25 اردیبهشت 1396, 5:2
از واجباتی كه عقل هر فردی به آن اذعان دارد تشكر از محبت و نعمت ديگران است تا آنجايی كه از علتهای وجوب معرفت و عبادت خدا، تشكر از نعمتهايی كه به ما داده شمرده شده است.
از نشانههای ايمان در وهله اول سپاسگزاری و شكر نسبت به خداوند است كه مظهر لطف و بخشش بوده و با نعمتهای فراوان مخلوقاتش را به بندگی و اطاعت از خويش فرمان داده است. در مرتبه دوم تشكر از كسانی كه راه رسيدن به نعمات الهی را هموار نموده و واسطه اين فيض شدهاند وظيفهای است كه مورد سفارش خدا و اولياء دين میباشد. از سخنان پيامبر اكرم (ص) است كه میفرمايند: شكر خدا را بجا نياورده است آنكه از مردم (در قبال انعامشان) تشكر نكند. (المتقين، ج ۱۳، ص ۲۱؛ الوسائل، ج ۱۱، ص ۵۴۲). بنابراين اگر در جامعه روحيه تشكر و قدردانی از انسانهای خير، مبتكر و خلّاق از بين برود، گرايش به فعاليتهای مثبت و سازنده كمرنگ شده و دلسردی و خمودگی جای آن را خواهد گرفت. از آنجايی كه تشكر و تشويق به انگيزش افراد در ارائه خدمات بهتر و مطلوبتر كمك میكند و روح و روان آنها را شاد و بانشاط میگرداند، اين امر هميشه مورد تأكيد اسلام و پيشوايان دينی بوده است. محمود بن ابی البلاد میگويد: از امام رضا (ع) شنيدم كه میفرمود: هر كه سپاس مردم نعمتدهنده را نگويد، سپاس خدای بزرگ را نگفته است. (تفسير نور الثقلين، ج ۴، ص۲۰۱؛ البحار، ج ۷۱، ص۴۴؛ الوسائل، ج ۱۱، ص ۵۴۲). وجدان آدمی حكم میكند كه محبت ديگران را به هر نحوی شده پاسخ دهد ولو با يك تشكر زبانی ساده يا حركتی محبتآميز.
البته بايد دانست كه هميشه تشكر در زبان خلاصه نمیشود، بلكه بايد تشكر را در صحنه عمل آورد. به طور مثال اگر كسی به خاطر نعمت سلامتی چشم خود از خدای تبارك و تعالی تشكر كرد، اما چشم خود را در راههايی كه او اجازه نداده است به كار بندد، تشكر او بيجا و ناپذيرفتنی است. بايد تشكر زبانی همراه با به كارگيری چشم در جاهای مجاز به اشد. بنابراين كسی كه میخواهد محبت ديگران را تشكر كند بايد اين تشكر را عملاً نشان دهد. اميرالمؤمنين (ع) اين را از صفات مؤمن حقيقی میدانند زيرا میفرمايند: «شكر المؤمن يظهر فی عمله و شكر المنافق لا يتجاوز لسانه»؛ يعنی شكر مؤمن در عملش ظاهر میشود اما شكر منافق از زبانش زيادتر نمیشود.»
در فرهنگ دينی آمده هميشه وقتی كسی به شما نيكی كرد نيكی او را بهتر و بيشتر جواب دهيد تا آنجا كه اگر كسی در هنگام سلام گفتن تنها به «سلام»بسنده كرد شما به او بگوييد «سلام عليكم» و اگر گفت «سلام عليكم» شما بگوييد «سلام عليكم و رحمها...» و اگر گفت: «سلام عليكم و رحمها...» شما بگوييد: «سلام عليكم و رحمها... و بركاته». در قرآن مجيد نيز آمده است اگر به شما نيكی شد بهتر جواب دهيد: «اذا حبينم يتحيه فحيوا يا حسن منها او ردوها».
انسان از ديگران نبايد توقع و انتظار تشكر داشته باشد. اين به دو علت است: ۱- عمل بايد هميشه برای خدا باشد و تنها از خدا پاداش بخواهد و گرنه انتظار تشكر از ديگران اجر عمل را نزد خدای متعال از بين میبرد. در قرآن كريم علت عظمت كار اهل بيت عليهم السلام در كمك به فقير و يتيم و اسير (كه داستانش در سوره هل اتی آمده است) همين انتظار تشكر نداشتن آنها دانسته شده است: «إِنّما نُطْعِمُكُمْ لِوجْهِا... لا نُرِيدُ مِنكُمْ جزاء ولا شُكُورًا»؛ جز اين نيست كه شما را برای خدا اطعام میكنيم و از شما نه پاداشی میخواهيم نه سپاسی. ۲- هميشه بايد به ديگران خوشبين بود. بنابراين میتوان با توجيهاتی، عدم تشكر را بر فراموشی يا چيزهايی از اين قبيل بر بدی حمل نكرد. در روايات ما آمده است: كار ديگران را به بهترين وجه انگار. اميرالمؤمنين (ع) نيز در نهج البلاغه میفرمايند: «لا يزهدنك في المعروف من لا يشكر لك»؛ تشكر نكردن ديگران تو را از كار خوب باز ندارد.
۱- كسی كه در يك كوچه باريك در سر يك تقاطع توقف میكند تا ما اجازه ی عبور پيدا، كنيم سزاوار تشكر است. ۲- بايد از رانندهای كه حق تقدم ديگری را رعايت كرده تشكر كرد؛ هم برای انجام وظيفه او، هم برای تشويق به تكرار اينگونه حركات پسنديده. ۳- بايد تشكر كرد از رانندهای كه به مجروح شده در تصادف كمك كرده تا او به بيمارستان منتقل شود. ۴- بايد تشكر كرد از رانندهای كه امانتداری كرده و كيف يا وسيله جامانده فرد را به او رسانده است. ۵- مسافر وسايل نقليه عمومی نبايد در هنگام پياده شدن از وسيله نسبت به راننده آن بیتفاوت باشد. بايد از او تشكر كند.
ماييم و يك زبان و دنيای حرف. گاهی سخن به تعريف و تمجيد از كسی میگشايیم، گاهی غيبت میكنيم و گاهی تهمت میزنيم، اين زبان عضوی كوچك از بدن ماست كه تأثيرات زيادی در سرنوشت دنيوی و اخروی ما دارد. از آنجايی كه نمیدانيم آنچه بر زبان میآوريم چه اثری دارد بهتر است كه مدام زبانمان را كنترل كنيم كه بيهوده نچرخد. كنترل نكردن زبان پيامدهای بسيار مخربی در زندگی دارد كه در پارهای موارد، جبران آنها امكانپذير نخواهد بود. در روابط خانوادگی شاهديم كه اين زبان و كنترل نكردنش چه پيوندهای عاطفی عميقی را از هم گسسته است، والدين را از فرزندانشان جدا كرده و همسران را از هم متنفر ساخته است. چه دوستیهای عميقی كه توسط آن به دشمنی تبديل شده است. و چه بدبختیها كه به بار نياورده است. از همين رو در روايات ما بسيار به كنترل زبان سفارش شده است و از آفات زبان برحذرمان میدارند. آفات زبان بسيار زياد هستند و توضيح هر كدام مبحثی جدا میطلبد، در اين مجال سعی میكنيم به آفتی بپردازيم كه بسيار گزنده و تلخ است، و چون نيش مار تا عمق جان يك شخص فرو میرود و دل آزرده و غمگين رهايش میكند. صحبت از زخم زبان زدن است عادت زشتی كه خيلیها دارند، كه با كنايه و اشاره نقطه ضعفهای طرف مقابل را به رخ او میكشند. آنچه ما در روايات نورانی اهل بيت عليهم السلام مشاهده میكنيم از جمله سفارشهايی كه شده در رابطه با يك زندگی مسالمت آميز و در كنار هم زيستن اين است كه انسانها از هر نوع پرخاش، زخم زبان زدن، هر نوع تعبيراتی كه در شأن يك انسان نيست، پرهيز شده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان