27 دی 1395, 7:54
انسان موجودي اجتماعي است يعني براي رسيدن به اهداف و رفع نيازهايش به جمع و اجتماع ميپيوندد و بسياري از روحيات و اخلاقيات انسان در همين اجتماع است كه معنا پيدا ميكند، به عبارت ديگر انسان نيز در بطن اجتماع، خود را يافته و در كنار انسانهاي ديگر خود را ميیابد و به همين خاطر است كه از تنهايي گريزان است. انسان از تنهايي گريزان است و در اين ميان حضرت علي(ع) امري را به عنوان ترسناكترين تنهايي معرفي ميكنند كه شايد تا به حال به ذهن كسي خطور نكرده باشد. حضرت علي(ع) به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم! چهار چيز از من ياد گير (در خوبىها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آنها عمل مىكنى زيان نبينى: 1- همانا ارزشمندترين بىنيازى عقل است، 2- و بزرگترين فقر بىخردى است، 3- و ترسناكترين تنهايى خودپسندى است. 4- و گرامىترين ارزش خانوادگى، اخلاق نيكوست (نهج البلاغه /حكمت 38) عجب يا به عبارت ديگر خودپسندي يكي از خطرناكترين صفات زشت اخلاقي است كه به تعبير روايات موجب هلاكت معنوي انسان، ازبين رفتن اعمال صالح او و گرفتار شدن وي به مفاسد بزرگ ديگري ميشود.
در اصطلاح علم اخلاق، عجب عبارت است از اينكه انسان بهخاطر عملي كه انجام داده يا كمالي كه خودش را داراي آن ميداند، خود را بزرگ بشمارد و خود را در داشتن آن كمالات مرهون خداوند نداند. فرقي نميكند كه آن كمال، حقيقتا كمال باشد يا نه؛ شخص واقعا صاحب آن كمال باشد يا نه؛ آن عمل، عمل پسنديدهاي باشد يا نه و نيز فرقي نميكند كه عمل، عملي قلبي باشد يا ظاهري. مانند اينكه انسان پس از انجام اعمالي كه بر او واجب است (مانند نماز خواندن، روزه گرفتن، پرداخت خمس و زكات و... ) و يا پس از ترك اموري كه بر وي حرام است (مانند نگاه به نامحرم، غيبت ديگران را كردن و... ) و يا پس از انجام مستحبات (مانند خواندن ادعيه و نمازهاي مستحبي و... ) به خود مغرور شود و خود را بنده شايسته خدا بداند و يا حتي خود را از خداوند طلبكار بداند. از امام صادق(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: خدا عز و جل به داوود(ع) فرمود: اى داوود! گنهكاران را مژده بده، و صدّيقان را بيم بده، عرض كرد: چگونه به گنهكاران، مژده بدهم و به صديقان بيم بدهم؟ فرمود: اى داوود! به گنهكاران مژده بده كه من توبه پذيرم و از گناه درگذرم و به صديقان بيم بده كه مبادا به كردارِ خود عُجب كنند و خود بين شوند، زيرا هيچ بندهاى را من پاى حساب نكشم جز آنكه هلاك باشد(أصول الكافي / ترجمه كمرهاى/ج5/ 229).
