29 دی 1395, 8:50
به يقين كسب آرامش و احساس رضايتمندي مهمترين نياز انسان معاصر است. دنيازدگي و تنوعطلبيهاي افراطي و تجملخواهيهاي غافلانه كه از جمله بحرانهاي اخلاقي عصر كنوني بهشمار ميآيد، ميل به خودخواهي، تكاثر، افزونطلبي و سستي روابط انساني را رقم زده و احساس تنهايي، اضطراب و افسردگي را بر زندگي آنها سايه افكنده است. در نگاه اخلاقي امام علي (ع) در نهجالبلاغه قناعت ريشه در پالايش روح، عزت نفس، بلندي همت، آگاهي و خردمندي، باور به گذرا بودن دنيا و تعقل و دورانديشي دارد. حس رضايت از خدا، رشد روحيه اميدواري، مقاومت در برابر معصيت و مهمتر از همه رهايي از فقر از ثمرات قناعت است كه سبب ميشوند شرايط تنشزا و اضطرابآلود، از انسان دور و محيط ذهن و زندگي او همواره با ياد خدا و توكل بر عنايات بيپايانش به آرامش حقيقي نائل شود.
امام علي (ع) قناعت را بهرهمندي از دنيا به اندازه كفايت و رفع نياز ميداند. ايشان در تفسير و ويژگي انسان قانع ميفرمايد: «كسي كه به اندازه كفايت زندگي، از دنيا بردارد به آسايش دست يابد و آسودهخاطر شود. درحالي كه دنياپرستي كليد دشواري و مركب رنج و گرفتاري است». امام علي (ع) ملاك قناعت را مقدار و بهرهمندي كم از دنيا نميداند بلكه بهرهمندي به اندازه كفاف و رفع نياز را ملاك قناعت بيان ميفرمايد.
در زبان فارسي واژه آرامش در معنايي فراغت، راحت، آسايش، طمأنينه و سكينه، صلح و آشتي، ايمني و امنيت آمده است. در نهجالبلاغه، معناي آرامش دروني و طمأنينه در سه واژه متفاوت آمده است: 1ـ «سكن» در خطبه 198؛ كه حضرت اطاعت از خداوند را مايه آرامش معرفي ميكنند و در آن كلام بهرهمندي از نعمتهاي الهي مانند شب را موجب آرامش بيان كرده است. 2ـ «سكينه» در خطبه اول: «اي مسلمانان! لباس زيرين را ترس خدا و لباس رويين را آرامش قرار دهيد». 3ـ «مكيث» در وصف پيامبراكرم (ص) آمده است كه اميرالمومنين (ع) ايشان را فردي كه با آرامش و درنگ، سخن ميگفت معرفي ميكند.
بين قناعت و آرامش رابطهاي مستقيم برقرار است. آرامش نيروي مثبت روحي و رواني است كه به خودي خود حاصل نميشود بلكه توسط عواملي ديگر حاصل ميشود. مثلا رضايت و خرسندي ناشي از قناعت عاملي آرامشآفرين است. امام علي (ع) در وصف «خباب بن الارت» ميفرمايد: «خدا رحمت كند خباب بن الارت را، با كمال ميل اسلام آورد و با اختيار هجرت كرد و به اندازه كفايت در معيشت قناعت ورزيد و از خدا راضي گشت و با مجاهدت زندگي كرد» (نهجالبلاغه، حكمت 43) . برانگيخته شدن خوي قناعت محركي است كه شرايط ناهموار زندگي را براي انسان هموار ميسازد. حيات طيبه كه در قرآن آمده است در تفسير امام علي (ع) همان زندگي همواري است كه تنها با قناعت نصيب انسان ميشود. عوامل نگرانيزا را ميتوان در دو قسم بيان كرد؛ عامل نگرانكنندهاي كه از اختيار انسان خارج است مانند حوادث طبيعي چون سيل و زلزله و... و عامل نگرانكنندهاي كه اضطرابزا و در اختيار انسان و قابل كنترلاند كه بايد عامل كنترل آن را يافت و با آن آرامش را به دست آورد. انساني كه گرفتار حب دنيا و حرص است، قناعت ميتواند آن را كنترل و نگرانيها را با توكل و اميد به مدد الهي مبدل كند و باعث ايجاد آرامش شود. امام علي (ع) فرمود: «چه نيكو است فروتنى توانگران نسبت به بينوايان براى به دست آوردن ثواب و پاداشى از خدا، و نيكوتر از آن بىاعتنايى و گردنكشى بينوايان در برابر توانگران و اميد و توكلشان به كرم خداى بخشنده است... ». (نهج البلاغه، حكمت 406) . روحيه قناعت از عدم دلبستگي به دنيا ايجاد ميشود فرد قانع از انجام گناه و كسب مال حرام نگران است و اين نگراني او را از معاصي دور ميكند. امام علي (ع) در توصيه به قناعت خطاب به پسر حنيف ميفرمايد: «به من گزارش دادند كه مردي از سرمايهداران بصره، تو را به ميهماني خويش فراخواند و تو به سرعت به سوي آن شتافتي، خوردنيهاي رنگارنگ براي تو آوردند و كاسههاي پر از غذا پيدرپي جلوي تو مينهادند، گمان نميكردم ميهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند، انديشه كن در كجايي؟ و برسر كدام سفره ميخوري؟ پس آن غذايي كه حلال و حرام بودنش را نميداني دور بيفكن و آنچه را به پاكيزگي و حلال بودنش يقين داري مصرف كن» (نهج البلاغه، نامه 45) . خرسندي و رضايت حاصل از قناعت توأم با اختيار است و انسان قانع به اراده و اختيار خود از لذتهايي چشم ميپوشد و اين رفتار را منافي فطرت خود نمييابد. چرا كه شجاعانه و مبتني بر يك جهانبيني توحيدي دنيا را ابزاري براي ابديت خود ميداند و دنيا را بهاندازهاي ميطلبد كه مقدمه و پلكاني باشد براي آخرت و ابديتي كه بدان اعتقاد دارد و ملتزم است. منش قناعتجويي تشويشهاي ذهني را زدوده و راه شناخت درست را فراروي انسان ميگذارد. در كلام امام علي (ع) نيز قناعت عامل سلامت انديشه بيان شده است (نهجالبلاغه، حكمت 371).
امام علي (ع) نقطه مقابل قناعت را رذيله اخلاقي حرص دانسته و براي رسيدن به قناعت، ريشهكني حرص را گام نخست شمرده است به فرموده حضرت: «قناعت به دست نميآيد مگر اينكه حرص نابود شود». طبق نظر امام علي (ع) نتيجه سائقههاي حرص و طمع، نابودي و كشتار خرد است: «بيشتر كشتارگاه خرد زير برق شمشير حرص و آزمندي است». (نهجالبلاغه، حكمت 219). انسان قانع توانسته است بر هيجان مخرب حرص فائقايد و زندگي آرام و آسودهاي بسازد. چرا كه در اين صورت عقل و خرد، او را به نيازي واقعي سوق داده و نياز فراتر از نياز واقعي را مذموم ميشمارد به اين دليل انگيزهاي براي طمعورزي از شخص ايجاد نميگردد. در ديدگاه امام علي(ع) با دنياپرستي نيروي حرص و طمع شديد ميشود و قواي معنوي انساني در برابر قواي شهواني كوچكتر ميگردد (نهجالبلاغه، حكمت 228) . امام علي (ع) به فرزند خود توجه به معنويات در سن جواني و بلوغ فكري را سفارش كرده و آن را عامل رهايي از سرگرداني و تشويشهاي ذهني و رواني ميدانند (نهجالبلاغه، نامه 31) .
فضيلت قناعت و رذيله طمعورزي دو كشش متقابلاند كه هر كدام تاثير رواني خاصي در روح و جان آدمي ميگذارد و يكي عامل آرامش و ديگري باعث استرس و اضطراب ميگردد. باتوجه به خصلت قناعت، براي دستيابي به اين خوي ارزشمند، ايمان و توكل به خداوند نقش اساسي را دارد. بر اساس آموزههاي علوي به ويژه در نهجالبلاغه بين قناعت و آرامش همبستگي وجود دارد؛ به اين معنا كه هرچه روحيه قناعتجويي در آدمي بالاتر رود ميزان نگرانيهاي مخرب او كمتر شده و زندگي او معنادار ميشود، چرا كه قناعت آدمي را به داشتههاي خود خرسند ميسازد و درنتيجه آرامش رواني بر وجودش حاكم ميشود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان