26 اردیبهشت 1396, 8:49
یكی از مهمترین معیارهای سخن پاكیزه، استوارگویی و مراعات موازین حق و انصاف است. شخصی كه سخن میگوید باید به گونهای سخن بگوید كه از حق و انصاف بیرون نرود و كلامی سنجیده بر زبان آورد. استواری كلام به درستی و بیانگر واقعیت و حق بودن آن است. اگر كسی با استدلال و برهان سخن گوید و كلام و سخن وی بیانگر واقعیت و یا حقایق باشد و از گمانهزنی و دروغ به دور باشد كلامی استوار گفته است. بنابراین استواری كلام و سخن را میبایست در حق بودن آن جستوجو كرد و هر كلام باطلی سخن ناپخته و نااستوار است كه میبایست از آن پرهیز كرد. قرآن در آیه ۹ سوره نساء از مردمان میخواهد كه تقوای الهی را در پیش گیرند و برای بیان یكی از مصادیق این تقوا به مسأله سخن استوار اشاره میكند. در حقیقت از نظر قرآن كسی كه سخنی باطل و دروغ میگوید تقوای الهی ندارد و از خداوند نمیهراسد. از این رو سخن استوار و راستگویی و بیان حق به معنای تقوا داشتن است. اگر كسی بخواهد مصداق انسان متقی را بیابد، میبایست به این اصول ریز و درشت توجه داشته باشد كه یكی از آنها رعایت راستگویی در كلام و سخن است. انسان متقی همواره راستگوست و سخنی دروغ و نادرست و زشت به زبان نمیآورد. قرآن به مردم فرمان میدهد كه فرزندان خویش را از خداوند بترسانند و به آنان بیاموزند تا با راستگویی تقوای الهی را پیشه خویش سازند. آموزش راستگویی و سخن استوار گفتن امری است كه میبایست همگان در حوزه جامعهپذیری بدان توجه داشته باشند. آفاتی كه از دروغگویی در فرد و جامعه پدیدار میگردد آنچنان زیاد است كه خداوند از همگان میخواهد كه نه تنها خود را مدیریت و كنترل كنند و از بیان سخن نادرست و نااستوار بازدارند بلكه فرزندان خویش را این چنین آموزش دهند. از نظر قرآن اصول اصلی و اساسی هستی بر عدالت نهاده شده است و امری در آفرینش نیست كه از حوزه عدالت بیرون باشد. از این رو از همگان خواسته شده كه هم به عدالت به عنوان ارزش توجه داشته باشند و هم به عنوان روشی در همه جنبههای زندگی عمل كنند. عدالت هم ابزاری برای دستیابی به تقواست و هم تقوای همان عدالت، رفتار عدالت محور است. انسان میبایست در عقاید و همه امور خویش عدالت را به عنوان ارزش و هم روشی كامل برای دستیابی به كمالات فردی و اجتماعی در نظر داشته باشد. یكی از اموری كه عدالت در آن مهم است و شخص میبایست در آن رعایت عدالت را بنماید مسأله سخن گفتن است. از این رو خداوند متعال در آیه ۱۵۲ سوره انعام از همگان خواسته است كه بر اساس حق و عدالت سخن گویند. این مسأله به ویژه در هنگام بیان شهادت و گواهی و داوری، مهم و اساسی و در مورد خویشان از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد؛ زیرا گرایش طبیعی انسان به خویشان موجب میشود كه بعضاً حق را نادیده گرفته و از جاده عدالت بیرون رود. براین اساس از همگان خواسته شده در مسائل به ویژه مسائل خویشان از راه عدالت دور نشده و سخنی ناروا و نادرست و باطل و دور از عدل و عدالت بر زبان نرانند.
خانه ما جایی است که همه اعضای خانواده بعد از یک روز کاری و دست و پنجه نرمکردن با مشکلات، به آن برمیگردند. هر کدام از اعضای خانواده با توجه به نقشی که دارند، از صبح تا عصر در تلاشند و وقتی به خانه برمیگردند، در حقیقت نیازمند یک پناهگاه امن و آرام هستند تا انرژی دوبارهای بگیرند. اگر قرار باشد خستگی روزی که پشت سر گذاشتید، خرابشدن ماشین، همه و همه را با خود به جمع خانوادگیتان بیاورید و هر جا نتوانستید حقتان را بگیرید، فکر کنید میشود در خانه فریادش را بر سر اهالی چاردیواری کوچکتان بزنید، نهتنها کارکرد آرامشبخشی خانه از بین میرود، بلکه خود دلیلی میشود برای بیشترشدن استرسهای زندگیتان. از قدیم به مردها گفته میشد، مشکلاتت را پشت در خانه بگذار و به داخل بیا! امروزه که خانمهای شاغل کم نیستند، این حرف را باید به آنها هم زد. زن و مرد باید هر دو برای لحظهای که یکدیگر را میبینند، شادترین و مهربانترین نگاهها را آماده کنند. بعد از رفع خستگی و در زمان مناسب میشود با یک ادبیات زیبا به رفع مشکلات زندگی مشترک پرداخت یا از خستگیهای روزانه برای هم درددل کرد. اگر در بدو ورود با چهرهای خسته و درهم با یکدیگر رو به شوید یا عصبانی بوده و لحن نامناسبی داشته باشید، نهتنها خستگیهایتان به در نمیشود، بلکه هر کدام دنبال بهانهای خواهید بود تا ثابت کنید که صدایتان بلندتر است. داد و فریاد زدن زن و شوهر بهجای گفتوگویی آرام و با احترام، به فرزندان میآموزد که فریاد کشیدن یکی از روشهای ارتباطی است پس تعجب نکنید اگر فرزندتان در دوره نوجوانی برای هر چیز کوچکی حتی سر شما هم داد بزند. صدای ما نباید از چاردیواری خانهمان بیرون برود. هیچ مشکل و ناراحتی بین ما، نباید به گوش همسایهمان برسد. حریم زیبایتان را حفظ کنید و با زیباترین و ملایمترین صدا با یکدیگر گفتوگو کنید.
مفهوم تهمت نزدیک به معنای غیبت است؛ زیرا غیبت آن بود که با برملا کردن عیب کسی بخواهیم او را از چشم دیگران بیندازیم، حال اگر آن عیب در طرف باشد، گفتن آن میشود غیبت و اگر نباشد، تهمت خواهد بود. پس تهمت را میتوان چنین گفت: کار ناشایستی را به دیگری نسبت میدهد، در حالی که آن عیب و ایراد در او نیست و این تهمت از قدرت تخریبی بالایی برخوردار است که میتواند ایمان را در اولین لحظه از بین ببرد. امام صادق(ع) میفرماید: هنگامیکه مؤمنی به برادر دینی خود تهمت میزند، ایمان در قلب او از بین میرود، همچنان که نمک در آب حل میشود. در باب تهمت نکته قابل توجه این است که گاهی انسان کاری را به فردی نسبت میدهد که او انجام نداده است و گاهی شخصیت طرف را بد ترسیم میکند. در واقع شخصیت او را مورد لطمه و صدمه قرار میدهد مثلاً میگوید فلان آدم، شخصی خسیس است و یا اصلاً رویه و مرام او این است که در این صورت کار خاصی را به او نسبت نداده، بلکه اتهام را به شخصیت او متوجه ساخته است و هر چند که نسبت دادن کار به دیگری تهمت است و دارای عواقب بد، ولی آنچه که خطرناک تر و عواقب بد دنیایی و آخرتی در پیدارد آن است که شخصیت انسانی را از چشم دیگران بیاندازد و وقتی که او را میبینند، درباره مرام و رویه و روحیه او قضاوت بد داشته باشند. به نظر میرسد عاملی که در لحظه نخست ایمان را از بین میبرد، آن نوع تهمتی است که شخصیت انسانها را هدف بگیرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان