمیه، جعفر سبحانى، ۱ر۴ر۱۳۹۷
پینوشتها:
1- وسائلالشیعه، ج۱۶، ابواب امر به معروف، باب۴، حدیث 1.
2- همان، ج۱۸، باب ۱ از ابواب تحریم ربا، ح 12.
3- همان، ج۲۹، باب۹ از ابواب حد سکر، ح 1.
4- توبه: 37.
5- موسوعه فقهیه، ج۵، ص 52.
6- مغنى، ج۹، ص 499.
7- الجواهر، ج۲، ص 613.
8- مفتاح الکرامه، ج۲۱، ص 166.
9- تهذیب، ج۴، ص ۸۱، ح 20.
10- وسائلالشیعه، ج۲۹، ص۲۰۳، باب ۳ از ابواب دیات نفس، ح 1.
۱۱- به ذیل حدیث کلینى مراجعه شود.
۱۲- هر دو نام، معرف یک نفر است.
۱۳- رجالکشى، ص 340.
۱۴- کافى، ج۵، ص ۷۹؛ معجم رجالالحدیث، آیتالله خویى، ج۱۴، ص 112.
۱۵- وسائلالشیعه، ج۱۰، ص۳۸۰، باب۸، ابواب بقیهالصوم، ح 1.
۱۶- عنکبوت: 67.
۱۷- قریش: 4.
18- توبه: 28.
19- بقره: 191.
۲۰- مائده: 95.
۲۱- دیهالخطاء تغلظ فىالشهرالحرام و فى الحرم و إذا قتل ذارحم محرما و قال الحنفیه و مالک لاتغلظ. خلاف، ج۵، ص 222.
۲۲- مغنى، ج۹، ص 501.
23- نساء: 92.
۲۴- جواهر، ج۴۳، ص 27.
25- المقنعه، ص 143.
۲۶- النهایه، ص 706.
۲۷- متن مفتاحالکرامه، ج۲۵، ص 167.
۲۸- مفتاحالکرامه، ج۲۱، ص 167.
۲۹- کافى، ج۷، ص۲۸۱، حدیث۶؛ فقیه، ج۴، ص۷۹، شماره ۲۴۷؛ تهذیب، ج۱۰، ص 215.
۳۰- وسائل، ج۲۹، باب۳ از ابواب دیاتالنفس.
۳۱- المهذّب، ج۱، ص 2 و 3.
۳۲- قاموسالرجال، ج۸، ص 590.
33- همان، حدیث 3.
۳۴- وسائلالشیعه، ج۲۹، ص 204.
۳۵- نجم: 39.
36- نجم:۳۶– 38.
37- نجم: 39 – 42.
۳۸- شورى: 37.
۳۹- سیماى فرزانگان، ج۱، ص۱۷۵– 190.
۴۰- احکامالدیات، ص۶۱۰ ـ 619.