رسول خدا(ص) فرمود: سه چيز آدمى را هلاك مىكند و سه چيز آدمى را نجات مىدهد، اما آن سه خصلتى كه موجب هلاكت مىگردد، بخل، هواى نفس و خودبينى است و آن سه چيز كه آدمى را نجات مىدهد خوف از خدا در آشكار و نهان، ميانهروى در فقر و توانگرى، و عدالت در هنگام غضب و خوشنودى. (مشكاه الانوار / ترجمه عطاردى/296) در وصف خطرناك بودن اين صفت مذمومه همين بس كه حضرت علي(ع) در حكمت 46 نهج البلاغه ميفرمايند: گناهى كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكى است كه تو را به خود پسندى وا دارد. علاوه بر اين حضرت خودپسندي را با عبارت ترسناكترين تنهايي معرفي ميكند كه شايد مقصود ایشان اين باشد كه فرد خودپسند خود را متمايز از ساير افراد ديده و خود را از آنان جدا ميكند و به عبارت ديكر از موضع و ومقام بالا به آنان مينگرد و همين امر ديگران را در رابطه با او سرد و بي مهر نموده و همين امر موجبات تنهايي وي را فراهم ميسازد. علاوه بر آن در نگاهي عميقتر ميتوان گفت كسي كه خدا را داشته باشد برايش بس است و كسي كه همه را داشته و خداي خويش را نداشته باشد گويا هيچ كس را ندارد و در تنهايي به سر ميبرد چرا كه عجب از جمله صفات خبيثه است كه منشاء آفات و صفات خبيثه ديگر است و در آخر منجر به فراموشي خدا ميشود و چه تنهايي ترسناكتر از نبودن خدا در كنار انسان! (خداوندا) چه دارد آن كس كه تو را ندارد؟ و چه ندارد آنكه تو را دارد؟( دعاي عرفه).
«آگاه باشيد كه با ياد خدا دلها آرامش مييابد» (سوره رعد، آيه 28). در عصري كه بسياري آن را عصر اضطراب مينامند، آرامش گمشده انسان است. و به عبارتي، آدمي كه در عصر آهن و ماشين زندگي ميكند، آرامش حكم كيميا دارد؛ كيميايي كه دست يافتني است، اما نگهداري آن، توانايي و تلاش ميخواهد. انسان امروزي كه غرق در تجملات و ماديات بوده و در ازدحام شهرهاي بزرگ و كوچك خود را گم كرده سلامت روح و جسم را از دست داده است. آرامش، تنها دارويي است كه ميتواند دردهاي انسان را تسكين دهد و روح و جسماش را سلامت بخشد. راستي آرامش يعني چه؟ آرامش، يعني تشويش و اضطراب و دلهره نداشتن. آرامش، يعني رهايي از حزن و غم و اندوه و هراس. روح و جسم برخوردار از اطمينان و ثبات، با اين همه، دست و پنجه نرم ميكند. حال جاي اين سوال است كه چگونه ميتوان كيمياي آرامش را به دست آورد؟در ميان ناراحتيها، تنها با داشتن نيروي نهاني اعتقاد به مبدأ حقيقي است كه ميتوان بر مشكلات زندگي چيره گشت. فقط آن نيرو و قدرت است كه ميتواند بر تشويش و اضطراب و نگراني آدمي فائق آيد. اين نيرو، جز با تربيت اخلاقي و تزكيه نفس و همچنين رعايت اصول و تعليمات پيشوايان دين و دانش به دست نميآيد. با نيروي ايمان و خداپرستي و پيروي از تعاليم انبيای حق ميتوان بر تمام مشكلات روحي و دغدغههاي زندگي چيره شد. از نظر قرآن، دستيابي به آرامش، فقط از يك راه ممكن بوده و آن ياد خداست: «با ياد خدا دلها آرامش مييابد» (سوره رعد، آيه 28). «خدا»، خالق و برپادارنده نظام هستي بوده و فقط ياد او ميتواند براي انسان آرامش و اطمينان را فراهم آورد. ياد خدا، محصول ايمان به خداست. يعني، بايد خدا را باور داشت، تا بتوان از ثمره اطمينان و آرامش برخوردار شد. ياد خدا، به اين معناست كه دائماً متوجه باشيم كه عالم طبيعت مالكي دارد و هدفي، و انسان در محضر خداي حكيم، قادر، مهربان و خيرخواهي است كه در سختترين شرايط، بنده خود را تنها نميگذارد و هميشه و همه جا با اوست. او خدايي است كه بر بندگان خويش از پدر و مادر مهربانتر است و دوست دارد كه همه به كمال و فلاح برسند. امام علي (ع) فرمود: «ياد خدا، روشنيبخش سينهها و آرامش دلهاست.» (بحارالانوار، ج94، ص151).
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان