بیهوده گویى، به زبان آوردن سخنى است كه فایده مجاز و مشروع دنیایى یا آخرتى، مادى یا معنوى و عقلایى یا شرعى نداشته باشد. سخن گفتن از آن چه براى گوینده بهره اى ندارد، بیهوده گویى است.البته بى فایده بودن سخن براى گوینده، به معناى بى ارزش بودن آن براى همگان نیست. چه بسا سخنانى كه براى برخى بى فایده و براى دیگران سودمند و مفید است؛ از این رو مفید بودن را مىتوان امرى نسبى به شمار آورد؛ اگر چه ممكن است برخى سخنان، براى همگان بى فایده باشد. به طور کلی شایسته نیست انسان سرمایه عمر را با سخنان بیهوده و بى فایده از بین ببرد و باید بكوشد تا از هر لحظه عمر گرانبهایش بهره مند شود و سرمایه زندگانى را به سادگى از دست ندهد. انسان باید از مدت کوتاه عمر که در اختیارش گذاشته شده، بیشترین استفاده را برده، براى آخرت خود زاد و توشه اى فراهم آورد؛ بنابراین سخن بیهوده، حتى براى یك لحظه هم هدر دادن سرمایه است.
برخی عوامل بیهوده گویى
عواملی وجود دارد، انسان را به وادى بیهوده گویى مىكشاند که ما در اینجا به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
وقتگذرانى
گاهی گوینده به اشتباه گمان مىكند كه وقت اضافى دارد و با سخن گفتن مىتواند این وقت را پر كند؛ براى همین به سخن گفتن درباره هر چیزى پرداخته، وقت خویش را هدر مىدهد.
علاقه فراوان و صمیمیت
شدت علاقه به دیگرى، موجب پیدایش میل فراوان به سخن گفتن با او مىشود كه این مىتواند انسان را به بیهوده گویى و پر گویى وا دارد. فرد، در این حال آن قدر سرگرم سخن گفتن است كه به مفید بودن یا نبودن گفتارش توجه ندارد.
كنجكاوى بیجا
اشتیاق به دانستن چیزى كه براى شخص سودى ندارد یا كاوش در مسائل غیر مفید، از عوامل مهم بیهوده گویى است، البته این نباید با مسأله كسب دانش و فهمیدن امور مفید و نیكو، اشتباه شود. مقصود از این عامل، حرص به دانستن چیزهایى است كه فقط سرگرمكننده ولى بى فایده اند.
جلب توجه
سخن گفتن گاه براى جاى گرفتن در دل دیگران است كه در این حال، فرد با سخن گفتن مىكوشد توجه دیگران را به خود جلب كند تا مردم به ارتباط با او تمایل نشان دهند.
منع از بیهودهگویى در روایات
نهاد پاك آدمى، از زیان و كاستى نفرت داشته، انسان را از هر امر زیانبارى باز مىدارد. از سویى عمر، سرمایه اصلى بشر است كه به تندى سپرى مىشود و راهى براى بازگشت آن نیست. با توجه با این دو نكته، عقل انسان، به ناپسندى گفتار بیهوده حكم كرده، گزافه گو را سزاوار نكوهش مىداند. روایات موجود در این زمینه، اهمیت پرهیز از سخن بیهوده را نمایان مىسازد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: رسول خدا (ص) در حدیث طولانى معراج مىفرماید: (دیدم) كه دوزخ، هفت در داشت و بر هر درى سه جمله نوشته شده بود. بر در پنجم نوشته بودند: و در آن چه بیهوده است، بسیار سخن نگو كه از رحمت خدا ساقط مىشوى. (محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۲۶، ح ۱۴۹۷۲) در جاى دیگرى مىفرماید: از خوبى اسلام آدمى است كه آن چه را به كارش نمى آید، ترك كند. (علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۷۷، ح ۱۰) و همچنین به ابوذر غفارى (ره) فرمود: آیا عملى آسان و سبك براى بدن، و سنگین و پر بها در میزان اعمال به تو بیاموزم؟ عرض كردم: آرى، اى رسول خدا (ص) حضرت فرمود: خاموشى و خوش خلقى و ترك كار بیهوده. (ورام بن ابى فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۰۷) امام على (ع) نیز میفرمایند: در شگفتم از كسى كه سخنى مىگوید كه در دنیا سودى ندارد و در آخرت اجرى نخواهد داشت.
آثار بیهودهگویى در زندگی انسان
زمینهسازى گناهان زبان
سخن بیهوده، زمینه ورود انسان به وادى گناهان زبان را فراهم مىسازد؛ زیرا بیهوده گویى، از شهوت كلام سرچشمه مىگیرد و این اشتها به سخن گفتن، خطرهایى چون غیبت، دروغ، فرو رفتن در باطل و... را در پى دارد. چنان كه پیامبر (ص) مىفرماید: كسى كه بسیار سخن گوید، خطایش فراوان مىشود و كسى كه خطایش فراوان شود كار بیهوده اش فزونى مىگیرد و كسى كه بیهوده كارى اش فزونى گیرد، دروغش افزون مىشود و كسى كه دروغش فراوان شود، گناهانش بسیار مىشود...
از دست دادن امور مفید
هنگامى كه شخص به امور بى فایده سرگرم مىشود، از آن چه مفید و سودمند است، باز مىماند؛ یعنى نه تنها سودى نمى برد، بلكه منفعتهاى بسیارى را از دست مىدهد.
قساوت قلب
دورى از یاد خدا، دل را سخت مىكند، و نتیجه پر گویى در آن چه به كار نمى آید، كاهش ذكر خدا، و سرانجام آن، قساوت قلب است. رسول خدا (ص) مىفرماید: سخن در غیر یاد خدا را زیاد نكنید. همانا سخن بسیار در غیر یاد خدا، دل را سخت مىكند. همانا دورترین مردم از خدا، دل شخص سنگدل است.
تباه شدن عمر
كم ترین زیان كلام بیهوده براى شخص متكلم، تباه شدن عمر او است كه بزرگترین سرمایه زندگى او شمرده مىشود. انسان مىتواند از این بخش زندگانى، براى جهان آخرت خود توشه بردارد و البته با گفتن سخنان بیهوده كه هیچ فایده دنیایى و آخرتى ندارد، این فرصت از بین مىرود.
چه کنیم که از آفت زبان در امان بمانیم؟
دقت در پیامدهاى سخن بى فایده و یادآورى مستمر آنها، سبب ترك این عادت ناشایست مىشود. بیهوده گو باید بداند كه عمر عزیزش بر نمى گردد؛ پس نباید آن را صرف كار بیهوده كند.
به یادآوردن ارزش والاى ذكر خدا و اندیشه در مبدأ و معاد نیز او را بر ضد بیهوده گویى، تشویق و تحریك مىكند. شناخت نقش گفتار در میان دیگر رفتار، گامى بسیار مهم در ترك بیهودهگویى است. آن گاه كه انسان به اهمیت نقش سخن در زندگى آگاه شود، دیگر به گفتار بى فایده روى نخواهد آورد.
سرگرم شدن به كارهاى مفید و سودمند، كوششى مناسب براى ترك عادت بیهوده گویى است؛ زیرا پرداختن به بیهوده گویى انسان را از كارهاى سودمند باز داشته است؛ پس براى ترك آن باید به ضدش عمل كرد.