دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جايگاه ولايت در نگرش فاطمه(س)

No image
جايگاه ولايت در نگرش فاطمه(س)

نويسنده: فرشته محيطی

در آموزه های وحيانی قرآن، اصولی است که اعتقاد و ايمان به آن نقش کليدی در سعادت و رستگاری انسان دارد. از جمله آنها توحيد، نبوت، امامت و معاد است. از آنجا که امامت، استمرار نبوت و رسالت است، اين مهم در سخنان و بيانات حضرت فاطمه زهرا(س) بسيار برجسته می شود. نويسنده در اين مطلب با مراجعه به سخنان حضرت فاطمه(س)، نگرش آن حضرت(س) درباره جايگاه ولايت و امامت در نظام هستی و دفاع ايشان از اين جايگاه را تبيين کرده است.

ولايت اميرمؤمنان علی(ع) اکمال دين و اتمام نعمت

بر اساس آموزه های قرآنی، ولايت اميرمؤمنان علی(ع) و ديگر اوليای معصوم پس از آن حضرت، از مهم ترين و اساسی ترين آموزه های وحيانی است؛ زيرا استمرار نبوت و رسالت پيامبران(ع) برای هدايت انسانها در قالب ولايت و امامت انجام می گيرد و عدم پذيرش آن به معنای بريدن جامعه اسلامی از رهبری الهی و ولايت الله و نيز بازگشت به عصر جاهليت و پذيرش حکومت طاغوت است.

خداوند در آياتی از جمله 59 سوره نساء اطاعت اولوالامر را اطاعت خود و پيامبر(ص) دانسته و از مردم خواسته است تا در مسائل دينی و دنيوی به آنان مراجعه کنند؛ چرا که اين روش بهترين عمل خوش فرجام است. بر اساس اين آيه ايمان مسلمانان با همين امور سنجيده می شود؛ از همين رو خطاب به مؤمنان می فرمايد در صورتی که به خدا و رستاخيز ايمان داريد، اين گونه عمل کنيد. پس مراجعه به اولوالامر در دين و دنيا و اطاعت آنان معيار سنجش ايمان مؤمنان است.

همچنين در آيه 60 توضيح داده می شود که مراجعه به ديگران و پذيرش حکم و حکومت آنان به معنای مراجعه به طاغوت است. چنين مراجعه ای به طور طبيعی ضلالت و کفر(همان)، خروج از نور به ظلمت (بقره، آيه 257)، انتخاب گمراهی به جای رشد و هدايت (بقره، آيه 256)، پذيرش عبوديت شيطان به جای خدا (مائده، آيه 60؛ نحل، آيه 36) و مانند آن است.

اما پذيرش ولايت اولوالامر که منصوب از سوی خداوند (نساء، آيه 59)، ولی الله (مائده، آيه 55) و دارای عصمت و طهارت (احزاب، آيه 33) هستند، موجب می شود که انسان در مسير رشد و هدايت باقی بماند و پس از پيامبر اکرم(ص) تحت ولايت و امامت آنان، اطاعت خداوند را همچنان در اين شکل و صورت حفظ کند. از همين رو در آيه 3 سوره مائده اعلان رسمی ولايت و امامت اميرمؤمنان علی(ع) در روز غدير به عنوان اکمال دين و اتمام نعمت الهی معرفی شده و خداوند در آيه 67 سوره به پيامبر(ص) ياد آور می شود که اگر اين گونه عمل نمی کرد رسالت به تمام و کمال ابلاغ نشده بود. اما پس از ابلاغ رسمی نصب الهی امام علی(ع) به ولايت مؤمنان در غدير خم، دين به کمال رسيد و ابلاغ رسالت انجام پذيرفت و به تماميت خود رسيد.

فاطمه(س) مفسر ولايت و مدافع ولی الله

حضرت فاطمه(س) به سبب جايگاه عظيم و قرب منزلتی که به خدا و پيامبر گرامی(ص) داشته، همواره بر آن بود تا به حکم ايمان و بقا بر آن (نساء، آيه 59) بر اساس آموزه های وحيانی قرآن و سنت و سيره پدر گرامی اش به تفسير و تبيين ولايت و معرفی مصداقی آن بپردازد و هر گونه شبهه و ترديد را برطرف سازد تا هيچ بهانه ای در دست دشمنان و مخالفان باقی نماند. آن حضرت (س) همانند پدرشان تنها به کليات بسنده نکرد بلکه با بيان مصداق در اشکال گوناگون سعی کرد تا هرگونه شکی برداشته شود و مردم به روشنی دريابند که مراد از ولی الله و اولوالامر کسی جز اميرمؤمنان علی (ع) و امامان معصوم (ع) نيستند و مراد از ولايت آنان تنها ولايت محبت و مودت صرف نيست، بلکه چنان که آيه 59 سوره نساء و روايات بسياری تبيين کرده، مراد از ولايت، اطاعت است.

حضرت فاطمه (س) در کلامی در تعريف جايگاه خاندان اهل بيت عصمت و طهارت (ع) در نظام هستی می فرمايد: نَحْنُ وَسيلَتُهُ في خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ في غَيْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَهُ انْبيائِهِ؛ ما اهل بيت پيامبر وسيله ارتباط خداوند با خلق او هستيم، ما برگزيدگان پاك و مقدّس پروردگار می باشيم، ما حجّت و راهنما خواهيم بود؛ و ما وارثان پيامبران الهی هستيم. (شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج16، ص211)

آن حضرت (س) در اين سخن چند صفت برای اهل بيت عصمت و طهارت (ع) بيان می کند که از جمله آنها وسيله و حجت الهی بودن آنان است. خداوند در آياتی از قرآن می فرمايد که برای هر چيزی سبب و وسيله ای است که بايد بدان آويخت، و برای کسب رضايت الهی بايد وسائلی را فراهم آورد (مائده، آيه 35؛ اسراء، آيه 57) که از جمله مهم ترين وسائل غير از نماز و روزه همان تمسک به ولی الله و امام است که اساس اسلام است.

همچنين خداوند هرگز زمين را خالی از حجت نمی گذارد (قصص، آيه 59) تا مردم به آنان مراجعه کرده و راه و چاه را از آنان بپرسند (نحل، آيه 43؛ انبياء، آيه 7) و از آنان راهنمايی بجويند و در فتنه ها و درگيری ها و منازعات، مرجع مردم باشند.(نساء، آيه 59)

حضرت فاطمه (س) نيز بر اساس همين سنت الهی در مدت کوتاه عمرش پس از رحلت پيامبر (ص) بر آن شد تا حجت را بر همگان تمام کند. از همين رو از هر جلسه و نشستی برای اثبات حق و تبيين مفهوم ولايت و تعيين مصداق آن بهره می برد تا جايی که آن حضرت (س) به اين نتيجه رسيد که ديگر حجت بر همگان تمام شده و کسی نيست که مدعی عدم ابلاغ معنا و مصداق ولايت و ولی الله شود. لذا خطاب به مهاجرين و انصار فرمود: إلَيْكُمْ عَنّي، فَلاعُذْرَ بَعْدَ غَديرِكُمْ، وَالاْمْرُ بعد تقْصيركُمْ، هَلْ تَرَكَ ابي يَوْمَ غَديرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ؛ از من دور شويد و مرا به حال خود رها كنيد، با آن همه بی تفاوتی و سهل انگاری هايتان، عذری برای شما باقی نمانده است. آيا پدرم در روز غديرخم برای كسی جای عذری باقی گذاشت؟ (خصال، شيخ صدوق، ج1، ص173؛ احتجاج، طبرسی، ج1، ص146)

همان طوری که پيامبر (ص) پيش از ابلاغ رسمی و نصب اميرمؤمنان علی (ع) به امامت، بارها در سخنان خويش به جايگاه و خلافت آن حضرت در دين و دنيای مردم اشاره کرده است، حضرت فاطمه زهرا (س) نيز بر آن بود تا به تعريف خصوصيات و صفات و مقامات الهی آن حضرت (ع) اشاره کند و حجت را بر آنان تمام کنند؛ زيرا مردم يقين داشتند که حضرت فاطمه (س) سرور زنان اهل بهشت و از کسانی است که طهارت و عصمتش بر اساس آيه 33 سوره احزاب اثبات شده و بر اساس آيات سوره انسان از زنان بهشتی است. پس نمی توان در صداقت و راستی کسی که خداوند او را دارای عصمت دانسته و از اهل بهشت شمرده است ترديد کرد و سخن ايشان را به اموری چون عواطف و احساسات زنانگی و دلبستگی به شوهر و مانند آن حمل کرد.

آن حضرت(س) در تعريف جايگاه اميرمؤمنان علی(ع) در نظام هستی می فرمايد: او پيشوايی الهی و ربّانی است، تجسّم نور و روشنائی است، مركز توجّه تمامی موجودات است، فرزندی پاك از خانواده پاكان می باشد، گوينده ای حقگو و هدايتگر است، او مركز و محور امامت و رهبريّت است. (رياحين الشّريعه، ج 1، ص93)

از نظر حضرت فاطمه(س) اميرمؤمنان علی(ع) دارای امامت ربانی است. مقام ربانی از مقامات عالی انسانی است؛ کسی به اين مقام می رسد که متأله شده و صفات الهی در او ظهور کرده باشد.

اينکه آن حضرت(س) بر مرکزيت اميرمؤمنان علی(ع) در مسئله امامت تأکيد دارد، از آن روست که همان طوری که اثبات امامت آن حضرت(ع)، امامت ديگران را قابل اثبات می کند، همچنين امامت علی(ع) است که به عنوان اصل و اساس امامت مطرح است.

به سخن ديگر، همان طوری که پيامبر(ص) اساس رسالت و نبوت اسلام است، امام علی(ع) هم مرکز و محور امامت و بقای اسلام در اين قالب و شکل است. از همين رو حضرت فاطمه زهرا(س) در بيان جايگاه پيامبر(ص) و اميرمؤمنان علی(ع) نسبت به امت می فرمايد: ابَوا هِذِهِ الاْمَّهِ مُحَمَّدٌ وَ عَليُّ، يُقْيمانِ اَودَّهُمْ، وَ يُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إنْ اطاعُوهُما، وَ يُبيحانِهِمُ النَّعيمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما؛ حضرت محمّد(ص) و علی(ع)، پدر اين امّت هستند، چنانچه از آن دو پيروی كنند، آنان را از انحرافات دنيوی و عذاب هميشگی آخرت نجات می‌دهند؛ و از نعمت های متنوّع و وافر بهشتی بهره مندشان می سازند. (بحارالانوار: ج23، ص259، ح8)

البته پيامبر(ص) خود در اين باره فرموده است: انا و علي ابوا هذه الامه؛ من و علی پدران اين امت هستيم. (عيون اخبارالرضا(ع)، ج‌2، ص 86؛ علل الشرائع، ج‌1، ص128)

حضرت فاطمه(س) در سخنان خود به تفسير اين مفهوم می پردازد و نشان می دهد که نقش پدری پيامبر(ص) و اميرمؤمنان علی(ع) در حوزه هدايتگری و سعادت بشر است. بنابراين، همان جايگاه که برای پيامبر(ص) به عنوان رسول الله است، برای اميرمؤمنان علی(ع) به عنوان ولی الله مطرح است.

بر اساس همين تفسير و تحليل است که حضرت فاطمه(س) در جايی ديگر سعادت را منوط به پذيرش امامت اميرمؤمنان علی(ع) می داند و می فرمايد: إنَّ السَّعيدَ كُلَّ السَّعيدِ، حَقَّ السَّعيدِ مَنْ احَبَّ عَليّا في حَياتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ؛ همانا حقيقت و واقعيّت تمام سعادت ها و رستگاری ها در دوستی علی(ع) در زمان حيات و پس از رحلتش خواهد بود. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحديد: ج2، ص449 )

از نظر حضرت فاطمه(س) همه اعمالی که امام علی(ع) پس از رحلت پيامبر(ص) انجام داد بر اساس اوامر الهی و انجام به وظيفه و تکليف بوده است. پس زمانی که به مخالفت برمی‌خيزد و زمانی که سکوت می کند و زمانی که خشم می گيرد يا رضايت می دهد همه اعمال و رفتارهايش بدون هيچ اما و اگری درست و صحيح و مطابق رضايت خداوندی بوده است. از نظر فاطمه(س) اميرمؤمنان علی(ع) مظهر عين الله، يدالله و اذن الله و در مقام فنای فی الله است. پس در مقام قرب الفرائض و قرب النوافل همان کاری می کند که خداوند خواسته است يا خداوند از طريق او انجام می دهد. (انفال، آيه 17) فاطمه(س) در تأئيد سنت و سيره علوی (ع) می فرمايد: ما صَنَعَ ابُوالْحَسَنِ إلاّ ما كانَ يَنْبَغي لَهُ، وَلَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسيبُهُمْ وَ طالِبُهُمْ؛ آنچه را امام علی(ع) نسبت به دفن رسول خدا و جريان بيعت انجام داد، وظيفه الهی او بوده است و آنچه را ديگران انجام دادند خداوند آنها را محاسبه و مجازات خواهد کرد. (الامامه والسّياسه، ص30؛ بحارالانوار، ج28، ص355، ح69)

در حقيقت ايشان با نگاهی به آموزه هايی چون آيه 8 سوره تکاثر و آيه 3 سوره مائده بر آن است که امت را نسبت به اعمال خودشان به شک و ترديد افکند و بگويد آنچه در حق نعمت الهی انجام شده است نوعی کفران نعمت است که بايد پاسخگو باشند و خداوند در روز قيامت از آنان نسبت به نعمت ولايت بازخواست و مجازات می کند.

در روايات است که بعضی از زنان مهاجر و انصار پس از جريان غصب فدك و احتجاج آن حضرت(س) نسبت به حقانيت خويش، به منزل او آمدند و احوال حضرت را جويا شدند، حضرت(س) در پاسخ فرمود: اصْبَحْتُ وَ اللهِ! عاتِقَهً لِدُنْياكُمْ، قالِيَهً لِرِجالِكُمْ؛: به خداوند سوگند، دنيا را آزاد كردم و هيچ علاقه ای به آن ندارم، همچنين دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود. (دلائل الامامه، ص128، ح 38، معانی الاخبار، ص355، ح2)

در حقيقت ايشان با اين بيان خويش نه تنها تلنگری به زنان زد بلکه بر آن شد تا خشم خدا را نيز نشان دهد؛ زيرا پيامبر(ص) درباره ايشان بارها به مردم فرموده بود: يا فاطمه انّ الله ليغضب لغضبك ويرضي لرضاك؛ ای فاطمه خداوند با خشمت خشم می گيرد و با رضايت تو خشنود می شود. (عوالم العلوم، ص 116؛ ذخائر العقبی، ص39)

پيامبر(ص) در جايی ديگر نيز فرموده اند: فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّي ‌فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي؛ فاطمه پاره تن من است و هرکس او را بيازارد گويی مرا آزرده است. (طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج 1، ص294؛ شيخ طوسی، تلخيص الشافی، با مقدمه و تحقيق: بحرالعلوم‌، حسين، ج 3، ص122)

حضرت فاطمه(س) همچنين به عواقب و نتايج مخالفت با نصب الهی اميرمؤمنان علی(ع) به عنوان خليفه و ولی الله و امام به حق به مردم هشدار می دهد و می فرمايد: به خدا سوگند، اگر حقّ يعنی خلافت و امامت را به اهلش سپرده بودند و از عترت و اهل بيت پيامبر پيروی كرده بودند حتّی دو نفر هم با يكديگر درباره خدا و دين اختلاف نمی كردند و مقام خلافت و امامت توسط افراد شايسته يكی پس از ديگری منتقل می شد و در نهايت تحويل قائم آل محمّد می گرديد كه او نهمين فرزند از حسين(ع) است. (الامامه والتبصره، ص1؛ بحارالانوار، ج 36، ص352، ح224).

از نظر آن حضرت(س) اختلافات که در آينده پديد می آيد و امت اسلام را به ذلت و خواری سوق می دهد، نتيجه نخستين زاويه و انحرافی است که در سقيفه بنی ساعده رخ می‌دهد. از نظر آن حضرت(س) پيامبر(ص) به حکم الهی اميرمؤمنان علی(ع) و امامان معصوم(ع) تا حضرت مهدی(عج) را نسب کرده است؛ زيرا هيچ انسان عاقلی امت را بی رهبر و سرپرست رها نمی کند، به ويژه در زمانی که هنوز دشمنان سوگند خورده در پيرامون مرزهای جغرافيايی اسلام حضور داشته و منافقان در مدينه فعال بودند؛ آخر چطور می شود که خليفه اول اين اندازه خرد داشت که برای پس از خويش جانشين برگزيند و خليفه دوم نيز همين راه را برود، اما پيامبر(ص) به اين درجه از عقلانيت نرسيده باشد که جانشينی برای امت خويش معلوم دارد؟! اين در حالی است که پيامبر(ص) عقل کل است؛ چنانکه خود آن حضرت می فرمايد. از سوی ديگر خداوند همان طوری که حضرت آدم(ع) و حوا را در زمين بی‌کتاب و راهنما رها نکرده و برای هر قوم نذير و بشيری می فرستد و حجت را تمام می‌کند، چطور نسل های آينده بشريت پس از رحلت پيامبر(ص) را رها می کند و آنان را بی رهبر می‌گذارد؟

فاطمه زهرا(س) نه تنها نسبت به آينده امت هشدار می دهد بلکه به فرجام بد ديگر نيز اشاره می کند که امت با زاويه گرفتن از نصب الهی امام و ولی الله بدان گرفتار می شوند. آن حضرت(س) وقايعی چون شهادت امامان معصوم(ع) را پيش بينی می کند و بر اساس علم الهی و غيبی که به عنوان مرضات الله به آنان داده شده، به بدبختی امت اسلام در آينده اشاره کرده و می فرمايد: خابَتْ اُمَّه قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّها؛ رستگار و سعادتمند نخواهند شد آن گروهی كه فرزند پيامبر خود را به قتل رسانند. (مدينه المعاجز، ج3، ص430)

روزگاری نگذشت که همين امت زاويه گرفته، حسنين(ع) را به شهادت می رسانند، در حالی که يقين داشتند که آنان به حکم آيه 61 سوره آل عمران ابناء الرسول (ص) و به حکم آيات سوره انسان و بيانات بسياری از پيامبر(ص) سرور جوانان بهشت هستند و در بهشت منزل و مأوی دارند. اما چه شد که اين گونه عمل کردند؛ زيرا با زوايه ای که از ولايت گرفتند راه را گم کرده و در فتنه ها افتادند و خود و آيندگان را تباه کرده و به ضلالت و تفرقه و جنگ و خونريزی سوق دادند و امت را به وضعيتی چون امروز دچار کردند.

روزنامه كيهان، شماره 21559 به تاريخ 23/11/95، صفحه 7 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
Powered by TayaCMS