دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تاریخ اسلام عاشورا

يكی از بزرگ‌ترين فجايع بشری در 10 محرم سال 61 هـ ق در سرزمين كربلا توسط امويان به وقوع پيوست.
تاریخ اسلام عاشورا
تاریخ اسلام عاشورا

نگاهی به وقایع بعد ازعاشورا

يكی از بزرگ‌ترين فجايع بشری در 10 محرم سال 61 هـ ق در سرزمين كربلا توسط امويان به وقوع پيوست. هنوز نيم قرنی از رحلت پيامبر اسلام سپری نشده بود كه فرزند دختر آن بزرگوار را امت خودش به دستور كسی كه جانشين ظاهری آن حضرت بود به شهادت رساندند و فجايع عظيمديگری از جمله بريدن سر كشته‌ها و غارت اموال و به اسارت گرفتن اهل‌بيت (عليهم‌السلام)  مرتکب شدند.

وقايعی كه بعد از شهادت امام حسين (ع)  از كربلا تا مدينه برای اهل‌بيت(ع) اتفاق افتاد خيلی بيشتر از آن است كه بتوان آنها را به‌طور مختصر بيان کرد. همچنين بيشتر وقايع را ثبت نكرده‌اند و يا اگر ثبت شده به تاريخ دقيق آن ‌اشاره نشده و به طور مطلق به محل وقوع آن ‌اشاره رفته. در اینجا به طور خلاصه و فهرست‌وار به وقايع مهم كه بعد از شهادت امام حسين(ع) رخ داد ‌اشاره می‌شود.

سال 61 هـ ق عصر روز دهم محرم لشكر يزيد بعد از اينكه امام حسين(ع) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش‌زدن خيمه‌ها و آزار و اذيت خاندان نبوت زدند، آن نامردمان به سوی خيمه‌های حرم امام حسين(ع) روی آوردند و اثاث و البسه و شتران را به يغما بردند و گاه بانويی از آن اهل‌بيت پاك با آن بی‌شرمان بر سر جامه‌ای در كشمكش بود و عاقبت آن لئيمان جامه را از او می‌ربودند.[1]دختران رسول خدا (صلی ‌الله‌عليه و‌آله) و حريم او از خيمه‌ها بيرون آمده و می‌گريستند و در فراق حاميان و عزيزان خود شيون و زاری میکردند.

بعد از آن‌، اهل‌بيت (ع) را با سر و پای برهنه و لباس به يغما رفته به اسيری گرفتند و آن بزرگواران به سپاه دشمن می‌گفتند كه ما را بر كشته حسين‌(ع) بگذرانيد. چون اهل‌بيت(ع) نگاهشان به كشته‌ها افتاد فرياد كشيدند و بر صورت خود زدند.[2] بعد از اين قضايا عمر سعد ملعون در ميان يارانش جار كشيد: چه كسی است كه اسب بر پشت و سينه حسين (عليه‌السلام) بتازد! ده كس داوطلب شدند و تن حسين‌(عليه‌السلام)  را با سمّ اسبان لگدكوب كردند[3] در همان عصر عاشورا بود كه عمر سعد، سر مباركامام حسين (ع) را با خولی بن يزيد اصبحی و حميد‌بن‌مسلم ازدی نزد عبيداله‌بن‌زياد به كوفه فرستاد و سرهای ياران و خاندان او را جمع كرده و هفتاد و دو سر بود و به همراهی شمر‌بن ذی‌الجوشن و قيس بن‌اشعث به كوفه فرستاد.[4] سپس كشته‌های خودشان را پيدا كرده دفن نمودند ولی جنازه بی سر و زير پای اسبان لگدكوب شده امام حسين‌(ع) و يارانش تا روز دوازدهم محرم عريان در بيابان كربلا بود تا اينكه توسط قبيله بنی‌اسد و به راهنمائی امام سجاد(ع) دفن شدند.[5]

شب يازدهم محرم را گويا اسرای اهل‌بيت (ع) در يك خيمه نيم‌سوخته سپری کردند. در اين رابطه در مقاتل چيزی از احوال اهل‌بيت‌(ع)نقل نشده ولی میتوان تصور كرد كه چه شب سختی را بعد از يك روز پر سوز و از دست دادن عزيزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خيمه‌ها و اهانت‌ها و... داشته‌اند.

حرکت اسرا به سوی کوفه

عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور كوچ از كربلا به سوی كوفه را می‌دهد و زنان و حرم امام حسين (ع) را بر شتران بی‌جهاز سوار كرده و اين ودايع نبوت را چون اسيران كفّار در سخت‌ترين مصائب و هُموم كوچ می‌دهند.[6] در هنگام حركت از كربلا عمر سعد دستور داد كه اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قيس‌بن‌قرّه گويد: هرگز فراموش نمی‌كنم لحظه‌ای را كه زينب (س) دختر فاطمه (س) را بر كشته بر خاك افتاده برادرش حسين عبور دادند كه از سوز دل می‌ناليد... و امام سجاد(ع) میفرمايد:... من به شهدا نگريستم كه روی خاك افتاده و كسی آنها را دفن نكرده، سينه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت كه نزديك بود جانم بر آيد و عمه‌ام زينب وقتی از حالم باخبر شد مرا دلداری داد كه بی‌تابی نكنم.[7] (گويا اسرای كربلا را دوبار به قتلگاه می‌آورند، يك دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خيام و به درخواست خود اسرا و يك بار هم در روز يازدهم محرم هنگام كوچ از كربلا و به دستور عمر سعد و اين كار عمر سعد شايد به خاطر اين بود كه می‌خواست اهل‌بيت(ع)  با ديدن جنازه‌های عريان و زير آفتاب مانده‌، شكنجه روحی به اسرا داده باشد).

بعد از اينكه روز يازدهم محرم اسرا را از كربلا به سوی كوفه حركت دادند، به خاطر نزديكی اين دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر كوفه کردند، گويا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازه‌های كوفه و بيرون شهر سپری كردند. در اثر تبليغات عبيدالله بن زياد عليه امام حسين‌(ع)  و خارجی معرفی كردن آن حضرت،مردم كوفه از اين پيروزی خوشحال می‌شوند و جهت ديدن اسرا به كوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با ديدن اسرا شادیمی‌كنند. ولی با خطابه‌هايی كه امام سجاد(ع)  و خانم زينب(س) و ساير اسرا ايراد می‌كنند و خودشان را به كوفيان و مردم می‌شناسانند و به حق بودن قيام امام حسين‌(ع) اذعان می‌كنند، شادی كوفيان به عزا تبديل میشود. در طول مدتی كه در كوفه و در ميان مردم به عنوان اسير جنگی حركت می‌كردند سرها بالای نيزه بود و اسرا در كجاوه‌ها جا داده شده بودند و آنان كه خيال می‌كردند اسرا از خارجيان هستند و بر خليفه يزيد عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌كردند، عده‌ای هم از نسب اسرا سؤال می‌كردند، با اين وضع وارد دارالاماره و مجلس عبيدالله بن زياد كه حاكم كوفه و باعث اصلی شهادت امام حسين می‌شوند، اين ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارك می‌زد و خود را پيروز ميدان قلمداد می‌كرد و كشته شدن امام حسين(ع) را خواست خدا قلمداد می‌‌نمود.[8] ولی با جواب‌هايی كه از جانب خانم زينب و امام سجاد(ع)  می‌شنيد بيشتر رسوا می‌شد.

مصیبت‌های شام

در خبرها آمده كه ابن زياد بعد از آنكه يك روز (يا چند روز بنا به روايتی) سرها را در كوچه‌ها و محله‌های كوفه گردانيد، آنها را به شام نزد يزيد بن معاويه فرستاد[9] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی وشمر بن ذیالجوشن به شام روانه كرد. دستور داد كه دست‌هایامام سجاد (ع) را با غل و زنجیر برگردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به سوی شام حركت دادند. مدت زمانی كه اسرا از كوفه به سوی شام در حركت بودند را منابع ذكر نكرده‌اند که چه وقايعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملين سرهای مبارك از قبيل شراب ‌اشاره دارند و در طول مسير از شهرهای مختلف گذر می‌كردند.

نقل شده كه اهل‌بيت (عليهم‌السلام)  را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذين‌بندی كنند و آماده برای جشن و شادی نمايند. در بيشتر منابع نقل شده كه روز اول صفر سر امام حسين(ع) را همراه كاروان اسرا وارد دمشق كردند.[10] واقعه اندوه‌باری كه برای اسرا اتفاق افتاد اين بود كه علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و به‌طور جدا از سرهای مبارك، ولی دستور دادند سرها را جلوی كاروان اسرا و از دروازه ساعات كه جمعيت انبوهی تجمع كرده بودند وارد كنند و مردم غافل شام كه از حقيقت مأجرا بی‌خبر بودند با مشاهده كاروان، شادی و هلهله می‌كردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. سفر شام برای اهل‌بيت امام حسين(ع) بسيار تلخ و مصيبت‌های دوران اسارت در اين ديار، برايشان از سخت‌ترينمصيبت‌هابود. وقتی از امام سجاد(ع)پرسيدند در سفر كربلا، سخت‌ترين مصيبت‌های شما كجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».[11] در شام نيز اسرای آل محمّد(ص) را در حالی كه به ريسمان بسته شده بودند، به مجلس يزيد وارد كردند، وقتی بدان حال در پيش روی يزيد ايستادند، سر امام را در برابر يزيد می‌گذارند که اين صحنه از سوزناك‌ترين صحنه‌هايی است كه برای امام سجاد (ع) و خانم زينب(س) اتفاق می‌افتد. چرا كه يزيد ملعون بر سر امام توهين كرده و شماتت می‌كند و با قرائت ‌اشعاری خود را پيروز ميدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در آن مجلس به لب‌های مقدس امام جلوی چشم اسرا خيزران می‌زند.[12]

گويا در اين مجلس است كه يك مرد شامی به خود اجازه می‌دهد و اين جسارت بزرگ را می‌كند. دخترامام حسين (ع) به نام فاطمه را از يزيد به كنيزی می‌خواهد که با پاسخ تند دختر امام و خانم زينب (س) روبه‌رو می‌شود و بعد از گفت‌وگوئی ميان حضرت زينب (س) و يزيد، خانم زينب(س)خطبه‌ای در مجلس يزيد ايراد و شجاعانه به اعمال پليد يزيد ‌اشاره می‌كند و يزيد را در مجلس خود رسوا و خوار می‌سازد.

اسرا در مدتی كه در شام بودند بنابر روايتی در يك خرابه به صورت زندانی نگهداری میشدند[13] و در اين مدت يزيد ملعون چندين مرتبه خواست كه امام سجاد(ع) را شهيد كند كه خانم زينب مانع شد.

در مقاتل آمده كه يزيد، خطيبی خواست كه در اجتماع مردم صحبت كند و از يزيد و معاويه ستاش كند و بهامام‌ علی (ع) و فرزندان آن حضرت جسارت روا دارد. خطيب ايراد سخن كرد و اوامر يزيد را اجرا نمود و به ذم امام حسين(ع)  پرداخت‌، در اين حين امام سجاد(ع) فرمود: ای يزيد! به من اجازه بده بالای اين چوب‌ها روم (منظور ميزی بود كه خطيب شامی روی آن صحبت می‌كرد) و چند كلمه‌ای صحبت كنم كه موجب خشنودی خداوند و اجر و ثواب حضار باشد. يزيد نپذيرفت، ولی مردم اصرار كردند تا امام به منبر رفت، امام خطبه‌ای خواند و بعد از حمد و ثنای خدا و معرفی خود كه اصل و نسبشان كيست، به مأجرای كربلا و اسيری خود پرداخت. در مجلس غوغائی برپا شد و همه عليه يزيد همهمه می‌كردند، يزيد از مؤذن خواست كه اذان بگويد. ولی امام از اين اذان هم عليه يزيد استفاده كرده و يزيد را رسوا نمود.[14]

از جمله وقايعی كه برای اسرای اهل‌بيت (ع) در شام اتفاق افتاد بنا به گفته برخی منابع،وفات دختر سه ساله امام حسين(ع) است. از كامل بهائی نقل شده اهل‌بيت(ع) شهادت پدران را از كودكان خردسال پنهان می‌داشتند و به آنها می‌گفتند كه پدر شما سفر كرده، تا اينكه شبی دختری از امام‌حسين (ع) به نام رقيه(س) از خواب بیدار می‌شود و بهانه بابا را می‌گيرد و ضجه و ناله می‌كند و همه اهل خرابه با اين كودك همنوا می‌شوند تا اينكه سر امام را در طشتی می‌آورند، خانم رقيه (س) سر را به بالين گرفته و با آن سر درددل می‌كند. بعد از مدتی ديدند كه سر به يك طرف افتاد و كودك هم طرف ديگر، او را حركت دادند، ديدند كه جان به جان آفرين تسليم كرده[15]

بعد از اينكه مردم شام به‌وسيله خطابه‌های حضرت زينب (س) و امام سجاد(ع) شناخت كامل از اسرای اهل‌بيت (ع) يافتند يزيد تحت فشار افكار عمومی و جهت جلوگيری از رسوائی بيشتر‌، سه پيشنهاد از امام سجاد(ع) را شنید، اينكه سر امام حسين را پس دهد، چيزهائی كه غارت شده را برگرداند، اسرا را در صورت كشتن امام سجاد با يك فرد امين به مدينه روانه كند، ولی يزيد سر امام را پس نداد و از كشتن امام منصرف شد و پيراهن كهنه امام حسين(ع) را با مقداری پول پس داد.[16] و اجازه داد كه اسرای اهل‌بيت در شام برای شهدای كربلا عزاداری كنند. بعد از اينكه مدتی اسرا در شام مقيم بودند، يزيد از فتنه مردم بيمناك شده و از نعمان بن بشير، كه قبلاً امير كوفه بود، خواست فردی پارسا و امين همراه اسرا آنها را بنا به خواست خودشان روانه مدينه کند. راوی می‌گويد: هنگامی كه اهل و عيال امام حسين(ع) از شام برگشتند و به عراق رسيدند از راهنمای كاروان خواستند كه آنها را از راه كربلا عبور دهد و ايشان قبر امام‌حسين‌(ع) را زيارت كنند و چند روزی بعد از رسيدن به كربلا مشغول عزاداری و سوگواری برای امام و شهدای كربلا بودند.[17] بعد از زيارت قبور شهدای كربلا راهی مدينه شدند و بالاخره زينبی كه با برادران و اقوام خويش از مدينه خارج شده بود بدون برادر و خويشان و با رنج سفر و داغ شهداء و مصيبت‌هايی كه در طول اين مدت ديده بود وارد مدينه شد.

در پايان خاطر نشان می‌کنیم كه در اين مختصر نمی‌شد همه وقايع اتفاق افتاده از كربلا تا شام و مدينه را توضيح داد که آن خود کتابی مستقل می‌طلبد.

* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

پی‌نوشت‌ها:

____________________________

[1]. ابی مخنف، اولين مقتل سالار شهيدان، ترجمه و متن كامل وقعه الطف، سيدعلی محمد موسوی جزايری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول 1380.

[2]. سيد بن طاووس، اللهوف علي قتلي الطُّفوف، تحقيق و تقديم شيخ فارس تبريزيان، چاپ: اسوه نوبت دوم، 1357، ص180.

[3]. شيخ عباس، قمی، ترجمه نفس المهوم (در كربلا چه گذشت)، انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ پنجم، ص 485، اولين مقتل سالار شهيدان، پيشين، ص349.

[4]. شيخ عباس، پيشين، همان، ص486، و شيخ عباس پيشين، همان، ص 351.

[5]. شيخ عباس، پيشين، همان، ص492، اولين مقتل، پيشين، ص353.

[6]. شيخ عباس قمی، ترجمه نفس المهوم، ترجمه محمدباقر كمره‌ای، انتشارات جمكران، چاپ پنجم، ص490، ابی محنف، اولين مقتل سالار شهيدان، پيشين، ص 351.

[7]. شيخ عباس، پيشين، ص 492 و حسين نفس مطمئنه، محمدعلی عالمی، انتشارات هادی، چاپ اول، 1372، ص 306.

[8]. ابن مخنف، اولين مقتل سالار شهيدان، ترجمه وقعه الطف، سيد علی محمد موسوی جزايری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، ص 361، و ترجمه نفس‌المهموم، پيشين، ص 519.    [9]. محمدعلی عالمی، حسين نفس مطمئنه، انتشارات هادی، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372.  

[10]. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374.

[11]. ابو مخنف، مقتل‌الحسين، ترجمه سيدعلی محمد موسوی جزايری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385.

[12]. ابومخنف، پيشين، ص 387. 

[13]. شيخ عباس قمی، نفس‌المهوم، ترجمه آيت‌الله شيخ محمد باقر كسره‌ای، ص 568، انتشارات صاحب‌الزمان جمكران، چاپ پنجم، 1374، ص 568. 

[14]. ابومخنف، اولين مقتل سالار شهيدان، ترجمه سيدعلی محمد موسوی جزايری. انتشارات بنی‌الزهرا، چاپاول 1380، ص 405. 

[15]. محمدعلی، عالمی، حسين نفس مطمئنه، انتشارات هادی، چاپ اول، 1372، ص 350.   [16]. ابومخنف، پيشين، ص 408. 

[17]. ابومخنف، پيشين، ص 411.

روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: 31 شهریور ماه 1397

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS